تفسیر حکمت 213

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ الأَلَمِ تَرْضَ أَبَداً.

ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
چشم خود را بر خاشاک و رنج ها فرو بند تا هميشه راضى باشى.
شرح و تفسیر
بهترين راه آرامش
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه اش دستور بسيار خوبى براى تحصيل آرامش در زندگى مى دهد، مى فرمايد: «چشم خود را بر خاشاک و رنج ها فرو بند تا هميشه راضى باشى»؛ (أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ الأَلَمِ تَرْضَ أَبَداً).
«أَغْضِ» ازريشه «اغضاء» به معناى نزديک کردن پلک هاى چشم به يکديگر است بى آن که کاملاً آن را ببنديم، ازاين رو در فارسى آن را «فروبستن» ترجمه مى کنند.
«قَذَى» به معناى خاشاک و اشياى ريزى است که در چشم مى افتد و چشم را ناراحت مى کند و «أَلَم» به معناى درد و رنج است.
اشاره به اين که زندگى انسان در اين جهان به هر حال آميخته با ناراحتى هايى است و شايد هيچ کس را نتوان پيدا کرد که از چيزى ناراحت نباشد؛ گاه مشکلاتى براى خود مى بيند و گاه براى فرزندان و بستگان، يا دوستان، يا همشهريان، يا هموطنان و امثال آن و اگر انسان تاب تحمل هيچ مشکلى را نداشته باشد و در برابر هر مشکلى بى تابى و جزع و فزع کند، هرگز رضايت خاطر و آرامش روح پيدا نخواهد کرد، بنابراين انسان بايد صبور و شکيبا و داراى تحمل باشد تا بتواند آرامش خود را در زندگى حفظ کند و از حيات خود راضى و از نعمت هاى پروردگار خشنود باشد و گرنه اين بى تابى ها ممکن است سر از شکايت از پروردگار درآورد و سعادت انسان را بر باد دهد. در تعدادى از نسخ نهج البلاغه مانند نسخه ابن ميثم و منهاج البراعة و همچنين علامه مجلسى در بحارالانوار که مستقيمآ از نهج البلاغه نقل کرده اند به جاى «وَ الأَلَمِ» «وَ اِلّا لَمْ» آمده است که مفهوم جمله چنين مى شود: «چشم خود را بر خاشاک فرو بند و گرنه هرگز رضايت خاطر پيدا نخواهى کرد». اين نسخه مناسب تر به نظر مى رسد، زيرا چشم فرو بستن بر قذى (خاشاک) مفهوم روشنى دارد؛ امّا چشم فرو بستن بر اَلَم (درد و رنج) مفهوم مناسبى ندارد. انسان درد و رنج را بايد تحمل کند نه آن که چشم بر آن فرو بندد. اضافه بر اين آهنگ جمله نيز با نسخه اخير مناسب است نه با نسخه قبل.
افزون بر اين در جاى ديگر نهج البلاغه تعبيرى از امام (عليه السلام) آمده که با نسخه دوم متناسب است آن جا که مى فرمايد: «وَ أغْضَيْتُ عَلَى الْقَذى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجا؛ چشم بر خاشاک فرو بستم و با گلويى که استخوان در آن گير کرده بود جرعه تلخ حوادث را نوشيدم».
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود شعر مناسبى از يکى از شعراى عرب نقل کرده است که مى گويد:
إذا أنْتَ لَمْ تَشْرَبْ مِرارآ عَلَى الْقَذى *** ظَمِئْتَ وَ أيُّ النّاسِ تَصْفُو مَشارِبُهُ
اگر خاشاک را در آب نوشيدنى خود تحمل نکنى هميشه تشنه خواهى ماند و کدام انسان است که هميشه نوشابه اش صاف باشد؟
شاعر ديگرى مى گويد:
وَ مَنْ لَمْ يُغَمِّضْ عَيْنَهُ عَنْ صَديقِهِ *** وَ عَنْ بَعْضِ ما فِيهِ يَمُتْ وَ هُوَ عاتِبُ
کسى که درباره عيوب دوستش اغماض نداشته باشد از دنيا مى رود در حالى که دائماً در حال سرزنش کردن است. در مستطرفات سرائر مى خوانيم که امام صادق (عليه السلام) از پدر بزرگوارش امام باقر (عليه السلام) نقل مى کند: «أکْثَرُ أهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ؛ بيشترين بهشتيان افراد کم خرد هستند». راوى عرض مى کند: منظورتان ابلهان و افراد مجنون و بيمار است؟ امام (عليه السلام) مى فرمايد: نه «الّذينَ يَتَغافَلُونَ عَمّا يَکْرَهُونَ يَتَبالَهُونَ عَنْهُ؛ منظورم کسانى هستند که در برابر عوامل ناراحتى تغافل مى کنند و خود را به بى خبرى مى زنند».