حکمت 110

وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
لا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلاَّ مَنْ لا يُصَانِعُ وَلا يُضَارِعُ، وَلا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ.

امام (عليه السلام) فرمود:
فرمان خدا را تنها کسى مى تواند اجرا کند که نه سازش کار باشد (و اهل رشوه) و نه تسليم و ذليل (در مقابل ديگران) و نه از طمع ها پيروى کند.

شرح و تفسیر حکمت 110
مجريان فرمان خدا
امام (عليه السلام) در اين گفتار پربار و حکيمانه صفات کسانى را بيان مى کند که توانايى اجراى اوامر الهى را دارند و آن را در سه چيز خلاصه کرده، مى فرمايد: «فرمان خدا را تنها کسى مى تواند اجرا کند که نه سازش کار باشد (و اهل رشوه) ونه تسليم و ذليل (در مقابل ديگران) و نه از طمع ها پيروى کند»؛ (لا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلاَّ مَنْ لا يُصَانِعُ، وَلا يُضَارِعُ، وَلا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ).
بديهى است، آنان که اهل «مصانعه» (به معناى سازش کارى و رشوه گرفتن) هستند هرگز نمى توانند حق را به حق دار برسانند، چراکه زورمندان اهل باطل آن ها را خريدارى مى کنند و از حق منصرف مى سازند و در اين ميان حقوق ضعفا پايمال مى شود.
همچنين کسانى که ضعيف و ذليل و ناتوان اند قدرت اجراى فرمان خدا را ندارند، زيرا اجراى فرمان حق قاطعيت و شجاعت و استقلال شخصيت مى طلبد و افراد زبون که به روش اهل باطل عمل مى کنند توان اين کار را ندارند.
نيز اشخاص مبتلا به انواع طمع ها، طمع در مقام، مال و خواسته هاى هوس آلود هرگز نمى توانند مجرى فرمان خدا باشند، زيرا طمع، بر سر دوراهى ها وچندراهى هاآن هارا به سوى خود جذب مى کند و از پيمودن راه حق بازمى دارد.
به همين دليل در طول تاريخ، کمتر زمامدارى را ديده ايم که به طور کامل مجرى فرمان حق باشد (مگر انبيا و اوليا) زيرا گاه يکى از اين سه نقطه ضعف و گاه همه آن ها را داشته، ازاين رو از پيمودن راه حق بازمانده است.
آنچه امام (عليه السلام) درباره موانع اجراى فرمان الهى بيان فرموده امورى است که در آيات و روايات اسلامى نيز بر آن تأکيد شده است؛ ازجمله درباره رشوه مى خوانيم که پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «إيّاکُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإنَّها مَحْضُ الْکُفْرِ وَ لا يَشُمُّ صاحِبُ الرِّشْوَةِ ريحَ الْجَنَّةِ؛ از رشوه بپرهيزيد که کفر خالص است و رشوه گير بوى بهشت را هرگز استشمام نمى کند».
کسى که رشوه مى گيرد درواقع پرستش درهم و دينار را بر پرستش خالق مختار مقدم مى شمرد و قوانينى را که براى حمايت از ضعفاى جامعه است تبديل به ابزار حمايت از دزدان و دغل کاران و ظالمان مى کند و «مضارعة» که همان اظهار ذلت و ناتوانى دربرابر زورگويان است عامل ديگرى براى زير پا گذاشتن فرمان خدا و به قدرت رسيدن ظالمان است.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) در خطبه همّام (خطبه 193) مى فرمايد: «فَمِنْ عَلامَةِ أحَدِهِمْ أنَّکَ تَرى لَهُمْ قُوَّةً في دينٍ؛ يکى از نشانه هاى پرهيزکاران اين است که او را در دين (و اجراى فرمان الهى) قوى و نيرومند مى بينى».
درمورد طمع که مانع سوم است همين بس که در روايتى از امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) در بحارالانوار آمده است: «ما هَدَمَ الدِّينَ مِثْلُ الْبِدَعِ وَ لا أفْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَعِ؛ هيچ چيز مانند بدعت ها دين را از بين نمى برد و چيزى مانند طمع انسان را فاسد نمى سازد».
در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «مَنْ أرادَ أنْ يَعيشَ حُرّاً أيّامَ حَياتِهِ فَلا يُسْکِنِ الطَّمَعَ قَلْبَهُ؛ کسى که مى خواهد در طول عمر آزاد زندگى کند بايد اجازه ندهد طمع در قلبش سکونت يابد». سعدى در شعرى که برگرفته از اين حديث است مى گويد:
هر که بر خود در سؤال گشاد *** تا بميرد نيازمند بود
آز بگذار و پادشاهى کن *** گردن بى طمع بلند بود

* * *