حکمت 144
وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ
يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ، وَمَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ.
امام (عليه السلام) فرمود :
صبر و شکيبايى به اندازه مصيبت نازل مى شود و کسى که دستش را (به سبب بى تابى و ناشکرى) به هنگام مصيبت بر زانو زند اجر او ضايع مى گردد (و پاداشى در برابر مصيبت نخواهد داشت).
شرح و تفسیر حکمت 144
توازن صبر و مصيبت
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به دو نکته اشاره مى کند: نخست توازن در ميان صبر و مصيبت و سپس بر باد رفتن اجر انسان به دليل بى تابى و جزع. مى فرمايد: «صبر و شکيبايى به اندازه مصيبت نازل مى شود و کسى که دستش را (به عنوان بى تابى و ناشکرى) به هنگام مصيبت بر زانو زند اجر او ضايع مى گردد (وپاداشى در برابر مصيبت نخواهد داشت)»؛ (يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ، وَمَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ).
شک نيست که درزندگى دنياهميشه مشکلاتى بوده و خواهد بود. اين طبيعت حيات دنياست؛ ولى خداوندى که انسان را براى زندگى در اين جهان آفريده در وجود او نيروهايى براى مقابله با مشکلات قرارداده است، از جمله صبر و تحملى که بتواند مصائب را برتابد. گاه ديده ايم مادرى که فرزند عزيزش را در جوانى از دست مى دهد، لحظات اول چنان بى تابى مى کند که گويى مى خواهد جان به جان آفرين تسليم نمايد؛ اما ساعات يا ايامى مى گذرد و کم کم آرامش بر وجود او مسلط مى شود؛ گويى نيرويى از درون او مى جوشد و با آن مصيبت بزرگ به مبارزه برمى خيزد و تدريجآ آن را مهار مى کند و هر قدر مصيبت سنگين تر باشد اين نيروى مقاومت که نامش صبر و شکيبايى است قوى تر است. البته افرادى هم پيدا مى شوند که بر خلاف اين اصل کلى رشته صبر را از دست مى دهند؛ يا دست به خودکشى مى زنند و يا مرگ ناگهانى به زندگى آنها پايان مى دهد. اين بيان امام (عليه السلام) در واقع مايه تسلى خاطر براى تمام مصيبت ديدگان است که وقتى با مصيبت روبرو مى شوند بى تابى نکنند و بدانند خدا صبر لازم را به آن ها مرحمت خواهد کرد.
بعضى از مفسران نهج البلاغه تفسيرى براى اين جمله ذکر کرده اند که به ظاهر مراد امام (عليه السلام) نيست و آن اين که تلخى صبر هميشه به اندازه تلخى مصيبت است واين خود واقعيتى است.
اما اين که امام (عليه السلام) مى فرمايد: کسى که دست خود را به هنگام مصيبت بر زانو بزند اجر او ضايع مى گردد، چيزى است که در روايات اسلامى ديگر نيز آمده است که اگر انسان در مقابل مصيبت صبور و شکور باشد خداوند به او پاداش مى دهد و اگر ناشکرى و بى تابى و جزع کند اجر و پاداشى نخواهد داشت، چنان که در ضمن حکمت 291 خواهد آمد که امام (عليه السلام) به هنگام تسليت به «اشعث بن قيس» براى مرگ فرزندش فرمود: «إنْ صَبَرْتَ جَرى عَلَيْکَ الْقَدَرُ وَأنْتَ مَأْجوُرٌ، وَاِنْ جَزِعْتَ جَرى عَلَيْکَ الْقَدَرُ وَأنْتَ مَأْزورٌ؛ اگر صبر کنى مقدّرات انجام مى شود و تو اجر و پاداش خواهى داشت و اگر بى تابى کنى باز هم مقدّرات انجام مى شود و تو گناهکار خواهى بود». اين مطلب در بحارالانوار نيز با اندک تفاوتى از امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل شده است.
البته گريه و عزادارى براى مرگ عزيزان در اسلام ممنوع نيست، زيرا سرچشمه هاى عاطفى دارد و اسلام هرگز با عواطف مردم مبارزه نکرده است. آنچه ممنوع است بى تابى و اظهار ناشکرى و حرکات و سخنانى است که دليل بر شکايت از تقديرات الهى باشد. حديث معروف پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز به هنگام وفات فرزندش ابراهيم که در کتب مختلف نقل شده اشاره به همين معناست؛ هنگامى که خبر وفات فرزند به او رسيد اشک در چشمان حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد کردند، فرمود: «تَدْمَعُ الْعَيْنُ وَيَحْزَنُ الْقَلْبُ وَلا نَقُولُ ما يُسْخَطُ الرَّبُ؛ چشم مى گريد و قلب محزون مى شود اما چيزى که موجب خشم خدا شود نمى گويم».
* * *
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به دو نکته اشاره مى کند: نخست توازن در ميان صبر و مصيبت و سپس بر باد رفتن اجر انسان به دليل بى تابى و جزع. مى فرمايد: «صبر و شکيبايى به اندازه مصيبت نازل مى شود و کسى که دستش را (به عنوان بى تابى و ناشکرى) به هنگام مصيبت بر زانو زند اجر او ضايع مى گردد (وپاداشى در برابر مصيبت نخواهد داشت)»؛ (يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ، وَمَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ).
شک نيست که درزندگى دنياهميشه مشکلاتى بوده و خواهد بود. اين طبيعت حيات دنياست؛ ولى خداوندى که انسان را براى زندگى در اين جهان آفريده در وجود او نيروهايى براى مقابله با مشکلات قرارداده است، از جمله صبر و تحملى که بتواند مصائب را برتابد. گاه ديده ايم مادرى که فرزند عزيزش را در جوانى از دست مى دهد، لحظات اول چنان بى تابى مى کند که گويى مى خواهد جان به جان آفرين تسليم نمايد؛ اما ساعات يا ايامى مى گذرد و کم کم آرامش بر وجود او مسلط مى شود؛ گويى نيرويى از درون او مى جوشد و با آن مصيبت بزرگ به مبارزه برمى خيزد و تدريجآ آن را مهار مى کند و هر قدر مصيبت سنگين تر باشد اين نيروى مقاومت که نامش صبر و شکيبايى است قوى تر است. البته افرادى هم پيدا مى شوند که بر خلاف اين اصل کلى رشته صبر را از دست مى دهند؛ يا دست به خودکشى مى زنند و يا مرگ ناگهانى به زندگى آنها پايان مى دهد. اين بيان امام (عليه السلام) در واقع مايه تسلى خاطر براى تمام مصيبت ديدگان است که وقتى با مصيبت روبرو مى شوند بى تابى نکنند و بدانند خدا صبر لازم را به آن ها مرحمت خواهد کرد.
بعضى از مفسران نهج البلاغه تفسيرى براى اين جمله ذکر کرده اند که به ظاهر مراد امام (عليه السلام) نيست و آن اين که تلخى صبر هميشه به اندازه تلخى مصيبت است واين خود واقعيتى است.
اما اين که امام (عليه السلام) مى فرمايد: کسى که دست خود را به هنگام مصيبت بر زانو بزند اجر او ضايع مى گردد، چيزى است که در روايات اسلامى ديگر نيز آمده است که اگر انسان در مقابل مصيبت صبور و شکور باشد خداوند به او پاداش مى دهد و اگر ناشکرى و بى تابى و جزع کند اجر و پاداشى نخواهد داشت، چنان که در ضمن حکمت 291 خواهد آمد که امام (عليه السلام) به هنگام تسليت به «اشعث بن قيس» براى مرگ فرزندش فرمود: «إنْ صَبَرْتَ جَرى عَلَيْکَ الْقَدَرُ وَأنْتَ مَأْجوُرٌ، وَاِنْ جَزِعْتَ جَرى عَلَيْکَ الْقَدَرُ وَأنْتَ مَأْزورٌ؛ اگر صبر کنى مقدّرات انجام مى شود و تو اجر و پاداش خواهى داشت و اگر بى تابى کنى باز هم مقدّرات انجام مى شود و تو گناهکار خواهى بود». اين مطلب در بحارالانوار نيز با اندک تفاوتى از امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل شده است.
البته گريه و عزادارى براى مرگ عزيزان در اسلام ممنوع نيست، زيرا سرچشمه هاى عاطفى دارد و اسلام هرگز با عواطف مردم مبارزه نکرده است. آنچه ممنوع است بى تابى و اظهار ناشکرى و حرکات و سخنانى است که دليل بر شکايت از تقديرات الهى باشد. حديث معروف پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز به هنگام وفات فرزندش ابراهيم که در کتب مختلف نقل شده اشاره به همين معناست؛ هنگامى که خبر وفات فرزند به او رسيد اشک در چشمان حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد کردند، فرمود: «تَدْمَعُ الْعَيْنُ وَيَحْزَنُ الْقَلْبُ وَلا نَقُولُ ما يُسْخَطُ الرَّبُ؛ چشم مى گريد و قلب محزون مى شود اما چيزى که موجب خشم خدا شود نمى گويم».
* * *