تفسیر حکمت 81

وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ
قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.

ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
قيمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. مرحوم سيّد رضى مى گويد: اين از کلماتى است که قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حکيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد؛ (قالَ الرَّضىُ: وَ هِي الْکَلِمَةُ الَّتي لا تُصاب لَها قيمَةٌ، وَ لاتُوزَنُ بِها حِکْمَةٌ، وَ لا تُقْرَنُ إلَيْها کَلِمَةٌ).
شرح و تفسیر
معيار ارزش انسان
امام (عليه السلام) ارزش هر انسانى را در اين عبارت حکيمانه کوتاه به روشنى بيان کرده است، مى فرمايد: «قيمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد»؛ (قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ).
اشاره به اين که حسب و نسب، مقام و مال و پست هاى اجتماعى و رسمى هيچ کدام دليل بر ارزش انسان نيست. ارزش واقعى انسان را کارهاى مهمى تشکيل مى دهد که او از عهده آن برمى آيد. جراحى بسيار ماهر، معلمى شايسته، شاعرى توانا، نويسنده اى قوى و فقيهى ماهر که مى تواند مردم را با احکام الهى آشنا سازد ارزش آن ها به قدر همان کارى است که به خوبى از عهده آن برمى آيند.
نه تنها در نزد مردم چنين است، در نزد خداوند هم کسانى قيمت و ارزش دارند که اعمال شايسته تر و مجاهدت هاى بيشتر و اصلاحات بهترى انجام مى دهند.
براى اين حديث شريف جز آنچه گفته شد تفسيرهاى ديگرى هم بيان شده است. بعضى گفته اند: منظور از «مايُحْسِنُهُ» علم و دانش هايى است که شخص دارد، بنابراين ارزش هر انسان به مقدار معرفت و علم و دانشى است که به خوبى آن را فراگرفته است.
بعضى اين دو را با هم آورده اند: معرفت بالا و عمل باارزش. برخى ديگر «مايحسنُهُ» را به معناى احسان و نيکوکارى تفسير کرده، گفته اند: ارزش هر کس به اندازه احسان و نيکوکارى اوست.
گرچه جمع بين هر چهار تفسير در مفهوم جمله امکان پذير است، زيرا استعمال لفظ در بيش از يک معنا کاملاً بى مانع است؛ ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد.
شاهد اين سخن حديث زيبايى است که امام جواد (عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان (عليهم السلام) نقل کرده است که فرمود: «چهار سخن را من گفتم و خداوند متعال تأييد آن را در کتابش نازل فرمود. من گفتم: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَکَلَّمَ ظَهَرَ؛ شخصيت انسان در زير زبانش نهفته است هنگامى که سخن بگويد آشکار مى شود». خداوند اين آيه را نازل فرمود: (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِى لَحْنِ الْقَوْلِ)؛ «منافقان را از طرز سخنانشان مى شناسى». من گفتم: «فَمَنْ جَهِلَ شَيْئاً عَادَاهُ؛ کسى که درباره چيزى جاهل است با آن دشمنى مى کند». خداوند اين آيه را نازل فرمود: (بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ)؛ «آن ها (دشمنان) چيزى را که از آن آگاهى نداشتند تکذيب کردند» نيز گفتم: «قَدْرُ أَوْ قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ؛ ارزش هر انسانى به اندازه چيزى است که به خوبى انجام مى دهد». خداوند اين آيه را در قصه طالوت نازل کرد: (إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ)؛ «خداوند او (طالوت) را بر شما برگزيده و از نظر علم و جسم او را فزونى بخشيده است». و نيز گفتم: «الْقَتْلُ يُقِلُّ الْقَتْلَ؛ کشتن (قصاص) کشتن را کم مى کند» خداوند اين آيه را نازل فرمود: (وَ لَکُمْ فِى الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِى الأَلْبابِ)؛ «قصاص مايه حيات و زندگى شماست اى صاحبان خرد».
مرحوم سيّد رضى بعد از ذکر اين گفتار حکمت آميز جمله اى بيان کرده که نشان مى دهد تا چه اندازه اين سخن حکيمانه در دل و جان اين مرد فصيح و بليغ تأثير گذاشته است، مى گويد: «اين از کلماتى است که قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حکيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد»؛ (قالَ الرَّضىُّ: وَ هِي الْکَلِمَةُ الَّتي لا تُصاب لَها قيمَةٌ، وَ لاتُوزَنُ بِها حِکْمَةٌ، وَ لا تُقْرَنُ إلَيْها کَلِمَةٌ). .
پاورقی ها
سند گفتار حکيمانه:
اين کلام بسيار پربار و گران بها را جماعتى قبل از سيّد رضى نقل کرده اند و آن را فوق العاده ستوده اند. درکتاب مصادر نهج البلاغه آمده است: مرحوم سيّد رضى نخستين کسى نيست که اين سخن حکمت آميز را ستوده و به اهميت آن پى برده و به ارزش آن اشاره کرده است پيش از او ابوعثمان جاحظ در دو جا از کتاب البيان و التبيين خود آن را آورده است سپس افزوده که اگر در اين کتاب جز همين کلمه حکمت آميز نبود آنرا کافى و شافى و مجزى و مغنى مى يافتى... و بهترين کلام کلامى است که مقدار کم آن انسان را از مقدار زياد بى نياز کند و مفهوم آن ظاهر و آشکار باشد و خداوند متعال لباس جلالت و پوسته اى از دانش مطابق نيت صاحب و تقواى قائلش بر آن پوشانده باشد ... .
سپس صاحب مصادر از ابن عبدالبَرّ در کتاب جامع بيان العلم نقل مى کند که احدى بر على بنابى طالب (عليه السلام) در اين سخنش: «قِيْمَةُ کُلُّ أمرءٍ ما يُحْسِنُهُ» پيشى نگرفته و هيچ گفتارى براى تشويق به طلب علم از اين سخن موثرتر نيست. سپس مصادر نهج البلاغه افزوده که بسيارى از شعرا همين سخن را گرفته اند و در اشعار خود از آن بهره برده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 69 و 70).