تفسیر بخش پنجم
وَ قَالَ: «يَا عَلِيُّ، إِنَّ آلْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ، وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ آلْکَاذِبَةِ، وَ الْأَهْوَاءِ آلسَّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ آلْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ، وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ، وَ الرِّبَا بِالْبَيْعِ» قُلْتُ: يَا رَسُولَ آللهِ، فَبِأَىِّ آلْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذلِکَ؟ أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةِ، أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةِ؟ فَقَالَ: «بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةِ».
ترجمه
(پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله)) فرمود: اى على! مردم بعد از من با ثروتشان آزمايش مى شوند. دين دار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و (با اين که مرتکب گناهان بزرگى مى شوند) انتظار رحمت خدا را دارند و خود را از خشمش در امان مى بينند. حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاى غفلت زا حلال مى شمارند. شراب را به نام «نبيذ»، و رشوه را به نام «هديه» و ربا را به اسم «تجارت» حلال مى پندارند. عرض کردم: اى رسول خدا! در چنين شرايطى اين افراد را که داراى چنين صفاتى هستند در چه مرتبه اى قرار دهم؟ آيا کار آن ها به منزله ارتداد و بازگشت از دين است يا به منزله فتنه و انحراف از احکام خدا؟ فرمود: به منزله فتنه بدان (و با آنان همچون مسلمانان خطاکار رفتار کن).
شرح و تفسیر
حرام خدا را با کلاه شرعى حلال مى شمرند!
امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه که آخرين بخش آن است در ادامه نقل کلام پيامبر (صلي الله عليه و آله) در خصوص فتنه و آزمون بزرگ که بعد از آن حضرت رخ مى دهد، چنين مى فرمايد: «(پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)) فرمود: اى على! مردم بعد از من با ثروتشان آزمايش مى شوند. دين دار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و (با اين که مرتکب گناهان بزرگى مى شوند) انتظار رحمت خدا را دارند و خود را از خشمش در امان مى بينند. حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاى غفلت زا حلال مى شمرند. شراب را به نام «نبيذ»، و رشوه را به نام «هديه» و ربا را به اسم «تجارت»، حلال مى پندارند!»؛ (وَ قَالَ: «يَا عَلِيُّ، إِنَّ آلْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ، وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ آلْکَاذِبَةِ، وَ الْأَهْوَاءِ آلسَّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ آلْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ، وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ، وَ الرِّبَا بِالْبَيْعِ»).
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در اين بخش از سخنش بر جزئيّاتى از اين آزمون بزرگ و فتنه فراگير انگشت مى نهد و به پنج وصف از اوصاف گروهى که امتحان مى شوند اشاره مى فرمايد. قبل از هر چيز تصريح مى کند که آن ها به وسيله امتحان مى شوند؛ اشاره به اين که مال، عمده ترين وسيله امتحان آن هاست؛ همان گونه که در هر عصر و زمانى چنين است و ديگر اين که آن ها گرفتار غرور بى دليلى هستند؛ چرا که مسلمان بودنِ خود را به رخ مردم مى کشند و گويا منّتى بر خدا دارند؛ با تمام آلودگى ها خود را مشمول رحمت خدا و در امان از عذاب او مى پندارند و چنين است حال تمام گنهکاران مغرور و از خود راضى. قرآن مجيد درباره گروهى از اعراب تازه مسلمان که داراى همين صفات بودند، مى فرمايد: (يَمُنُّونَ عَلَيْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَّ تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإيمانِ إِنْ کُنتُمْ صَادِقِينَ)؛ «آن ها بر تو منّت مى نهند که اسلام آورده اند؛ بگو: اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذاريد؛ بلکه خدا بر شما منّت مى نهد که شما را به سوى ايمان هدايت کرده است اگر (در ادّعاى ايمان) راستگو هستيد».
و از ويژگى هاى ديگر آن ها اين است که کارهاى حرام را که مورد علاقه آن هاست، زير پوشش هاى فريبنده اى قرار مى دهند تا مردم و يا حتّى وجدان خود را فريب دهند، مثلاً به سراغ شراب مى روند و وقتى به آن ها گفته شود : شراب از محرّمات مسلّم است؛ مى گويند: اين همان نبيذى است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و اصحابش از آن مى نوشيدند؛ در حالى که آن نبيذ نه مسکر بود و نه حرام؛ بلکه پيامبر (صلي الله عليه و آله) هنگامى که يارانش بعد از ورود به مدينه از سرد بودن طبيعت آب مدينه و ناراحتى هاى گوارشى شکايت کردند، به آن ها فرمود: چند دانه اى خرما درون خمره آب بريزيد تا مشکل شما برطرف گردد. اين آب نه مضاف مى شد و نه خرما در حدّى بود که مسکر شود. از آن مى نوشيدند و وضو مى گرفتند؛ ولى بعضى از گمراهان آن را بهانه کردند؛ مقدار زيادى خرما در آب مى ريختند و در جاى گرمى قرار مى دادند تا تخمير شده و به مسکر تبديل شود و آن را به نام نبيذ مى نوشيدند.
همچنين بسيارى از افراد گناهکار و ضعيف الايمان در گذشته و حال، نام رشوه را هديه مى گذاشتند و مى گذارند و نيز در پوشش معاملات صورى به رباخوارى مشغول مى شده و مى شوند.
بديهى است، در محيط هاى مذهبى که گناهِ آشکار، مشکلات زيادى دارد گنهکاران ترجيح مى دهند که اعمال خود را در پوشش عناوين فريبنده اى انجام دهند. اين همان است که به نام فتنه و آزمون بزرگ از آن خبر داده اند. و در آخرين جمله اين بخش از خطبه مى خوانيم که على (عليه السلام) مى فرمايد: «عرض کردم: اى رسول خدا! در چنين شرايطى اين افراد را که داراى چنين صفاتى هستند، در چه مرتبه اى قرار دهم؟ آيا کار آن ها به منزله ارتداد و بازگشت از دين است و يا به منزله فتنه و انحراف از احکام خدا؟ فرمود: به منزله فتنه بدان (و با آنان همچون مسلمانان خطاکار رفتار کن)»؛ (قُلْتُ: يَا رَسُولَ آللهِ، فَبِأَىِّ آلْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذلِکَ؟ أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةِ، أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةِ؟ فَقَالَ: «بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةِ»).
با توجّه به اين که اين افراد ظاهرآ دو اصل اساسى دين (توحيد و نبوّت) را قبول داشتند و انحراف شديد آن ها در برنامه هاى عملى بود؛ حتّى ضروريّات دين را به ظاهر انکار نمى کردند و مخالفت هاى خود را در پوشش عناوين به اصطلاح، حلال انجام مى دادند؛ لذا حکم ارتداد بر آن ها جارى نمى شد و على (عليه السلام) هم هرگز با آنان همچون مرتدّ عمل نکرد. نکته
رَگ، رَگ است اين آب شيرين، آب شور
آنچه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در مورد فتنه و آزمون بزرگ در اين حديث بيان فرموده نه تنها در عصر حکومت على (عليه السلام)، بلکه در عصر ما نيز با تمام ويژگى ها خودنمايى مى کند. بسيارى از افراد، هنگامى که پاى مال و ثروت نامشروع به ميان مى آيد، گام هايشان مى لغزد؛ با اين حال، خود را در صف مؤمنان مى پندارند؛ گويى بر خدا منّت مى نهند که مسلمان اند و با اين که عمداً مرتکب گناهان کبيره مى شوند اميد به رحمت او دارند! و از همه بدتر اين که اين گناهان بزرگ را در پوشش عناوين مباح و فريبنده مرتکب مى شوند يا به تعبير ديگر درباره قانون تقلب مى کنند، يعنى از پوشش هاى ظاهرآ قانونى براى فرار از واقعيّت قانون استفاده مى کنند.
امروز با چشم خود مى بينيم که بسيارى از رباخواران به انواع حيله ها متوسّل مى شوند؛ گاه به اسم فروختن اسکناس به اسکناس؛ گاه از طريق «ضمّ ضميمه» يعنى شىء ارزانى را به مال مورد نظر ضميمه کردن و آن را به قيمت هاى گزاف فروختن؛ گاهى به نام کارمزد و گاه بيع شرط هاى دروغين يا حق العمل و پورسانت و جريمه ديرکرد و بهانه تورّم و امثال اين عناوين کاذبه ربا را حلال مى شمرند و کار به جايى رسيده که تحقق حديث معروف پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را کاملا احساس مى کنيم که فرمود:
«يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمانٌ لاَّ يَبْقَى أَحَدٌ إِلاَّ أَکَلَ الرِّبَا فَإِنْ لَمْ يَأْکُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبارِهِ؛ زمانى بر مردم مى رسد که ربا دامان همه را مى گيرد؛ حتّى کسانى که از آن برکنارند گرد و غبارش بر دامانشان مى نشيند».
به يقين، اين نوع مخالفت با قوانين الهى از مخالفت صريح و آشکار بدتر و خطرناک تر است؛ زيرا ممکن است به سرعت در جامعه فراگير شود، بى آن که به مانعى برخورد کند؛ در حالى که گناهان آشکار چنين نيست و در يک جامعه مذهبى با موانع زيادى برخورد مى کند. افزون بر اين، اين گونه فرار از قانون، گناه مضاعفى است؛ هم گناه رباخوارى است و هم رياکارى و بازى با احکام دين.
به تعبير ديگر، در اين نوع فرار از قانون، تنها صورتى از قانون و حکم الهى باقى مى ماند؛ بى آن که محتوا و فلسفه آن وجود داشته باشد؛ مثلا تحريم رباخوارى به دليل مفاسد زيادى است که در نظام اقتصادى جامعه به وجود مى آيد و سبب فاصله طبقاتى و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقيرتر شدن فقيران مى گردد؛ به همين دليل زشتى آن از زناى با محارم بيشتر شمرده شده و جنگ با خدا معرفى گرديده است و در احاديث اسلامى، هفت نوع مفسده مختلف براى آن ذکر شده که در بحث ربا شرح داده ايم.
آيا با يک صورت سازى و مثلا اضافه کردن يک سير نبات يا يک قوطى کبريت به يک معامله سنگين ربوى، همه اين مفاسد حل مى شود؟!! هرگز! آيا به گفته مرحوم وحيد بهبهانى تمام مشکل در کلمه سحت و رباست؟ و تمام گناه ربا فقط به اين الفاظ برمى گردد؟ يا حکمتى در اين حکم بوده، که بايد ملحوظ شود؟!
امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه که آخرين بخش آن است در ادامه نقل کلام پيامبر (صلي الله عليه و آله) در خصوص فتنه و آزمون بزرگ که بعد از آن حضرت رخ مى دهد، چنين مى فرمايد: «(پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)) فرمود: اى على! مردم بعد از من با ثروتشان آزمايش مى شوند. دين دار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و (با اين که مرتکب گناهان بزرگى مى شوند) انتظار رحمت خدا را دارند و خود را از خشمش در امان مى بينند. حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاى غفلت زا حلال مى شمرند. شراب را به نام «نبيذ»، و رشوه را به نام «هديه» و ربا را به اسم «تجارت»، حلال مى پندارند!»؛ (وَ قَالَ: «يَا عَلِيُّ، إِنَّ آلْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ، وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ آلْکَاذِبَةِ، وَ الْأَهْوَاءِ آلسَّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ آلْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ، وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ، وَ الرِّبَا بِالْبَيْعِ»).
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در اين بخش از سخنش بر جزئيّاتى از اين آزمون بزرگ و فتنه فراگير انگشت مى نهد و به پنج وصف از اوصاف گروهى که امتحان مى شوند اشاره مى فرمايد. قبل از هر چيز تصريح مى کند که آن ها به وسيله امتحان مى شوند؛ اشاره به اين که مال، عمده ترين وسيله امتحان آن هاست؛ همان گونه که در هر عصر و زمانى چنين است و ديگر اين که آن ها گرفتار غرور بى دليلى هستند؛ چرا که مسلمان بودنِ خود را به رخ مردم مى کشند و گويا منّتى بر خدا دارند؛ با تمام آلودگى ها خود را مشمول رحمت خدا و در امان از عذاب او مى پندارند و چنين است حال تمام گنهکاران مغرور و از خود راضى. قرآن مجيد درباره گروهى از اعراب تازه مسلمان که داراى همين صفات بودند، مى فرمايد: (يَمُنُّونَ عَلَيْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَّ تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإيمانِ إِنْ کُنتُمْ صَادِقِينَ)؛ «آن ها بر تو منّت مى نهند که اسلام آورده اند؛ بگو: اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذاريد؛ بلکه خدا بر شما منّت مى نهد که شما را به سوى ايمان هدايت کرده است اگر (در ادّعاى ايمان) راستگو هستيد».
و از ويژگى هاى ديگر آن ها اين است که کارهاى حرام را که مورد علاقه آن هاست، زير پوشش هاى فريبنده اى قرار مى دهند تا مردم و يا حتّى وجدان خود را فريب دهند، مثلاً به سراغ شراب مى روند و وقتى به آن ها گفته شود : شراب از محرّمات مسلّم است؛ مى گويند: اين همان نبيذى است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و اصحابش از آن مى نوشيدند؛ در حالى که آن نبيذ نه مسکر بود و نه حرام؛ بلکه پيامبر (صلي الله عليه و آله) هنگامى که يارانش بعد از ورود به مدينه از سرد بودن طبيعت آب مدينه و ناراحتى هاى گوارشى شکايت کردند، به آن ها فرمود: چند دانه اى خرما درون خمره آب بريزيد تا مشکل شما برطرف گردد. اين آب نه مضاف مى شد و نه خرما در حدّى بود که مسکر شود. از آن مى نوشيدند و وضو مى گرفتند؛ ولى بعضى از گمراهان آن را بهانه کردند؛ مقدار زيادى خرما در آب مى ريختند و در جاى گرمى قرار مى دادند تا تخمير شده و به مسکر تبديل شود و آن را به نام نبيذ مى نوشيدند.
همچنين بسيارى از افراد گناهکار و ضعيف الايمان در گذشته و حال، نام رشوه را هديه مى گذاشتند و مى گذارند و نيز در پوشش معاملات صورى به رباخوارى مشغول مى شده و مى شوند.
بديهى است، در محيط هاى مذهبى که گناهِ آشکار، مشکلات زيادى دارد گنهکاران ترجيح مى دهند که اعمال خود را در پوشش عناوين فريبنده اى انجام دهند. اين همان است که به نام فتنه و آزمون بزرگ از آن خبر داده اند. و در آخرين جمله اين بخش از خطبه مى خوانيم که على (عليه السلام) مى فرمايد: «عرض کردم: اى رسول خدا! در چنين شرايطى اين افراد را که داراى چنين صفاتى هستند، در چه مرتبه اى قرار دهم؟ آيا کار آن ها به منزله ارتداد و بازگشت از دين است و يا به منزله فتنه و انحراف از احکام خدا؟ فرمود: به منزله فتنه بدان (و با آنان همچون مسلمانان خطاکار رفتار کن)»؛ (قُلْتُ: يَا رَسُولَ آللهِ، فَبِأَىِّ آلْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذلِکَ؟ أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةِ، أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةِ؟ فَقَالَ: «بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةِ»).
با توجّه به اين که اين افراد ظاهرآ دو اصل اساسى دين (توحيد و نبوّت) را قبول داشتند و انحراف شديد آن ها در برنامه هاى عملى بود؛ حتّى ضروريّات دين را به ظاهر انکار نمى کردند و مخالفت هاى خود را در پوشش عناوين به اصطلاح، حلال انجام مى دادند؛ لذا حکم ارتداد بر آن ها جارى نمى شد و على (عليه السلام) هم هرگز با آنان همچون مرتدّ عمل نکرد. نکته
رَگ، رَگ است اين آب شيرين، آب شور
آنچه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در مورد فتنه و آزمون بزرگ در اين حديث بيان فرموده نه تنها در عصر حکومت على (عليه السلام)، بلکه در عصر ما نيز با تمام ويژگى ها خودنمايى مى کند. بسيارى از افراد، هنگامى که پاى مال و ثروت نامشروع به ميان مى آيد، گام هايشان مى لغزد؛ با اين حال، خود را در صف مؤمنان مى پندارند؛ گويى بر خدا منّت مى نهند که مسلمان اند و با اين که عمداً مرتکب گناهان کبيره مى شوند اميد به رحمت او دارند! و از همه بدتر اين که اين گناهان بزرگ را در پوشش عناوين مباح و فريبنده مرتکب مى شوند يا به تعبير ديگر درباره قانون تقلب مى کنند، يعنى از پوشش هاى ظاهرآ قانونى براى فرار از واقعيّت قانون استفاده مى کنند.
امروز با چشم خود مى بينيم که بسيارى از رباخواران به انواع حيله ها متوسّل مى شوند؛ گاه به اسم فروختن اسکناس به اسکناس؛ گاه از طريق «ضمّ ضميمه» يعنى شىء ارزانى را به مال مورد نظر ضميمه کردن و آن را به قيمت هاى گزاف فروختن؛ گاهى به نام کارمزد و گاه بيع شرط هاى دروغين يا حق العمل و پورسانت و جريمه ديرکرد و بهانه تورّم و امثال اين عناوين کاذبه ربا را حلال مى شمرند و کار به جايى رسيده که تحقق حديث معروف پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را کاملا احساس مى کنيم که فرمود:
«يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمانٌ لاَّ يَبْقَى أَحَدٌ إِلاَّ أَکَلَ الرِّبَا فَإِنْ لَمْ يَأْکُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبارِهِ؛ زمانى بر مردم مى رسد که ربا دامان همه را مى گيرد؛ حتّى کسانى که از آن برکنارند گرد و غبارش بر دامانشان مى نشيند».
به يقين، اين نوع مخالفت با قوانين الهى از مخالفت صريح و آشکار بدتر و خطرناک تر است؛ زيرا ممکن است به سرعت در جامعه فراگير شود، بى آن که به مانعى برخورد کند؛ در حالى که گناهان آشکار چنين نيست و در يک جامعه مذهبى با موانع زيادى برخورد مى کند. افزون بر اين، اين گونه فرار از قانون، گناه مضاعفى است؛ هم گناه رباخوارى است و هم رياکارى و بازى با احکام دين.
به تعبير ديگر، در اين نوع فرار از قانون، تنها صورتى از قانون و حکم الهى باقى مى ماند؛ بى آن که محتوا و فلسفه آن وجود داشته باشد؛ مثلا تحريم رباخوارى به دليل مفاسد زيادى است که در نظام اقتصادى جامعه به وجود مى آيد و سبب فاصله طبقاتى و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقيرتر شدن فقيران مى گردد؛ به همين دليل زشتى آن از زناى با محارم بيشتر شمرده شده و جنگ با خدا معرفى گرديده است و در احاديث اسلامى، هفت نوع مفسده مختلف براى آن ذکر شده که در بحث ربا شرح داده ايم.
آيا با يک صورت سازى و مثلا اضافه کردن يک سير نبات يا يک قوطى کبريت به يک معامله سنگين ربوى، همه اين مفاسد حل مى شود؟!! هرگز! آيا به گفته مرحوم وحيد بهبهانى تمام مشکل در کلمه سحت و رباست؟ و تمام گناه ربا فقط به اين الفاظ برمى گردد؟ يا حکمتى در اين حکم بوده، که بايد ملحوظ شود؟!
پاورقی ها
«سحت» در اصل به معناى جدا کردن پوست چيزى است، سپس به هر مال نامشروعى مخصوصآ «رشوه»اطلاق شده است؛ زيرا اين گونه اموال، صفا و طراوت و برکت را از انسان دور مى کند؛ همان گونه که درخت پوست کنده پژمرده مى شود.
حجرات، آيه 17. کافى، ج 6، باب النبيذ، ص 416، ح 3. «ردّة» بر وزن «مکّه» به معناى يک بار بازگشت از چيزى است و «ردّة» بر وزن «فتنه» به معناى ارتداد و بازگشت از دين است. در خطبه مذکور معناى دوم مورد نظر است. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 333، ح 15513. به کتاب ربا و بانکدارى تأليف «آيت الله العظمى مکارم شيرازى» مراجعه کنيد. براى اطلاع بيشتر به الرسائل الفقهية (وحيد بهبهانى)، رسالة في القرض بشرط المعاملة المحاباتية مراجعه کنيد.
حجرات، آيه 17. کافى، ج 6، باب النبيذ، ص 416، ح 3. «ردّة» بر وزن «مکّه» به معناى يک بار بازگشت از چيزى است و «ردّة» بر وزن «فتنه» به معناى ارتداد و بازگشت از دين است. در خطبه مذکور معناى دوم مورد نظر است. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 333، ح 15513. به کتاب ربا و بانکدارى تأليف «آيت الله العظمى مکارم شيرازى» مراجعه کنيد. براى اطلاع بيشتر به الرسائل الفقهية (وحيد بهبهانى)، رسالة في القرض بشرط المعاملة المحاباتية مراجعه کنيد.