تفسیر حکمت 25

وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ
يَا بْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَيْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ.

ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود:
اى فرزند آدم! هنگامى که مى بينى پروردگارت نعمت هايش را پى درپى بر تو مى فرستد در حالى که تو معصيت او را مى کنى از او بترس (مبادا مجازات سنگينش در انتظار تو باشد).
شرح و تفسیر
از مهلت الهى بترس!
امام (عليه السلام) در اين سخن حکمت آميزش به گنهکاران مغرور هشدار مى دهد، مى فرمايد: «اى فرزند آدم! هنگامى که مى بينى پروردگارت نعمت هايش را پى درپى بر تو مى فرستد در حالى که تو معصيت او را مى کنى از او بترس (مبادا مجازات سنگينش در انتظار تو باشد)»؛ (يَا بْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَيْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ).
گنهکاران سه دسته اند: گروهى آلودگى کمى دارند و يا اعمال نيک بسيار توأم با صفاى دل. خداوند اين گروه را در همين جهان گرفتار مجازات هايى مى کند تا پاک شوند و پاک از جهان بروند.
گروه ديگرى گناهان سنگين تر و مجازات بيشترى دارند که خداوند به آن ها فرمان توبه داده و اگر توبه نکنند در آخرت گرفتارند.
گروه سومى هستند که طغيان و سرکشى را به حد اعلى رسانده اند. خداوند آن ها را در همين دنيا گرفتار عذاب استدراج مى کند. منظور از عذاب استدراجى اين است که لطف و رحمت خود را از آن ها مى گيرد و توفيق را از آن ها سلب مى کند، ميدان را براى آن ها بازمى گذارد، بلکه هر روز نعمت بيشترى به آن ها مى دهد تا پشت آن ها از بار گناه سنگين گردد. ناگهان مجازات سنگين و دردناکى به سراغشان مى آيد و آن ها را درهم مى کوبد و به يقين مجازات در اين حالت که در ناز و نعمت به سر مى برند بسيار دردناک تر است. اين درست به آن مى ماند که شخصى به تدريج از شاخه هاى درختى بالا برود و هنگامى که به انتهاى آن رسيد، ناگهان تعادل خود را از دست بدهد و فرو افتد بديهى است که در اين صورت سقوطش شديدتر است و تمام استخوان هايش درهم مى شکند.
قرآن مجيد بارها به عذاب استدراجى اشاره مى فرمايد؛ درباره گروهى از امت هاى پيشين مى گويد: ما آن ها را گرفتار رنج و ناراحتى ساختيم شايد بيدار شوند و تسليم گردند... (فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَىْءٍ حَتّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ)؛ «هنگامى که آنچه را به آن ها تذکر داده شده بود به فراموشى سپردند درهاى همه چيز (از نعمت ها) را به روى آن ها گشوديم تا (کاملاً) خوشحال شدند (و به آن دل بستند) ناگهان آن ها را گرفتيم (و سخت مجازات کرديم) و در اين هنگام همگى مأيوس شدند».
در سوره اعراف آيه 182 و 183 نيز مى خوانيم: (وَ الَّذينَ کَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ * وَ أُمْلى لَهُمْ إِنَّ کَيْدى مَتينٌ)؛ «و آن ها که آيات ما را تکذيب کردند به تدريج از جايى که نمى دانند گرفتار مجازاتشان خواهيم کرد * و به آن ها مهلت مى دهيم (تا مجازاتشان دردناک تر باشد) زيرا تدبير من قوى (و حساب شده) است».
در کتاب شريف کافى از امام صادق (عليه السلام) چنين نقل شده است: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَکِّرُهُ الإِسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الإِسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا؛ هنگامى که خداوند نيکى بنده اى را بخواهد، به هنگامى که گناهى انجام مى دهد او را گوشمالى مى دهد تا به ياد توبه بيفتد و هنگامى که براى بنده اى (براثر اعمالش) بدى بخواهد، هنگامى که گناهى مى کند نعمتى به او مى بخشد تا استغفار را فراموش کند و به کار خود ادامه دهد و اين همان چيزى است که خداوند متعال مى فرمايد: (سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لايَعْلَمُونَ) بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي؛ «ما آن ها را به تدريج از آن جا که نمى دانند (به سوى عذاب) مى بريم با بخشيدن نعمت به هنگام گناه».
در اين جا اين سؤال پيش مى آيد که کار خداوند هدايت و بيدار ساختن است نه غافل و گرفتار کردن، اين مطلب با آنچه گفته شد منافات ندارد؟ در پاسخ به اين سؤال بايد به اين نکته توجه کرد که توفيقات الهى براثر لياقت هاست؛ گاه افرادى چنان مست و مغرور و سرکش مى شوند که هرگونه شايستگى هدايت را از دست مى دهند و در واقع اعمال آن هاست که آن ها را آن قدر از خدا دور کرده که حتى لياقت هشدار ندارند، بلکه به عکس مستحق مجازات هاى سنگين اند.