تفسیر حکمت 74

وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ
نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ.

ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
نفس هاى انسان گام هاى او به سوى پايان زندگى و مرگ است.
شرح و تفسیر
هر نفسى گامى است!
امام (عليه السلام) در اين کلام کوتاه و بيدارکننده مى فرمايد: «نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است»؛ (نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ).
«خُطى» جمع «خُطْوة» به معناى فاصله ميان دو قدم به هنگام راه رفتن است که در فارسى به آن «گام» مى گويند.
اين نکته مهمى است که انسان دائماً در حال نفس کشيدن است؛ در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال، و اگر مدت کوتاهى راهِ نفس او را ببندند مرگ او فرامى رسد.
از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند؛ مثلاً دستگاه تنفس مى تواند حداکثر چندين ميليارد بار هوا را به درون کشيده اکسيژن آن را جذب کند و گاز کربن را همراه باقى مانده آن بيرون بفرستد. همچنين قلب توان دارد ميلياردها مرتبه باز و بسته شود. به يقين هنگامى که اين عدد به نهايت رسيد تاب و توان اين دستگاه ها تمام مى شود و خود به خود از کار مى ايستند؛ مانند اتومبيلى که آخرين قطره سوخت آن تمام شود که در اين هنگام از کار بازمى ايستد، بنابراين همان گونه که در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، هر نفسى که انسان مى کشد و هر ضربانى که قلب او مى زند او را يک گام به پايان زندگى نزديک مى سازد. همان گونه که گام هاى پى درپى، انسان را به مقصد نزديک مى کند. به همين دليل بعضى معتقدند که ورزش کردن زياد، از عمر انسان مى کاهد، زيرا به هنگام ورزش نفس ها سريع تر و ضربان قلب بيشتر مى شود.
در کتاب کافى نقل شده است که امام صادق (عليه السلام) فرمود: «مَا مِنْ يَوْمٍ يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذلِکَ الْيَوْمُ: يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَ أَنَا عَلَيْکَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَ اعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَکَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً؛ هر روزى که بر انسان مى گذرد به او مى گويد: اى انسان! من روز جديدى هستم و گواه اعمال تو. در من از نيکى ها سخن بگو و کار نيک انجام ده تا روز قيامت براى تو گواهى دهم، زيرا من که بگذرم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد».
اين همان چيزى است که قرآن مجيد در سوره «والعصر» به آن اشاره کرده، مى فرمايد: (وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِى خُسْرٍ)؛ «سوگند به عصر که انسان (همواره) در حال خسران است».
فخر رازى در تفسير اين آيه سخنى بيان مى کند که جالب به نظر مى رسد وى مى گويد: يکى از بزرگان پيشين مى گفت: من معناى اين سوره را از مرد يخ فروشى آموختم که فرياد مى زد: «اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ، اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ؛ به کسى که سرمايه اش مرتباً ذوب مى شود رحم کنيد». پيش خود گفتم: اين است معناى (إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِى خُسْرٍ). .
پاورقی ها
سند گفتار حکيمانه:
صاحب کتاب مصادر مى نويسد: از کسانى که بعد از سيّد رضى آن را نقل کرده اند صاحب غررالحکم است در حالى که او در مقدمه کتابش مى گويد: «من سندهاى اين روايات را براى اختصار حذف کرده ام» و اين نشان مى دهد که آنچه مرحوم آمدى در کتاب غررالحکم آورده از منابعى به صورت مسند به دست او رسيده بوده که اسنادش را براى اين که حجم کتاب زياد نشود حذف کرده است و اگر او آن را از نهج البلاغه گرفته بود نيازى به بيان حذف اسناد نبود. سپس مى افزايد: بسيارى از فصحاى عرب مانند ابن مقفع و ابن نباته و امثال آن ها که از يکه تازان ميدان بلاغت و از قهرمانان بيان اند مطالب زيادى از کلمات على (عليه السلام) بر گرفته اند و اگر در سخنان ابن المعتز اين جمله ديده مى شود به يقين از کلام امام گرفته است؛ ولى با توجه به اين که جمعى به جاى «نَفْسُ الْمَرْءِ» «أنْفاسُ الْمَرْءِ» نقل کرده اند نشان مى دهد منابع آن ها غير از کلام سيّد رضى بوده است.(مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).