تفسیر حکمت 75
وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ
کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ، وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ.
ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
هر چيزى که قابل شمردن است سرانجام پايان مى گيرد و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرامى رسد.
هر چيزى که قابل شمردن است سرانجام پايان مى گيرد و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرامى رسد.
شرح و تفسیر
همه معدودها محدودند!
اين گفتار حکيمانه هر چند با حکمت پيشين در يک عبارت ذکر نشده؛ ولى در واقع مکمل آن است؛ نخست مى فرمايد: «هرچيزى که شمرده مى شود سرانجام پايان مى گيرد»؛ (کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ).
اين اشاره به قانون کلى فلسفى است که هرچيزى که تحت عدد درآيد محدود است و هر چه محدود است پايان پذير است و از آن جا که عمر انسان ها تحت عدد قرار مى گيرد؛ مثلاً مى گوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله، مفهومش اين است که هر ساعتى که بر انسان مى گذرد به تدريج از عمر او کاسته مى شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى رود و مهم اين است که گذشتن و کاستن آن در اختيار ما نيست، چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است.
آن گاه در ادامه مى فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرامى رسد»؛ (وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ).
منظور از «متوقَّع» امورى است که به طور قطع مى دانيم در آينده رخ مى دهد؛ مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت. اشاره به اين که کسى که به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد که روزى مرگ دامان او را مى گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد. به همين دليل در تفسير آيه شريفه (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى يَأْتِيَکَ الْيَقينُ) يقين را به مرگ تفسير کرده اند.
آنچه امام (عليه السلام) در دو جمله مذکور بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذران است؛ دنيايى که عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، همان گونه که در حديثى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَا الدُّنْيَا فِي الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ؛ عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است که يکى از شما انگشت خود را در دريايى فرو کند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه کند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده است». اين هشدارى است به همه دنياطلبان و آن ها که به آخرت و زندگى جاويدان پشت کرده اند تا بدانند که چه چيز به دست مى آورند و چه چيز از دست مى دهند؟ .
اين گفتار حکيمانه هر چند با حکمت پيشين در يک عبارت ذکر نشده؛ ولى در واقع مکمل آن است؛ نخست مى فرمايد: «هرچيزى که شمرده مى شود سرانجام پايان مى گيرد»؛ (کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ).
اين اشاره به قانون کلى فلسفى است که هرچيزى که تحت عدد درآيد محدود است و هر چه محدود است پايان پذير است و از آن جا که عمر انسان ها تحت عدد قرار مى گيرد؛ مثلاً مى گوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله، مفهومش اين است که هر ساعتى که بر انسان مى گذرد به تدريج از عمر او کاسته مى شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى رود و مهم اين است که گذشتن و کاستن آن در اختيار ما نيست، چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است.
آن گاه در ادامه مى فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرامى رسد»؛ (وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ).
منظور از «متوقَّع» امورى است که به طور قطع مى دانيم در آينده رخ مى دهد؛ مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت. اشاره به اين که کسى که به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد که روزى مرگ دامان او را مى گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد. به همين دليل در تفسير آيه شريفه (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى يَأْتِيَکَ الْيَقينُ) يقين را به مرگ تفسير کرده اند.
آنچه امام (عليه السلام) در دو جمله مذکور بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذران است؛ دنيايى که عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، همان گونه که در حديثى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَا الدُّنْيَا فِي الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ؛ عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است که يکى از شما انگشت خود را در دريايى فرو کند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه کند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده است». اين هشدارى است به همه دنياطلبان و آن ها که به آخرت و زندگى جاويدان پشت کرده اند تا بدانند که چه چيز به دست مى آورند و چه چيز از دست مى دهند؟ .