تفسیر بخش دوم

فَأَخَذَ امْرُوٌ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ، وَ أَخَذَ مِنْ حَيٍّ لِمَيِّتٍ، وَ مِنْ فَانٍ لِبَاقٍ، وَ مِنْ ذَاهِبٍ لِدَائِمٍ. امْرُوٌ خَافَ اللَّهَ وَ هُوَ مُعَمَّرٌ إِلَى أَجَلِهِ، وَ مَنْظُورٌ إِلَى عَمَلِهِ. امْرُوٌ أَلْجَمَ نَفْسَهُ بِلِجَامِهَا، وَ زَمَّهَا بِزِمَامِهَا، فَأَمْسَکَهَا بِلِجَامِهَا عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ، وَ قَادَهَا بِزِمَامِهَا إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ.

ترجمه
هر انسانى بايد از خويش براى خويشتن و از حياتش براى زندگى پس از مرگ و از جهان فانى براى جهان باقى و از جايگاه موقت براى اقامتگاه دائم خود، بهره گيرد و نيز بايد در همه طول عمر تا فرارسيدن اجل، از خدا بترسد و از مهلتى که براى عمل به او داده شده استفاده کند. انسان بايد نفس سرکش را با لگام (تقوا) مهار کند و افسار آن را در اختيار گيرد و به وسيله اين لگام او را از معصيت خدا بازدارد و با اين زمام به سوى اطاعت فرمان حق رهبرى کند.
شرح و تفسیر
چگونه از اين فرصت استفاده کنيم؟
امام (عليه السلام) در بخش پيشين اين خطبه با ده جمله کوتاه و پرمعنا به همه مخاطبان خود هشدار داد، هشدارى در جهت استفاده از فرصت ها قبل از آن که از دست بروند.
در اين بخش از خطبه، دستورالعمل هايى درباره چگونگى استفاده از اين فرصت ها در ده جمله کوتاه ديگر مى دهد. درواقع بخش نخست، هشدار است وبخش دوم، برنامه عمل. مى فرمايد: «هر انسانى بايد از خويش براى خويشتن و از حياتش براى زندگى پس از مرگ و از جهان فانى براى جهان باقى و از جايگاه رفتنى براى اقامتگاه دائم خود، بهره گيرد»؛ (فَأَخَذَ امْرُوٌ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ، وَ أَخَذَ مِنْ حَيٍّ لِمَيِّتٍ، وَ مِنْ فَانٍ لِبَاقٍ، وَ مِنْ ذَاهِبٍ لِدَائِمٍ).
در اين چهار جمله دو بار کلمه «اخذ» که فعل ماضى است تکرار شده، ولى به معناى امر است. در جمله اوّل امام (عليه السلام) دستور مى دهد که هر انسانى بايد از سرمايه وجود خود براى اندوختن حسنات استفاده کند، زيرا خداوند استعدادها و امکاناتى به انسان بخشيده که اگر در مسير صحيح به کار گيرد اسباب سعادت او را فراهم مى سازد.
در کلام ديگرى از آن حضرت که در غررالحکم نقل شده است مى خوانيم : «إنَّ اللّيْلَ وَ النَّهارَ يَعْمَلانِ فيکَ فَاعْمَلْ فيهِمَا وَ يَأخُذانِ مِنْکَ فَخُذْ مِنْهُما؛ شب و روز در تو اثر مى گذارند، تو هم در آن ها تأثير بگذار، و پيوسته از تو چيزى مى گيرند، تو هم از آن ها چيزى بگير».
در جمله دوم، همين معنا به صورت ديگرى آمده که مى فرمايد: «زندگان براى حال ممات بايد از حيات خويش بهره گيرند».
در جمله سوم و چهارم اشاره به اين مى فرمايد که از اين دار فانى مى توان براى دار باقى توشه گرفت و از اين زندگى زوال پذير براى زندگى جاودان توشه برداشت.
آنگاه امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى افزايد: «و نيز انسان بايد در همه طول عمر تا فرارسيدن اجل، از خدا بترسد و از مهلتى که براى عمل به او داده شده است استفاده کند»؛ (امْرُوٌ خَافَ اللَّهَ وَ هُوَ مُعَمَّرٌ إِلَى أَجَلِهِ، وَ مَنْظُورٌ إِلَى عَمَلِهِ). امام (عليه السلام) در اين دو جمله همان مطلب جمله هاى پيشين را در لباس جديد بيان فرموده و به همگان هشدار مى دهد که از اين مهلتى که خدا به آن ها داده است بهره گيرند و از خدا بترسند و کوتاهى نکنند.
سپس مى افزايد: «انسان بايد نفس سرکش را با لگام (تقوا) مهار کند و افسار آن را در اختيار گيرد و به وسيله اين لگام او را از معصيت خدا بازدارد و با اين زمام به سوى اطاعت فرمان حق رهبرى کند»؛ (امْرُوٌ أَلْجَمَ نَفْسَهُ بِلِجَامِهَا، وَ زَمَّهَا بِزِمَامِهَا، فَأَمْسَکَهَا بِلِجَامِهَا عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ، وَ قَادَهَا بِزِمَامِهَا إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ).
امام (عليه السلام) در چهار جمله اخير، نفس انسانى را به مرکب سرکشى تشبيه کرده که اگر لجام مناسبى نداشته باشد انسان را به پرتگاه هاى گناه مى کشاند و از مسير طاعت منحرف مى کند.
معمولاً براى مهار کردن مرکب هاى سرکش از دو وسيله استفاده مى شود: يکى «لجام» که طناب يا فلزى است که در دهان حيوان گذاشته مى شود و با طنابى بسته مى شود و در دست کسى که سوار مرکب است قرار مى گيرد، و ديگرى «زمام» است وآن ريسمانى است که از سوراخى که در بينى حيوان است مى گذرانند و به وسيله طنابى به دست سوارکار مى دهند و از آن جايى که هم دهان حيوان و هم بينى حيوان جاى حساسى است، با کشيدن اين مهار مى توان حيوان را از حرکت بازداشت و با کشيدن به يک سو مى توان آن را به همان سو هدايت کرد.
تعبير به «لجامها» و «زمامها» اشاره به اين است که بايد لجام و زمام مناسبى درخور نفس سرکش تهيه شود که هم بتوان به وسيله آن او را از گناهان بازداشت و هم به سوى طاعت پروردگار هدايت کرد. بسيارند کسانى که نفس خود را با لجام و زمام نامناسب و سستى مهار مى کنند که به هنگام هيجان شهوات اين مهار از دست مى رود و آلوده انواع گناهان مى شوند.

امّا با چه وسيله اى مى توان نفس را مهار کرد؟ در سخنان ديگرى که از امام (عليه السلام) در غررالحکم و بحارالانوار نقل شده، پاسخ اين سخن را مى توان يافت.
در حديثى، امام (عليه السلام) «قناعت» را عامل اصلاح نفس مى شمرد، مى فرمايد: «اَعْوَنُ شَيْءٍ عَلى صَلاحِ النَّفْسِ الْقَناعَةُ».
در جاى ديگر، سخت گرفتن بر نفس را وسيله مهار آن مى شمرد، مى فرمايد : «إذا صَعَبَتْ عَلَيْکَ نَفْسُکَ فَاصْعَبْ لَها تَذِلُّ لَکَ؛ هنگامى که نفس بر تو سخت گيرد تو هم (در طعام و استراحت و...) بر او سخت بگير تا رام تو شود».

* * *