ترجمه
ما خدا را بر آنچه رخ داده است، حمد و سپاس مى گوييم؛ و از او يارى مى طلبيم براى کارهايى که در پيش داريم، و از درگاهش سلامت در دين مى طلبيم، آن گونه که سلامت در بدن را تقاضا مى کنيم.
شرح و تفسیر
تقاضاى سلامت دين و تن
امام (عليه السلام) در آغاز و مقدّمه اين خطبه، به حمد و ثناى الهى مى پردازد، تا دل ها آماده پذيرش سخنان آينده او شود و ضمن چهار جمله، گفتنى ها را مى گويد.
نخست مى فرمايد: «ما خدا را بر آنچه رخ داده است، حمد و سپاس مى گوييم»؛ (نَحْمَدُهُ عَلَى مَا کَانَ).
مفهوم اين سخن وسيع است: هم نعمت هايى را که ازسوى خدا ارزانى شده شامل مى شود و هم حوادث تلخ و دردناک را. چراکه بندگان خاصّ خدا هرچه را ازسوى اوست، نعمت و رحمت مى شمرند و دربرابر همه آن ها سپاس گزارند.
سپس مى افزايد: «و از او يارى مى طلبيم، براى کارهايى که در پيش داريم»؛ (وَنَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنا عَلَى مَا يَکُونُ).
بديهى است که حمد و سپاس براى گذشته است و يارى طلبيدن براى آينده؛ و بندگان خالص و مخلص، در برخورد با حوادث گذشته و آينده چنين اند، که يکى را سپاس مى گويند و براى ديگرى از پروردگار يارى مى طلبند.
در سومين و چهارمين جمله مى فرمايد: «و از درگاهش سلامت در دين مى طلبيم، آن گونه که سلامت در بدن ها را تقاضا مى کنيم!»؛ (وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِي الأَدْيَانِ، کَما نَسْأَلُهُ المُعافاةَ فِي الْأَبدانِ).
اين عبارت اشاره به نکته لطيفى است و آن اين که اگر مردم به همان اندازه که به عافيت و سلامت جسمانى اهميّت مى دهند، به سلامت دينشان اهمّيّت مى دادند وضع خوبى داشتند. ولى افسوس! يک بيمارى مختصر جسمانى گاه انسان را به دنبال طبيبان متعدّد مى فرستد، در حالى که براى ده ها بيمارى خطرناک معنوى و اخلاقى و دينى، حتّى به دنبال يک طبيب هم نمى رود!!
بعضى از شارحان نهج البلاغه اين سخن را از بعضى از متفکّران انسان شناس نقل کرده اند که «اگر يک صدم اشک هايى که براى شکم هاى گرسنه و بدن هاى برهنه ريخته مى شود، براى ارواح گرسنه معرفت، و برهنه از فضايل، ريخته مى شد، هم گرسنگى ها و برهنگى هاى جسمانى از بين مى رفت و هم گرسنگى ها و برهنگى هاى روحى زايل مى گشت!».
اين نکته نيز قابل دقّت است که ذکر «اديان» به صورت جمع، اشاره به دين باورى نفرات انسان هاست، نه اديان مختلف؛ همان گونه که جمع آوردن «ابدان» به همين منظور است.
* * *
امام (عليه السلام) در آغاز و مقدّمه اين خطبه، به حمد و ثناى الهى مى پردازد، تا دل ها آماده پذيرش سخنان آينده او شود و ضمن چهار جمله، گفتنى ها را مى گويد.
نخست مى فرمايد: «ما خدا را بر آنچه رخ داده است، حمد و سپاس مى گوييم»؛ (نَحْمَدُهُ عَلَى مَا کَانَ).
مفهوم اين سخن وسيع است: هم نعمت هايى را که ازسوى خدا ارزانى شده شامل مى شود و هم حوادث تلخ و دردناک را. چراکه بندگان خاصّ خدا هرچه را ازسوى اوست، نعمت و رحمت مى شمرند و دربرابر همه آن ها سپاس گزارند.
سپس مى افزايد: «و از او يارى مى طلبيم، براى کارهايى که در پيش داريم»؛ (وَنَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنا عَلَى مَا يَکُونُ).
بديهى است که حمد و سپاس براى گذشته است و يارى طلبيدن براى آينده؛ و بندگان خالص و مخلص، در برخورد با حوادث گذشته و آينده چنين اند، که يکى را سپاس مى گويند و براى ديگرى از پروردگار يارى مى طلبند.
در سومين و چهارمين جمله مى فرمايد: «و از درگاهش سلامت در دين مى طلبيم، آن گونه که سلامت در بدن ها را تقاضا مى کنيم!»؛ (وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِي الأَدْيَانِ، کَما نَسْأَلُهُ المُعافاةَ فِي الْأَبدانِ).
اين عبارت اشاره به نکته لطيفى است و آن اين که اگر مردم به همان اندازه که به عافيت و سلامت جسمانى اهميّت مى دهند، به سلامت دينشان اهمّيّت مى دادند وضع خوبى داشتند. ولى افسوس! يک بيمارى مختصر جسمانى گاه انسان را به دنبال طبيبان متعدّد مى فرستد، در حالى که براى ده ها بيمارى خطرناک معنوى و اخلاقى و دينى، حتّى به دنبال يک طبيب هم نمى رود!!
بعضى از شارحان نهج البلاغه اين سخن را از بعضى از متفکّران انسان شناس نقل کرده اند که «اگر يک صدم اشک هايى که براى شکم هاى گرسنه و بدن هاى برهنه ريخته مى شود، براى ارواح گرسنه معرفت، و برهنه از فضايل، ريخته مى شد، هم گرسنگى ها و برهنگى هاى جسمانى از بين مى رفت و هم گرسنگى ها و برهنگى هاى روحى زايل مى گشت!».
اين نکته نيز قابل دقّت است که ذکر «اديان» به صورت جمع، اشاره به دين باورى نفرات انسان هاست، نه اديان مختلف؛ همان گونه که جمع آوردن «ابدان» به همين منظور است.
* * *