حکمت 69
شرح و تفسیر حکمت 69
نگران مباش
اميرمؤمنان (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به افرادى که در رسيدن به مقصودشان ناکام مى مانند دستورى مى دهد که مايه آرامش است، مى فرمايد: «هنگامى که آنچه مى خواهى انجام نمى شود، هرگونه باشى اعتنا نکن»؛ (إِذَا لَمْ يَکُنْ مَا تُرِيدُ فَلا تُبَلْ مَا کُنْتَ).
شارحان نهج البلاغه براى اين جمله تفسيرهاى متعددى ذکر کرده اند؛ اکثر شارحان بر اين عقيده اند که اين سخن حکيمانه اشاره به همان چيزى است که در قرآن مجيد آمده، مى فرمايد: (لِکَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُم) يعنى هنگامى که به مقصد نرسيدى غمگين مباش، چرا که اگر مقصود مادى است دنياى مادى بقايى ندارد و اگر مقصود معنوى است خداوند براى تلاشى که کردى به تو اجر و پاداش مى دهد.
بعضى ديگر مانند «محمد عبده» گفته اند: منظور اين است که اگر به مقصود نرسيدى دست از تلاش و کوشش برندار و به سخنان اين و آن اعتنا مکن. بعضى ديگر گفته اند: منظور اين است که اگر به مقصود نرسيدى به همان حال که هستى راضى باش تا از مقام و مرتبه تو نزد خداوند کاسته نشود.
تفسير چهارمى براى اين سخن به نظر مى رسد که از بعضى جهات مناسب تر است و آن اين که اگر به مقصود نرسيدى به هر صورت باشى تفاوتى نمى کند، مانند اين که کسى هدفش اين بوده که در فلان شهر زندگى کند و موفقيت خود را تنها در آن جا مى بيند. اگر اين مقصود براى او حاصل نشود چه تفاوتى مى کند که در چه شهر ديگرى باشد؟ زيرا همه شهرها در برابر خواسته او يکسان است و نبايد دراين باره سخت گيرى کند. اين شبيه چيزى است که مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود آورده که زنى تنها يک پسر داشت و آن پسر از دنيا رفت. مادر گفت: من مى خواستم اين فرزند من زنده بماند حال که از دنيا رفت هرکس ديگرى مى خواهد، بعد از او زنده بماند يا نماند.
بارها گفته ايم که اراده چند معناى مختلف از عبارت واحد، مانعى از نظر ادبى ندارد و در نثر و نظم کلام عرب و ساير لغات، نمونه هاى فراوانى از آن هست، بنابراين ممکن است تمام معانى مذکور در محتواى کلام امام (عليه السلام) جمع باشد. .
اميرمؤمنان (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به افرادى که در رسيدن به مقصودشان ناکام مى مانند دستورى مى دهد که مايه آرامش است، مى فرمايد: «هنگامى که آنچه مى خواهى انجام نمى شود، هرگونه باشى اعتنا نکن»؛ (إِذَا لَمْ يَکُنْ مَا تُرِيدُ فَلا تُبَلْ مَا کُنْتَ).
شارحان نهج البلاغه براى اين جمله تفسيرهاى متعددى ذکر کرده اند؛ اکثر شارحان بر اين عقيده اند که اين سخن حکيمانه اشاره به همان چيزى است که در قرآن مجيد آمده، مى فرمايد: (لِکَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُم) يعنى هنگامى که به مقصد نرسيدى غمگين مباش، چرا که اگر مقصود مادى است دنياى مادى بقايى ندارد و اگر مقصود معنوى است خداوند براى تلاشى که کردى به تو اجر و پاداش مى دهد.
بعضى ديگر مانند «محمد عبده» گفته اند: منظور اين است که اگر به مقصود نرسيدى دست از تلاش و کوشش برندار و به سخنان اين و آن اعتنا مکن. بعضى ديگر گفته اند: منظور اين است که اگر به مقصود نرسيدى به همان حال که هستى راضى باش تا از مقام و مرتبه تو نزد خداوند کاسته نشود.
تفسير چهارمى براى اين سخن به نظر مى رسد که از بعضى جهات مناسب تر است و آن اين که اگر به مقصود نرسيدى به هر صورت باشى تفاوتى نمى کند، مانند اين که کسى هدفش اين بوده که در فلان شهر زندگى کند و موفقيت خود را تنها در آن جا مى بيند. اگر اين مقصود براى او حاصل نشود چه تفاوتى مى کند که در چه شهر ديگرى باشد؟ زيرا همه شهرها در برابر خواسته او يکسان است و نبايد دراين باره سخت گيرى کند. اين شبيه چيزى است که مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود آورده که زنى تنها يک پسر داشت و آن پسر از دنيا رفت. مادر گفت: من مى خواستم اين فرزند من زنده بماند حال که از دنيا رفت هرکس ديگرى مى خواهد، بعد از او زنده بماند يا نماند.
بارها گفته ايم که اراده چند معناى مختلف از عبارت واحد، مانعى از نظر ادبى ندارد و در نثر و نظم کلام عرب و ساير لغات، نمونه هاى فراوانى از آن هست، بنابراين ممکن است تمام معانى مذکور در محتواى کلام امام (عليه السلام) جمع باشد. .