تفسیر خطبه 220

وَمِن کلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي وَصْفِ السَّالِکِ الطَّريقَ إلَى اللهِ سُبْحانَهُ
قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَأَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ، وَلَطُفَ غَلِيظُهُ، وَبَرَقَ لَهُ لامِعٌ کَثِيرُ آلْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ آلطَّرِيقَ، وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِيلَ، وَتَدَافَعَتْهُ آلْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلامَةِ، وَ دَارِ آلْإِقَامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ آلْأَمْنِ وَ آلرَّاحَةِ، بِمَا آسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ.

ترجمه
از سخنان امام (عليه السلام) است
که آن اوصاف پوينده راه خدا را بيان مى فرمايد
او (سالک الى الله) عقلش را زنده کرده و شهواتش را ميرانده است، تا آن جا که جسمش لاغر شده، و خشونت اخلاقش به لطافت مبدّل گشته است و برقى پرنور براى او مى درخشد، راه را براى او روشن مى سازد و او را به مسير حق (سلوک الى الله) مى برد، او (در اين مسير) پيوسته از درى به در ديگر منتقل مى شود تا به دروازه سلامت سراى جاودانى راه يابد، گام هاى او همراه با آرامش بدنش در جايگاه امن و راحت ثابت مى گردد، اين ها همه به اين دليل است که عقلش را به کار گرفته و پروردگار خويش را راضى ساخته است.
شرح و تفسیر
خطبه در يک نگاه
همان گونه که از عنوان خطبه روشن شد امام (عليه السلام) در اين کلام با عباراتى کوتاه و گويا به معرفى سالک الى الله و پوينده راه خدا پرداخته و رمز موفقيّت او را در احياى عقل و از ميان بردن هوى و هوس هاى سرکش نفسانى شمرده و تصريح مى کند که در پرتو اين کار، برقى پرنور از عنايات حق براى او مى درخشد، مسير را روشن مى سازد و او را به مقام نفس مطمئنه و رضايت پروردگار مى رساند. . پوينده راه حق
امام (عليه السلام) در اين گفتار پرمعنا درواقع يک دوره عرفان اسلامى را در قالب عباراتى کوتاه ريخته و شرايط سيروسلوک الى الله و نتايج و مقامات آن را برمى شمرد؛ نخست مى فرمايد: «او عقلش را زنده کرده و شهواتش را ميرانده است، تا آن جا که جسمش لاغر شده، و خشونت اخلاقش به لطافت مبدّل شده است»؛ (قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ).
احياى عقل اشاره به بهره گرفتن از استدلالات عقلى براى تکامل ايمان وحسن و قبح عقلى براى تکامل فضايل اخلاقى است و به اين ترتيب، واژه عقل در اين جا، هم عقل نظرى را شامل مى شود و هم عقل عملى را.
امّا «اماته نفس» (ميراندن نفس) به معناى از بين بردن غرايز نفسانى نيست، بلکه منظور مهار کردن آن هاست به گونه اى که قدرت نداشته باشند انسان را در دام شيطان گرفتار کنند و از راه خدا بازدارند.
واژه «جَليل» در عبارت «دَقَّ جَليüلُهُ» اشاره به بدن هاى چاق و فربه است که براثر پرخورى و افراط در غذاهاى چرب و شيرين به اين صورت درآمده و با ترک شهوات وزن خود را کم مى کند و سبک بار مى شود.
واژه «غَليظ» در «لَطُفَ غَليظُهُ» اشاره به خلق وخوى خشن در رذايل اخلاقى است که در پرتو رياضت نفسانى به لطافت مى گرايد و تصفيه مى شود.
سپس امام (عليه السلام) به سراغ آثار اين حرکت عقلانى و رياضت شرعى مى رود وثمرات پرارزش آن را در سه بخش برمى شمارد؛ نخست مى فرمايد: «(در اين زمان) برقى پرنور براى او مى درخشد، راه را براى او روشن مى سازد و او را به مسير حق (سلوک الى الله) مى برد»؛ (وَ بَرَقَ لَهُ لامِعٌ کَثِيرُ آلْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ آلطَّرِيقَ، وَسَلَکَ بِهِ السَّبِيلَ).
اين همان نور معرفت و معنويّت است که به اثر رياضات عقلانى و نفسانى براى انسان مى درخشد و مسير را براى او کاملا روشن مى سازد. همان گونه که قرآن مجيد مى گويد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِکُمْ کِفْلَيْنِ مِنْ رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَّکُمْ نُورآ تَمْشُونَ بِهِ)؛ «اى کسانى که ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه کنيد و به رسولش ايمان بياوريد، تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد وبراى شما نورى قرار دهد که با آن راه را بپيماييد».
در حقيقت، پويندگان راه خدا را به کسانى تشبيه کرده که در يک بيابان ظلمانى به راه افتاده اند، ولى عنايات ربّانى شامل حال آن ها مى شود، برقى از آسمان جستن مى کند و مسير را تا اعماق بيابان به آن ها نشان مى دهد. بعضى از عارفان اسلامى براى انوار هدايت الهى که به دنبال رياضات نفسانى حاصل مى شود سه مرحله قائل شده اند: مرحله اوّل را «لوائح» مى نامند؛ نورى در درون جان آن ها مى درخشد، ولى چندان دوام نمى يابد. مرحله دوم آن را «لوامع» مى نامند که با آن سرعت زائل نمى شود، ولى سرانجام خاموش مى گردد، ومرحله سوم آن را «طوالع» گفته اند که بقا و دوام قابل ملاحظه اى دارد و پويندگان راه خدا را از هرگونه انحراف حفظ مى کند.
در بخش دوم اين آثار مى فرمايد: «او (در اين مسير) پيوسته از درى به در ديگر منتقل مى شود تا به دروازه سلامت سراى جاودانى راه يابد»؛ (وَتَدَافَعَتْهُ آلْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلامَةِ، وَ دَارِ آلْإِقَامَةِ).
همان گونه که قرآن مجيد مى فرمايد: (لَهُمْ دَارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا کَانُوا يَعْمَلُونَ)؛ «براى آن ها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است و او ولىّ وسرپرست آن هاست به سبب اعمالى که انجام مى دادند». نيز از قول بهشتيان مى فرمايد: (إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ)؛ «پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار و بخشنده است، همان کسى که با فضل خود ما را در سراى جاويدان جاى داد که در آن نه رنجى به ما مى رسد و نه سستى و درماندگى».
سرانجام در سومين بخش از آثار اين رياضت الهى مى فرمايد: «گام هاى او همراه با آرامش بدنش در جايگاه امن و راحت ثابت مى گردد»؛ (وَ ثَبَتَتْ رِجْلاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ آلْأَمْنِ وَ آلرَّاحَةِ).
گويا اين همان است که قرآن مى فرمايد: (يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّکِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى).
آرى! انسان در مسير قرب الى الله همواره در معرض وسوسه هاى شياطين جنّ و انس است و ترس از گمراهى وجود او را مى لرزاند تا به جايى برسد که ابرهاى تيره و تار وساوس نفسانى و شيطانى از آسمان روح او کنار رود و برق معرفة الله تمام وجودش را روشن سازد و آرامش جاودانى به او دست دهد و مفتخر به خطاب (فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى) شود.
امام (عليه السلام) در پايان اين سخن بار ديگر بر اين حقيقت تأکيد مى کند که «اين ها همه براى آن است که عقلش را (در راه حق) به کار گرفته و پروردگار خويش را راضى ساخته است»؛ (بِمَا آسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ).
آرى! اين همان است که در آيات مذکور بدان اشاره شد: (ارْجِعِى إِلَى رَبِّکِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً)؛ «به سوى پروردگارت بازگرد که هم تو از او خشنود خواهى بود و هم او از تو خشنود است». نکته
مقامات سير و سلوک
تعبير سير و سلوک که در تعبيرات اهل عرفان اسلامى در عصر ما و اعصار قريب به ما رايج شده، درواقع برگرفته از تعبيراتى در قرآن مجيد است، آن جا که مى فرمايد: (يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحآ فَمُلاقِيهِ)؛ «اى انسان! تو با تلاش ورنج به سوى پروردگارت پيش مى روى و سرانجام او را ملاقات خواهى کرد».
آيات توبه، مانند (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَّصُوحآ)؛ «اى کسانى که ايمان آورده ايد! به سوى خدا بازگرديد، بازگشتى خالص». (با توجّه به اين که توبه در اصل به معناى بازگشت است) و آيه شريفه (إِنَّا للهِِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)؛ «ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او بازمى گرديم».
درواقع روح انسان همانند غواصى است که به عالم ماده آمده و با جسم مادّى همراه شده، تا در اعماق درياى اين جهان فرو رود و گوهرهاى گران بهايى را از آن بردارد و با خود حمل کند و بيرون آورد.
غواصان، گاه جسم سنگينى را به پاى خود مى بندند تا آن ها را به عمق دريا فرو برد هنگامى که کاوش هاى خود را انجام دادند، آن جسم را از پاى خود مى گشايند و به سطح آب بازمى گردند. خوشبخت و سعادتمند کسانى هستند که بدانند گوهرهاى گران بها کجاست.
هدف از اين سيروسلوک الى الله که با خودسازى و تهذيب نفس و توبه و انابه و رياضات مشروع شروع مى شود، همان عبور از نفس اماره به سوى نفس لوامه و از آن جا به سوى نفس مطمئنه و رسيدن به مقام پرافتخار راضيةً مرضيه است. عبورى که در نهايت به مکاشفاتى منتهى مى گردد و پرده ها از برابر چشم انسان برداشته مى شود، همان گونه که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) درباره جوان سعادتمندى که صبحگاهان در صف نماز جماعت با آن حضرت ملاقات کرد و آثار عبادت شبانه در او نمايان بود، فرمود: «هذا عَبْدٌ نَوَّرَ اللهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ؛ اين بنده اى است که خداوند قلبش را با ايمان روشن ساخت».
عارفان اسلامى و رهروان اين راه هرکدام مقامات و مراحلى را براى اين سيروسلوک قائل شده اند که با يکديگر متفاوت است و بسيارى معتقدند که اين مراحل را از آيات قرآنى و روايات معصومين (عليهم السلام) اخذ کرده اند.
بعضى از آن ها برنامه روزانه سالکان الى الله را در چهار چيز خلاصه کرده اند: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه يا مؤاخذه.
به اين ترتيب سالک، صبحگاهان با نفس خويش شرط مى کند که کمترين قدمى براى رضاى غير خدا برندارد؛ سپس در تمام طول روز مراقب اعمال خويش است و شامگاهان به حسابرسى مى پردازد و اگر خلافى از او صادر شده بود، نفس خويش را از طريق منع از مشتهيات و خواسته ها عقوبت مى کند.
در رساله سير و سلوک که منسوب به فقيه بزرگوار مرحوم علّامه بحرالعلوم است، منزلگاه ها و مقامات دوازده گانه اى براى اين برنامه ذکر شده، که بعد از پيمودن آن منزلگاه ها انسان وارد عالم خلوص مى شود و مصداق (بَلْ أَحْيَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) مى گردد.
در اين رساله آداب بيست و پنج گانه اى براى رسيدن به اين مقصد ذکر شده است. متأسّفانه اين مسئله مورد سوء استفاده فراوانى ـ مخصوصآ در عصر ما ـ واقع شده است و صوفيان که همه گرفتار انحرافاتى در اعتقاد و عمل هستند اين موضوع را دستاويز خود قرار داده و همگى خود را سالکان الى الله مى پندارند، در حالى غالبآ مصداق اين آيه هستند: (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعآ)؛ «بگو آيا به شما خبر دهم که زيان کارترين (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ آن ها که تلاش هايشان در زندگى دنيا گُم (و نابود) شده؛ با اين حال، مى پندارند که کار نيک انجام مى دهند» ولى در اين ميان افرادى هستند که همواره در سايه کتاب و سنّت گام برمى دارند و از مسير قرآن و گفتار معصومان (عليهم السلام) خارج نمى شوند، آن ها سالکان واقعى و پويندگان راه حق اند.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) که امام العارفين است در سخنان کوتاه مورد بحث ـ همان گونه که شرح داديم ـ اساس پيمودن راه حق را احياى عقل و اماته نفس واصلاح اخلاق برشمرده و آثار سه گانه مهمّ اين پويندگى را به طرز بسيار زيبا وگويايى بيان فرموده است.

* * * .