حکمت 124

وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ، وَغَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ.

امام (عليه السلام) فرمود:
غيرت زن کفر است و غيرت مرد ايمان.

شرح و تفسیر حکمت 124
غيرت
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه خود تفاوت غيرت مرد و زن را بيان مى کند، مى فرمايد: «غيرت زن کفر است و غيرت مرد ايمان»؛ (غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ، وَغَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ).
اشاره به اين که اگر زن به همسر ديگر شوهرش حسادت بورزد و عکس العمل تندى نشان دهد در واقع با فرمان خدا مخالفت کرده است، زيرا خداوند بر اساس مصالح متعددى ـ که در جاى خود گفته ايم ـ تعدد زوجات را با شرايطى مجاز شمرده است؛ ولى اگر مرد نسبت به ارتباط همسرش با مرد بيگانه اى مخالفت کند و از گام نهادن او در زندگى خانواده اش ناراحت گردد وعکس العمل نشان دهد در واقع اطاعت فرمان خدا کرده و در مسير نهى از منکر گام برداشته است. در حالى که زن اگر چنين کند در مسير نهى از معروف قرار گرفته است.
البته انکار نمى کنيم که تعدد زوجات نيز شرايطى دارد و نبايد وسيله اى براى هوس رانى مردان گردد؛ ولى در صورتى که آن شرايط جمع گردد زن بايد آن را تحمل کند و به فرمان خدا تن دردهد در حالى که اگر زن شوهردار، با مرد ديگرى رابطه برقرار سازد، خواه به صورت فجور باشد يا ظاهرآ صيغه عقد دائم يا موقتى با او جارى کند به يقين راه خلاف را پيموده است. «غيرت» حالتى است که انسان را وادار مى کند از ورود ديگران به حريم زندگى شخصى اش جلوگيرى کند تا افتخارات او را سلب ننمايند، مواهبش را از دستش نگيرند و متعرض نواميس او نشوند و منظور از «غيرت زن» در کلام امام7 همان حسادتى است که به زوجه ديگر همسرش پيدا مى کند و منظور از «غيرت مرد» ممانعتى است که مرد از ورود ديگرى به حريم خانواده و ناموس خود به عمل مى آورد.
در ذيل حکمت 47 نيز بحثى درباره تفسير غيرت و ارزش آن ذکر شد.
تعبير «کفر» در اين کلام حکمت آميز اشاره به کفر عملى است، زيرا کفر وايمان معانى متعددى دارند که در آيات قرآن نيز منعکس است. اين واژه کراراً در قرآن مجيد به بت پرستان اطلاق شده که کفرشان، کفر اعتقادى است؛ ولى در آيه 97 سوره آل عمران درباره کسانى که حج را ترک کنند و به آن بى اعتنا باشند به کار رفته است، مى فرمايد: (وَلِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ)، اين کفر عملى است نه اعتقادى که آثار خاص خود را داشته باشد. کفر زن در اينجا همان بى اعتنايى به دستور خدا يعنى جواز تعدد زوجات در موارد لازم است.
درباره اهميت «غيرت» در موارد مجاز، روايات متعددى از پيغمبر اکرم وساير معصومان : وارد شده است؛ در حديثى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «کانَ إبْراهيمُ أبي غَيُورآ وَأنا اَغْيَرُ مِنْهُ وَأرْغَمَ اللهُ أنْفَ مَنْ لا يُغارُ مِنَ الْمُؤْمِنينَ؛ پدر من ابراهيم غيرتمند بود و من از او غيرتمندترم. خداوند بينى کسانى از مؤمنين را که غيرت ندارند بر خاک بمالد».
واژه «غيرت» گرچه در عرف ما معمولاً درباره غيرت ناموسى به کار مى رود، مفهوم گسترده اى دارد و تمام مواهب و ارزش هاى الهى را که بايد از آن دفاع کرد شامل مى شود، بنابراين دفاع از وطن و آبرو و حيثيت و از آن مهم تر دفاع از دين و آيين نيز از مصاديق غيرت است.
اين نکته نيز شايان دقت است که گاهى افراد در مسائل ناموسى و غير آن گرفتار وسواس مى شوند و به نام «غيرت» به هر کسى بدبين شده و عکس العمل نشان مى دهند. در روايات اسلام از اين حالت نهى شده است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مى فرمايد: «مِنَ الغيرَةِ ما يُحِبُّ اللهُ وَمِنْها ما يُبْغِضُ اللهُ؛ فَالْغيرَةُ الَّتي يُحِبُّ اللهُ الْغيرَةُ فِي الرَّيْبَةِ وَالْغيرَةُ الّتي يُبْغِضُ اللهُ الْغيرَةُ في غَيْرَ رَيْبَةٍ؛ نوعى از غيرت را خدا دوست دارد و نوعى را دشمن مى دارد. آنچه دوست دارد غيرت در مواردى است که آثار شک و ترديد و انحراف نمايان مى شود، و غيرتى که دشمن مى دارد آن است که در غير اين موارد (فقط با سوء ظن آميخته به وسواس) بروز مى کند».
در نامه 31 نهج البلاغه در وصيت مولا امير مؤمنان به فرزندش امام حسن (عليهما السلام) نيز به همين موضوع اشاره شده که غيرت بى جا گاه سبب مى شود انسان هاى درستکار به نادرستى کشيده شوند، مى فرمايد: «وَإِيَّاکَ وَالتَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ غَيْرَةٍ، فَإِنَّ ذلِکَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِيئَةَ إِلَى الرِّيَبِ؛ برحذر باش از اين که در جايى که نبايد غيرت به خرج دهى اظهار غيرت کنى (و کار به سوء ظن ناروا بينجامد) زيرا اين غيرت بى جا و سوء ظن نادرست، زن پاک دامن را به ناپاکى و بى گناه را به آلودگى ها سوق مى دهد» شرح بيشتر را در ذيل همان نامه مطالعه فرماييد.

* * *