تفسیر حکمت 146
وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
سُوسُوا إِيمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَحَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ، وَادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلاءِ بِالدُّعَاءِ.
ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
ايمانتان را با صدقه حفظ کنيد و اموالتان را با زکات، و امواج بلا را با دعا از خود دور سازيد.
ايمانتان را با صدقه حفظ کنيد و اموالتان را با زکات، و امواج بلا را با دعا از خود دور سازيد.
شرح و تفسیر
بهترين راه حفظ ايمان و مال
امام (عليه السلام) در اين گفتار پربار خود به بيان آثار صدقه در راه خدا و اداى زکات وبرکات دعا پرداخته است، مى فرمايد: «ايمانتان را با صدقه حفظ کنيد و اموالتان را با زکات، و امواج بلا را با دعا از خود دور سازيد»؛ (سُوسُوا إِيمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَحَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ، وَادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلاءِ بِالدُّعَاءِ).
«سوسوا» از ريشه «سياست» به معناى تدبير و حفظ و اصلاح است.
تأثير صدقه در حفظ ايمان از اين نظر است که علاقه انسان به مال بيش از هر چيز است؛ بسيارند کسانى که در اعمال و عبادات ظاهرى قهرمان ميدان اند؛ اما هنگامى که پاى مسائل مالى به ميان مى آيد مى لنگند. به همين دليل پرداختن صدقه و چشم پوشى از مال مخصوصآ اگر به صورت عادت روزانه انسان درآيد در تقويت پايه هاى ايمان بسيار مؤثر است و شايد به دليل اهميت صدقات وانفاق در راه خدا، در قرآن مجيد بذل مال در کنار بذل جان قرار گرفته ومى فرمايد: (إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)؛ «خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را خريدارى کرده که در برابرش بهشت براى آنان باشد». حفظ اموال از طريق پرداخت زکات نيز، هم از جنبه هاى ظاهرى قابل تفسير است، هم از جنبه هاى معنوى؛ از نظر ظاهر مى دانيم که زکات حق محرومان است هنگامى که قشر ضعيف جامعه از حقوق مسلم خود محروم شود کار به شورش ها و قيام ها بر ضد اغنيا مى کشد و اموال آنها به خطر مى افتد، قيام هاى کمونيستى در عصر ما گواه صادق اين مدعاست. در اعصار گذشته نيز کم وبيش اين معنا وجود داشته و شايد شورش زنجيان که در نيمه دوم قرن سوم هجرى واقع شد و شخصى به نام «على بن محمد» در بصره ظهور کرد و گروهى از بردگان را که در شرايط بسيار سختى در مزارع و باغات زندگى مى کردند و با خدمات طاقت فرسا با کمترين بهره مندى مشغول کار بودند گرد خود جمع کرد، نمونه اى از همين رخداد باشد.
قرآن مجيد نيز اشاره پرمعنايى به اين معنا کرده است، آنجا که مى فرمايد : (وَأَنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللهِ وَلا تُلْقُوا بِأَيْدِيکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ)؛ «و در راه خدا انفاق کنيد و(با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نيفکنيد» قرار گرفتن اين دو جمله پشت سر هم دليل بر ارتباط آنها با يکديگر است؛ يعنى اگر انفاق فى سبيل الله ترک شود ثروتمندان خودشان را با دست خود به هلاکت افکنده اند و اکثريت محروم سرانجام به پا خاسته، قوانين را درهم مى شکنند و شورشى غير قابل کنترل ايجاد مى کنند.
از نظر معنوى نيز جاى ترديد نيست که خداوند برکات خود را از کسانى برمى گيرد که حقوق محرومان را نمى پردازند. در حديثى از امام صادق (عليه السلام) در ابواب زکات کتاب وسائل الشيعه آمده است: «ما ضاعَ مالٌ في بَرٍّ أوْ بَحْرٍ إلّا بِتَرْکِ الزَّکاةِ؛ هيچ مالى در دريا و خشکى از بين نرفت جز به سبب ترک زکات». در مورد جمله سوم يعنى دفع امواج بلا به وسيله دعا نيز روايات فراوانى داريم و پيش از روايات، قرآن مجيد از آن سخن گفته، مى فرمايد: (قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَوْلا دُعَاؤُکُمْ)؛ «بگو: پروردگارم براى شما ارزشى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد».
در حديثى در کتاب شريف کافى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «إنّ الدُّعاءَ يَرُدُّ الْقَضاءُ وَقَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ وَقَدْ أُبْرِمَ إبْراماً؛ دعا حوادث سخت را بازمى گرداند حتى اگر دستور آن از آسمان صادر و محکم و مبرم شده باشد».
در همين کتاب از امام زين العابدين (عليه السلام) مى خوانيم: «الدُّعاءُ يَدْفَعُ الْبَلاءَ النّازِلَ وَما لَمْ يَنْزِلْ؛ دعا بلايى را که نازل شده است دفع مى کند و همچنين بلايى را که نازل نشده است».
البته استجابت دعا شرايطى دارد از جمله توبه و نهى ازمنکر و استفاده از غذاى حلال.
* * *
امام (عليه السلام) در اين گفتار پربار خود به بيان آثار صدقه در راه خدا و اداى زکات وبرکات دعا پرداخته است، مى فرمايد: «ايمانتان را با صدقه حفظ کنيد و اموالتان را با زکات، و امواج بلا را با دعا از خود دور سازيد»؛ (سُوسُوا إِيمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَحَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ، وَادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلاءِ بِالدُّعَاءِ).
«سوسوا» از ريشه «سياست» به معناى تدبير و حفظ و اصلاح است.
تأثير صدقه در حفظ ايمان از اين نظر است که علاقه انسان به مال بيش از هر چيز است؛ بسيارند کسانى که در اعمال و عبادات ظاهرى قهرمان ميدان اند؛ اما هنگامى که پاى مسائل مالى به ميان مى آيد مى لنگند. به همين دليل پرداختن صدقه و چشم پوشى از مال مخصوصآ اگر به صورت عادت روزانه انسان درآيد در تقويت پايه هاى ايمان بسيار مؤثر است و شايد به دليل اهميت صدقات وانفاق در راه خدا، در قرآن مجيد بذل مال در کنار بذل جان قرار گرفته ومى فرمايد: (إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)؛ «خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را خريدارى کرده که در برابرش بهشت براى آنان باشد». حفظ اموال از طريق پرداخت زکات نيز، هم از جنبه هاى ظاهرى قابل تفسير است، هم از جنبه هاى معنوى؛ از نظر ظاهر مى دانيم که زکات حق محرومان است هنگامى که قشر ضعيف جامعه از حقوق مسلم خود محروم شود کار به شورش ها و قيام ها بر ضد اغنيا مى کشد و اموال آنها به خطر مى افتد، قيام هاى کمونيستى در عصر ما گواه صادق اين مدعاست. در اعصار گذشته نيز کم وبيش اين معنا وجود داشته و شايد شورش زنجيان که در نيمه دوم قرن سوم هجرى واقع شد و شخصى به نام «على بن محمد» در بصره ظهور کرد و گروهى از بردگان را که در شرايط بسيار سختى در مزارع و باغات زندگى مى کردند و با خدمات طاقت فرسا با کمترين بهره مندى مشغول کار بودند گرد خود جمع کرد، نمونه اى از همين رخداد باشد.
قرآن مجيد نيز اشاره پرمعنايى به اين معنا کرده است، آنجا که مى فرمايد : (وَأَنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللهِ وَلا تُلْقُوا بِأَيْدِيکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ)؛ «و در راه خدا انفاق کنيد و(با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نيفکنيد» قرار گرفتن اين دو جمله پشت سر هم دليل بر ارتباط آنها با يکديگر است؛ يعنى اگر انفاق فى سبيل الله ترک شود ثروتمندان خودشان را با دست خود به هلاکت افکنده اند و اکثريت محروم سرانجام به پا خاسته، قوانين را درهم مى شکنند و شورشى غير قابل کنترل ايجاد مى کنند.
از نظر معنوى نيز جاى ترديد نيست که خداوند برکات خود را از کسانى برمى گيرد که حقوق محرومان را نمى پردازند. در حديثى از امام صادق (عليه السلام) در ابواب زکات کتاب وسائل الشيعه آمده است: «ما ضاعَ مالٌ في بَرٍّ أوْ بَحْرٍ إلّا بِتَرْکِ الزَّکاةِ؛ هيچ مالى در دريا و خشکى از بين نرفت جز به سبب ترک زکات». در مورد جمله سوم يعنى دفع امواج بلا به وسيله دعا نيز روايات فراوانى داريم و پيش از روايات، قرآن مجيد از آن سخن گفته، مى فرمايد: (قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَوْلا دُعَاؤُکُمْ)؛ «بگو: پروردگارم براى شما ارزشى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد».
در حديثى در کتاب شريف کافى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «إنّ الدُّعاءَ يَرُدُّ الْقَضاءُ وَقَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ وَقَدْ أُبْرِمَ إبْراماً؛ دعا حوادث سخت را بازمى گرداند حتى اگر دستور آن از آسمان صادر و محکم و مبرم شده باشد».
در همين کتاب از امام زين العابدين (عليه السلام) مى خوانيم: «الدُّعاءُ يَدْفَعُ الْبَلاءَ النّازِلَ وَما لَمْ يَنْزِلْ؛ دعا بلايى را که نازل شده است دفع مى کند و همچنين بلايى را که نازل نشده است».
البته استجابت دعا شرايطى دارد از جمله توبه و نهى ازمنکر و استفاده از غذاى حلال.
* * *