تفسیر حکمت 48
وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ
الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْي، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الأَسْرَارِ.
ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
پيروزى در گرو تدبير است، حزم و دورانديشى در گرو به کار گرفتن فکر، و تفکر صحيح در گرو نگهدارى اسرار است.
پيروزى در گرو تدبير است، حزم و دورانديشى در گرو به کار گرفتن فکر، و تفکر صحيح در گرو نگهدارى اسرار است.
شرح و تفسیر
راه پيروزى
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه و پرمايه در سه جمله کوتاه رمز پيروزى را در کارها بيان مى کند. نخست مى فرمايد: «پيروزى در گرو تدبير است»؛ (الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ).
«حَزْم» که به معناى دورانديشى و مطالعه عواقبِ کار است، يکى از مهم ترين عوامل پيروزى است، زيرا افراد سطحى نگر که گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پيش بينى نشده به زودى به زانو درمى آيند و رشته کار از دستشان بيرون مى رود و شکست مى خورند.
در حديث ديگرى در غررالحکم امام (عليه السلام) مى فرمايد: «مَنْ أخَذَ بِالْحَزْمِ اسْتَظْهَرَ وَ مَنْ أضاعَ الْحَزْمَ تَهَوَّرَ؛ کسى که حزم و دورانديشى را به کار گيرد پيروز مى گردد و کسى که آن را ضايع کند به هلاکت مى افتد».
سپس در جمله دوم مى فرمايد: «حزم و دورانديشى در گرو به کار گرفتن فکر است»؛ (وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ).
«اجالة» به معناى جولان دادن و «رأى» به معناى فکر است و منظور از جولان دادن فکر اين است که انسان همچون اسب سوارى که پيش از آغاز مبارزه، در تمام اطراف ميدان نبرد، گردش مى کند تا از نقاط ضعف و قوت باخبر شود، بايد در مسائل مهم چنين کند و تمام جوانب يک مسئله، چه خوب و چه بد را بدون اغماض بررسى کند تا بتواند تصميم صحيح بگيرد.
شخصى به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) عرض کرد: اى رسول خدا! به من سفارشى کن. فرمود: اگر بگويم مى پذيرى؟ عرض کرد: آرى! پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين جمله را سه بار تکرار کرد و در هر سه بار آن مرد گفت: آرى اى رسول خدا! پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: «فَإِنِّي أُوصِيکَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ يَکُ رُشْداً فَأَمْضِهِ وَ إِنْ يَکُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ؛ من به تو سفارش مى کنم هنگامى که تصميم بر انجام کارى گرفتى در عاقبت آن بينديش اگر کار صحيحى بود انجام ده و اگر گمراهى بود از آن خوددارى کن».
به يقين حزم و دورانديشى ايجاب مى کند که انسان افزون بر استفاده از فکر خويش، از افکار ديگران نيز بهره بگيرد، همان گونه که در حديثى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پرسيدند: حزم و دورانديشى چيست؟ فرمود: مشورت با صاحب نظران و پيروى از آن ها».
گاه براى رسيدن به پيروزى بايد از نقشه هاى پيچيده و مختلفى استفاده کرد که آگاهى دشمن از آن سبب نابود شدن وى است، از اين رو امام (عليه السلام) در سومين و آخرين جمله حکمت آميز مورد بحث مى فرمايد: «تفکر صحيح در گرو نگهدارى اسرار است»؛ (وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الأَسْرَارِ).
در حديث ديگرى که از امام (عليه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانيم: «سِرُّکَ أسيرُکَ فَإِنْ أفْشَيْتَهُ صِرْتَ أسيرَهُ؛ راز تو اسير توست؛ اما اگر آن را افشا کردى تو اسير آن مى شوى». در حديث ديگرى از امام جواد (عليه السلام) آمده است: «إِظْهَارُ الشَّيْءِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَحْکِمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛ اظهار کردن چيزى (سرى از اسرار) پيش از آن که مستحکم شود و به نتيجه برسد موجب فساد آن است».
از بعضى روايات معصومين (عليهم السلام) استفاده مى شود که اسرار را حتى به همه دوستان هم نبايد گفت، زيرا احتمال تغيير حالت در آنان وجود دارد. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «لا تُطْلِعْ صَدِيقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلاَّ عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّکَ لَمْ يَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِيقَ قَدْ يَکُونُ عَدُوَّکَ يَوْماً مَا؛ اسرارت را حتى به دوستت مگو مگر در آن جا که اگر دشمن تو از آن سر آگاه شود ضررى به تو نمى رساند، زيرا دوست ممکن است روزى به صورت دشمن درآيد».
گفتنى است که انسان گاهى سر خود را براى دوست مطمئنى بيان مى کند غافل از آن که آن دوست نيز ممکن است دوست مطمئن ديگرى داشته باشد و سومى نيز به همين صورت، ناگاه متوجه مى شود که اسرارش همه جا بر سر زبان هاست.
ازاين رو شاعر پرمايه، سعدى شيرازى مى گويد:
به دوست گرچه عزيز است راز دل مگشاى *** که دوست نيز بگويد به دوستان عزيز!
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه و پرمايه در سه جمله کوتاه رمز پيروزى را در کارها بيان مى کند. نخست مى فرمايد: «پيروزى در گرو تدبير است»؛ (الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ).
«حَزْم» که به معناى دورانديشى و مطالعه عواقبِ کار است، يکى از مهم ترين عوامل پيروزى است، زيرا افراد سطحى نگر که گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پيش بينى نشده به زودى به زانو درمى آيند و رشته کار از دستشان بيرون مى رود و شکست مى خورند.
در حديث ديگرى در غررالحکم امام (عليه السلام) مى فرمايد: «مَنْ أخَذَ بِالْحَزْمِ اسْتَظْهَرَ وَ مَنْ أضاعَ الْحَزْمَ تَهَوَّرَ؛ کسى که حزم و دورانديشى را به کار گيرد پيروز مى گردد و کسى که آن را ضايع کند به هلاکت مى افتد».
سپس در جمله دوم مى فرمايد: «حزم و دورانديشى در گرو به کار گرفتن فکر است»؛ (وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ).
«اجالة» به معناى جولان دادن و «رأى» به معناى فکر است و منظور از جولان دادن فکر اين است که انسان همچون اسب سوارى که پيش از آغاز مبارزه، در تمام اطراف ميدان نبرد، گردش مى کند تا از نقاط ضعف و قوت باخبر شود، بايد در مسائل مهم چنين کند و تمام جوانب يک مسئله، چه خوب و چه بد را بدون اغماض بررسى کند تا بتواند تصميم صحيح بگيرد.
شخصى به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) عرض کرد: اى رسول خدا! به من سفارشى کن. فرمود: اگر بگويم مى پذيرى؟ عرض کرد: آرى! پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين جمله را سه بار تکرار کرد و در هر سه بار آن مرد گفت: آرى اى رسول خدا! پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: «فَإِنِّي أُوصِيکَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ يَکُ رُشْداً فَأَمْضِهِ وَ إِنْ يَکُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ؛ من به تو سفارش مى کنم هنگامى که تصميم بر انجام کارى گرفتى در عاقبت آن بينديش اگر کار صحيحى بود انجام ده و اگر گمراهى بود از آن خوددارى کن».
به يقين حزم و دورانديشى ايجاب مى کند که انسان افزون بر استفاده از فکر خويش، از افکار ديگران نيز بهره بگيرد، همان گونه که در حديثى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پرسيدند: حزم و دورانديشى چيست؟ فرمود: مشورت با صاحب نظران و پيروى از آن ها».
گاه براى رسيدن به پيروزى بايد از نقشه هاى پيچيده و مختلفى استفاده کرد که آگاهى دشمن از آن سبب نابود شدن وى است، از اين رو امام (عليه السلام) در سومين و آخرين جمله حکمت آميز مورد بحث مى فرمايد: «تفکر صحيح در گرو نگهدارى اسرار است»؛ (وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الأَسْرَارِ).
در حديث ديگرى که از امام (عليه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانيم: «سِرُّکَ أسيرُکَ فَإِنْ أفْشَيْتَهُ صِرْتَ أسيرَهُ؛ راز تو اسير توست؛ اما اگر آن را افشا کردى تو اسير آن مى شوى». در حديث ديگرى از امام جواد (عليه السلام) آمده است: «إِظْهَارُ الشَّيْءِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَحْکِمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛ اظهار کردن چيزى (سرى از اسرار) پيش از آن که مستحکم شود و به نتيجه برسد موجب فساد آن است».
از بعضى روايات معصومين (عليهم السلام) استفاده مى شود که اسرار را حتى به همه دوستان هم نبايد گفت، زيرا احتمال تغيير حالت در آنان وجود دارد. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «لا تُطْلِعْ صَدِيقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلاَّ عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّکَ لَمْ يَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِيقَ قَدْ يَکُونُ عَدُوَّکَ يَوْماً مَا؛ اسرارت را حتى به دوستت مگو مگر در آن جا که اگر دشمن تو از آن سر آگاه شود ضررى به تو نمى رساند، زيرا دوست ممکن است روزى به صورت دشمن درآيد».
گفتنى است که انسان گاهى سر خود را براى دوست مطمئنى بيان مى کند غافل از آن که آن دوست نيز ممکن است دوست مطمئن ديگرى داشته باشد و سومى نيز به همين صورت، ناگاه متوجه مى شود که اسرارش همه جا بر سر زبان هاست.
ازاين رو شاعر پرمايه، سعدى شيرازى مى گويد:
به دوست گرچه عزيز است راز دل مگشاى *** که دوست نيز بگويد به دوستان عزيز!