تفسیر حکمت 109
وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي.
ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
ما تکيه گاه ميانه هستيم؛ (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن بازگردند.
ما تکيه گاه ميانه هستيم؛ (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن بازگردند.
شرح و تفسیر
ما از افراط و تفريط دوريم
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه، موقف خود و خاندانش را دربرابر «مقصران» و «غاليان» روشن ساخته است، مى فرمايد: «ما تکيه گاه ميانه هستيم؛ (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن بازگردند»؛ (نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي).
اين تعبير کنايه زيبا و دلنشينى است، زيرا «نُمْرُقة» در اصل به معناى پشتى يا متکايى است که بر آن تکيه مى کنند؛ پشتى وسط و ميانه، پشتى ممتازى بوده که در صف پشتى هاى مجلس مورد توجه و جايگاه افراد شريف تر بوده است. مى فرمايد: آن ها که پايين ترند بايد رو به سوى ما کنند و آن ها که بالاترند بايد نگاه خود را به ما بازگردانند (و همگى راه اعتدال را پيش گيرند).
اشاره به اين که در اسلام و آيين الهى امورى مورد قبول است که در حد اعتدال و دور از افراط و تفريط باشد، همان گونه که قرآن مجيد مى گويد: (وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطآ) و در جاى ديگر درباره انفاق مى فرمايد: (وَالَّذينَ إذا أنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتَرُوا وَکَانَ بَيْنَ ذَلِکَ قَواماً)؛ «کسانى که وقتى انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه سخت گيرى و در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مى کنند». منظور از «تالى» کسانى هستند که اوصاف برجسته امامان اهل بيت (عليهم السلام) را انکار مى کردند و آنان را در حد فردى معمولى قرار مى دادند و منظور از «غالى» کسانى هستند که آنان را از حد امام معصوم بالاتر برده و صفات خدايى برايشان قائل مى شدند و حتى گاهى به الوهيت آن ها رأى مى دادند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: ما هيچ يک از اين دو گروه را نمى پسنديم نه تالى و نه غالى.
بعضى از شرّاح نهج البلاغه «وسطى» را به معناى ممتاز و عالى گرفته اند نه به معناى ميانه، همان گونه که در آيه 28 سوره قلم مى خوانيم: (قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَّکُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ) اوسط در اين جا به معناى افضل و برتر است.
ولى با توجه به تالى و غالى که در اين کلام حکيمانه آمده چنين احتمالى بسياربعيداست ومناسب، همان معناى وسط است که طرف افراط و تفريط دارد.
پيروى از حد اعتدال و پيمودن خط ميانه نه تنها در مسائل اعتقادى مورد توجه است که در مسائل اخلاقى و اجتماعى نيز غالبآ چنين است، زيرا افراط وتفريط در اين امور نيز زيان بار بوده و حد وسط و حالت اعتدال داراى آثار وبرکات روشنى است.
خوشبختانه پيروان مکتب اهل بيت (عليهم السلام) با هدايت هاى آن ها در همه جا حد اعتدال را برگزيدند: در حالى که گروهى گرايش به جبر و گروهى تفويض را انتخاب مى کردند، پيروان اين مکتب شعار «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين» را برگزيدند ودر جايى که جمعى قائل به تشبيه (اعتقاد به جسميت خداوند) وگروهى معتقد به تعطيل (کسانى که مى گويند: ما از ذات و صفات خدا هيچ چيز نمى فهميم) در ميان مسلمانان بودند، پيروان اين مکتب نه تشبيه را پذيرفتند و نه تعطيل را بلکه معتقد شدند: کنه ذات خدا و صفات او گرچه براى انسان ها قابل درک نيست؛ ولى او را مى توان از طريق آثارش در پهنه جهان هستى به خوبى شناخت. آخرين سخن اين که تعبير «نحن» گرچه به معناى امامان اهل بيت (عليهم السلام) است ولى از بعضى روايات استفاده مى شود که پيروان راستين آن ها نيز همين گونه اند.
چنان که در حديثى امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: «يا مَعْشَرَ الشّيعَةِ ـ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ ـ کُونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطى يَرْجِعُ إلَيْکُمُ الْغالي وَ يَلْحَقُ بِکُمُ التّالي؛ اى جمعيت شيعه! شما هم جايگاه وسط و معتدل باشيد که غلو کننده به سوى شما بازگردد و عقب مانده به شما ملحق شود» در اين هنگام مردى عرض کرد: فدايت شوم، منظور از غالى چيست؟ فرمود: «قَوْمٌ يَقُولُونَ فيüنا ما لا نَقُولُه فى أنْفُسُنا فَلَيْسَ أولئکَ مِنّا وَ لَسْنا مِنْهُمْ؛ گروهى هستند که درباره ما مطالبى مى گويند که ما درباره خود نمى گوييم (آن ها راه غلو و افراط را مى پويند) آن ها از ما نيستند و ما از آن ها نيستيم». سپس امام (عليه السلام) رو به مردم کرد و فرمود: «وَاللّهِ ما مَعَنا مِنَ اللّهِ بَرَاءَةٌ وَلابَيْنَنا وَبَيْنَ اللّهِ قَرابَةٌ وَلا لَنا عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ وَلا نَتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ إلاَّ بِالطّاعَةِ؛ به خدا سوگند! ما برات آزادى (از آتش دوزخ براى کسى) نداريم و ميان ما و خداوند خويشاوندى نيست و حجت خاصى دربرابر او نداريم و جز از طريق اطاعت به او تقرب نمى جوييم». سپس افزود: «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مُطيعاً لِلّهِ تَنْفَعُهُ وِلايَتَنا وَ مَنْ کانَ مِنْکُم عاصِياً لِلّهِ لَنْ تَنْفَعَهُ وَلايَتُنا وَيْحَکُمْ لا تَغْتَرُّوا وَيْحَکُمْ لاتَغْتَرُّوا؛ هرکس از شما مطيع خدا باشد ولايت ما براى او سودبخش است و هرکس از شما معصيت خدا را کند ولايت ما به او سودى نمى بخشد. واى بر شما! (به ولايت ما) مغرور نشويد، واى بر شما! مغرور نشويد».
* * *
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه، موقف خود و خاندانش را دربرابر «مقصران» و «غاليان» روشن ساخته است، مى فرمايد: «ما تکيه گاه ميانه هستيم؛ (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن بازگردند»؛ (نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي).
اين تعبير کنايه زيبا و دلنشينى است، زيرا «نُمْرُقة» در اصل به معناى پشتى يا متکايى است که بر آن تکيه مى کنند؛ پشتى وسط و ميانه، پشتى ممتازى بوده که در صف پشتى هاى مجلس مورد توجه و جايگاه افراد شريف تر بوده است. مى فرمايد: آن ها که پايين ترند بايد رو به سوى ما کنند و آن ها که بالاترند بايد نگاه خود را به ما بازگردانند (و همگى راه اعتدال را پيش گيرند).
اشاره به اين که در اسلام و آيين الهى امورى مورد قبول است که در حد اعتدال و دور از افراط و تفريط باشد، همان گونه که قرآن مجيد مى گويد: (وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطآ) و در جاى ديگر درباره انفاق مى فرمايد: (وَالَّذينَ إذا أنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتَرُوا وَکَانَ بَيْنَ ذَلِکَ قَواماً)؛ «کسانى که وقتى انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه سخت گيرى و در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مى کنند». منظور از «تالى» کسانى هستند که اوصاف برجسته امامان اهل بيت (عليهم السلام) را انکار مى کردند و آنان را در حد فردى معمولى قرار مى دادند و منظور از «غالى» کسانى هستند که آنان را از حد امام معصوم بالاتر برده و صفات خدايى برايشان قائل مى شدند و حتى گاهى به الوهيت آن ها رأى مى دادند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: ما هيچ يک از اين دو گروه را نمى پسنديم نه تالى و نه غالى.
بعضى از شرّاح نهج البلاغه «وسطى» را به معناى ممتاز و عالى گرفته اند نه به معناى ميانه، همان گونه که در آيه 28 سوره قلم مى خوانيم: (قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَّکُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ) اوسط در اين جا به معناى افضل و برتر است.
ولى با توجه به تالى و غالى که در اين کلام حکيمانه آمده چنين احتمالى بسياربعيداست ومناسب، همان معناى وسط است که طرف افراط و تفريط دارد.
پيروى از حد اعتدال و پيمودن خط ميانه نه تنها در مسائل اعتقادى مورد توجه است که در مسائل اخلاقى و اجتماعى نيز غالبآ چنين است، زيرا افراط وتفريط در اين امور نيز زيان بار بوده و حد وسط و حالت اعتدال داراى آثار وبرکات روشنى است.
خوشبختانه پيروان مکتب اهل بيت (عليهم السلام) با هدايت هاى آن ها در همه جا حد اعتدال را برگزيدند: در حالى که گروهى گرايش به جبر و گروهى تفويض را انتخاب مى کردند، پيروان اين مکتب شعار «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين» را برگزيدند ودر جايى که جمعى قائل به تشبيه (اعتقاد به جسميت خداوند) وگروهى معتقد به تعطيل (کسانى که مى گويند: ما از ذات و صفات خدا هيچ چيز نمى فهميم) در ميان مسلمانان بودند، پيروان اين مکتب نه تشبيه را پذيرفتند و نه تعطيل را بلکه معتقد شدند: کنه ذات خدا و صفات او گرچه براى انسان ها قابل درک نيست؛ ولى او را مى توان از طريق آثارش در پهنه جهان هستى به خوبى شناخت. آخرين سخن اين که تعبير «نحن» گرچه به معناى امامان اهل بيت (عليهم السلام) است ولى از بعضى روايات استفاده مى شود که پيروان راستين آن ها نيز همين گونه اند.
چنان که در حديثى امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: «يا مَعْشَرَ الشّيعَةِ ـ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ ـ کُونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطى يَرْجِعُ إلَيْکُمُ الْغالي وَ يَلْحَقُ بِکُمُ التّالي؛ اى جمعيت شيعه! شما هم جايگاه وسط و معتدل باشيد که غلو کننده به سوى شما بازگردد و عقب مانده به شما ملحق شود» در اين هنگام مردى عرض کرد: فدايت شوم، منظور از غالى چيست؟ فرمود: «قَوْمٌ يَقُولُونَ فيüنا ما لا نَقُولُه فى أنْفُسُنا فَلَيْسَ أولئکَ مِنّا وَ لَسْنا مِنْهُمْ؛ گروهى هستند که درباره ما مطالبى مى گويند که ما درباره خود نمى گوييم (آن ها راه غلو و افراط را مى پويند) آن ها از ما نيستند و ما از آن ها نيستيم». سپس امام (عليه السلام) رو به مردم کرد و فرمود: «وَاللّهِ ما مَعَنا مِنَ اللّهِ بَرَاءَةٌ وَلابَيْنَنا وَبَيْنَ اللّهِ قَرابَةٌ وَلا لَنا عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ وَلا نَتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ إلاَّ بِالطّاعَةِ؛ به خدا سوگند! ما برات آزادى (از آتش دوزخ براى کسى) نداريم و ميان ما و خداوند خويشاوندى نيست و حجت خاصى دربرابر او نداريم و جز از طريق اطاعت به او تقرب نمى جوييم». سپس افزود: «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مُطيعاً لِلّهِ تَنْفَعُهُ وِلايَتَنا وَ مَنْ کانَ مِنْکُم عاصِياً لِلّهِ لَنْ تَنْفَعَهُ وَلايَتُنا وَيْحَکُمْ لا تَغْتَرُّوا وَيْحَکُمْ لاتَغْتَرُّوا؛ هرکس از شما مطيع خدا باشد ولايت ما براى او سودبخش است و هرکس از شما معصيت خدا را کند ولايت ما به او سودى نمى بخشد. واى بر شما! (به ولايت ما) مغرور نشويد، واى بر شما! مغرور نشويد».
* * *