تفسیر حکمت 134
وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
لا يَکُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلاثٍ: فِي نَکْبَتِهِ، وَغَيْبَتِهِ، وَوَفَاتِهِ.
ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اين که برادر خود را در سه حالت فراموش نکند: به هنگامى که دنيا به او پشت مى کند و در زمانى که غايب است و پس از مرگش.
دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اين که برادر خود را در سه حالت فراموش نکند: به هنگامى که دنيا به او پشت مى کند و در زمانى که غايب است و پس از مرگش.
شرح و تفسیر
دوست واقعى
اميرمؤمنان (عليه السلام) در اين گفتار گهربارش به بعضى از شرايط مهم دوستى اشاره کرده، مى فرمايد: «دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اين که برادر خود را در سه حالت فراموش نکند: به هنگامى که دنيا به او پشت مى کند و در زمانى که غايب است و پس از مرگش»؛ (لا يَکُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلاثٍ: فِي نَکْبَتِهِ، وَغَيْبَتِهِ، وَوَفَاتِهِ).
شک نيست که انسان در زندگى خود نيازمند دوستانى است که در مشکلات به او کمک کنند و در زمان راحتى مونس انسان باشند، زيرا روح اجتماعى انسان از يک سو و نيازهاى گسترده اى که دارد و به تنهايى قادر به برطرف کردن آنها نيست از سوى ديگر ايجاب مى کند که يارانى براى خود انتخاب کند؛ ولى اين ياران مختلف اند؛ گروهى مانند تاجران اند که دائماً انتظار دارند در مقابل خدمتى، خدمتى به آنان شود و طبيعى است که هر وقت از دوست خود بهره اى نداشته باشند او را براى هميشه رها مى کنند.
گروه ديگرى هستند که گرچه در برابر هر خدمت انتظار خدمتى دارند؛ ولى خدمات پيشين را فراموش نمى کنند و به پاس آنها دوست خود را در مشکلات يارى مى دهند؛ اما هنگامى که تصور کنند پاداش خدمت هاى پيشين او را داده اند رهايش مى سازند. گروه سومى نيز هستند که دوستى آنها بر اساس محبت و صفا وصداقت است نه نتيجه خدمت و کارى شبيه تجارت. آنها به هنگام قدرت به دوستان خود خدمت مى کنند و انتظار پاسخى از آنها ندارند و به همين دليل به هنگام بروز مشکلات براى دوستان خود، هرگز آنها را رها نمى سازند و همچنان به اصول اخوت و دوستى وفادارند.
امام (عليه السلام) در اين کلام پربارش اشاره به اين گروه مى کند که دوستان حقيقى وواقعى اند؛ آنها در سه زمان دوست خود را فراموش نمى کنند: يکى به هنگام «نکبت» که در کنار دوست خود مى ايستند، به او کمک مى کنند، تسلى خاطر مى دهند، و غم گسار و وفادارند.
شاعر نيز مى گويد:
دوست آن باشد که گيرد دست دوست *** در پريشان حالى و درماندگى
«نکبت» در اصل به معناى انحراف از مسير است همان گونه که در قرآن مجيد آمده است: (وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ)؛ «امّا کسانى که به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرف مى شوند». ازاين رو هنگامى که دنيا به کسى پشت کند از آن تعبير به نکبت دنيا مى کنند و از آنجا که بروز مشکلات، مصائب و بلاها مصداق نکبت است بسيارى از ارباب لغت نکبت را به معناى بلا و مصيبت تفسير کرده اند.
اضافه بر اين بعضى هستند که در حضور دوست به سبب شرم و حيا رسم دوستى را به جا مى آورند؛ ولى هنگامى که او غايب باشد به اصطلاح «حفظ الغيب» نمى کنند و رسم دوستى را رها مى سازند و از آن فراتر هنگامى که دوستشان از دنيا برود و دستش از همه چيز کوتاه گردد و آن ها اميد خدمتى از او نداشته باشند او را فراموش مى کنند؛ نه به سراغ همسر و فرزند او مى روند که اگر مشکلى دارند حل کنند، نه در جمع دوستان زنده، يادى از او مى کنند و نه کار خيرى براى او انجام مى دهند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: دوست واقعى کسى است که در اين سه حالت دوستش را فراموش نکند.
البته مدعيان دوستى، فراوان و دوستان واقعى که در کلام حکيمانه مورد بحث بگنجند اندک اند.
در حديثى در غررالحکم از امام (عليه السلام) آمده است: «اَلصَّديقُ الصَّدُوقُ مَنْ نَصَحَکَ في عَيْبِکَ وَحَفَظَکَ في غَيْبِکَ وَآثَرَکَ عَلى نَفْسِهِ؛ دوست راستگو کسى است که عيوب تو را براى تو بگويد و اندرز دهد و در غيبتت مراتب دوستى را حفظ کند و تو را بر خود (در حل مشکلات) مقدم شمرد».
* * *
اميرمؤمنان (عليه السلام) در اين گفتار گهربارش به بعضى از شرايط مهم دوستى اشاره کرده، مى فرمايد: «دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اين که برادر خود را در سه حالت فراموش نکند: به هنگامى که دنيا به او پشت مى کند و در زمانى که غايب است و پس از مرگش»؛ (لا يَکُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلاثٍ: فِي نَکْبَتِهِ، وَغَيْبَتِهِ، وَوَفَاتِهِ).
شک نيست که انسان در زندگى خود نيازمند دوستانى است که در مشکلات به او کمک کنند و در زمان راحتى مونس انسان باشند، زيرا روح اجتماعى انسان از يک سو و نيازهاى گسترده اى که دارد و به تنهايى قادر به برطرف کردن آنها نيست از سوى ديگر ايجاب مى کند که يارانى براى خود انتخاب کند؛ ولى اين ياران مختلف اند؛ گروهى مانند تاجران اند که دائماً انتظار دارند در مقابل خدمتى، خدمتى به آنان شود و طبيعى است که هر وقت از دوست خود بهره اى نداشته باشند او را براى هميشه رها مى کنند.
گروه ديگرى هستند که گرچه در برابر هر خدمت انتظار خدمتى دارند؛ ولى خدمات پيشين را فراموش نمى کنند و به پاس آنها دوست خود را در مشکلات يارى مى دهند؛ اما هنگامى که تصور کنند پاداش خدمت هاى پيشين او را داده اند رهايش مى سازند. گروه سومى نيز هستند که دوستى آنها بر اساس محبت و صفا وصداقت است نه نتيجه خدمت و کارى شبيه تجارت. آنها به هنگام قدرت به دوستان خود خدمت مى کنند و انتظار پاسخى از آنها ندارند و به همين دليل به هنگام بروز مشکلات براى دوستان خود، هرگز آنها را رها نمى سازند و همچنان به اصول اخوت و دوستى وفادارند.
امام (عليه السلام) در اين کلام پربارش اشاره به اين گروه مى کند که دوستان حقيقى وواقعى اند؛ آنها در سه زمان دوست خود را فراموش نمى کنند: يکى به هنگام «نکبت» که در کنار دوست خود مى ايستند، به او کمک مى کنند، تسلى خاطر مى دهند، و غم گسار و وفادارند.
شاعر نيز مى گويد:
دوست آن باشد که گيرد دست دوست *** در پريشان حالى و درماندگى
«نکبت» در اصل به معناى انحراف از مسير است همان گونه که در قرآن مجيد آمده است: (وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ)؛ «امّا کسانى که به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرف مى شوند». ازاين رو هنگامى که دنيا به کسى پشت کند از آن تعبير به نکبت دنيا مى کنند و از آنجا که بروز مشکلات، مصائب و بلاها مصداق نکبت است بسيارى از ارباب لغت نکبت را به معناى بلا و مصيبت تفسير کرده اند.
اضافه بر اين بعضى هستند که در حضور دوست به سبب شرم و حيا رسم دوستى را به جا مى آورند؛ ولى هنگامى که او غايب باشد به اصطلاح «حفظ الغيب» نمى کنند و رسم دوستى را رها مى سازند و از آن فراتر هنگامى که دوستشان از دنيا برود و دستش از همه چيز کوتاه گردد و آن ها اميد خدمتى از او نداشته باشند او را فراموش مى کنند؛ نه به سراغ همسر و فرزند او مى روند که اگر مشکلى دارند حل کنند، نه در جمع دوستان زنده، يادى از او مى کنند و نه کار خيرى براى او انجام مى دهند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: دوست واقعى کسى است که در اين سه حالت دوستش را فراموش نکند.
البته مدعيان دوستى، فراوان و دوستان واقعى که در کلام حکيمانه مورد بحث بگنجند اندک اند.
در حديثى در غررالحکم از امام (عليه السلام) آمده است: «اَلصَّديقُ الصَّدُوقُ مَنْ نَصَحَکَ في عَيْبِکَ وَحَفَظَکَ في غَيْبِکَ وَآثَرَکَ عَلى نَفْسِهِ؛ دوست راستگو کسى است که عيوب تو را براى تو بگويد و اندرز دهد و در غيبتت مراتب دوستى را حفظ کند و تو را بر خود (در حل مشکلات) مقدم شمرد».
* * *