حکمت 148
شرح و تفسیر حکمت 148
تا سخن نگفته اى معلوم نيست کيستى!
امام (عليه السلام) در اين کلام بسيار کوتاه و پرمعنا مى فرمايد: «انسان زير زبان خود پنهان است (و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد)»؛ (الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ).
منظور از «مرء» (انسان) در اينجا شخصيت و ارزش انسان است و منظور از «مخبوء» (نهفته بودن) در زير زبان اين است که هنگامى که سخن بگويد شخصيت او آشکار مى شود، چرا که سخن، ترجمان عقل و دريچه اى به سوى روح آدمى است. هرچه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر زبان وکلماتش ظاهر مى شود. گاه انسان به افرادى برخورد مى کند که از نظر ظاهر بسيار آراسته و پرابهت اند؛ اما همين که زبان به سخن مى گشايند مى بيند که چقدر توخالى اند. و بر عکس، به افرادى برخورد مى کند که ابدآ ظاهرى ندارند؛ اما هنگامى که زبان به سخن مى گشايند، انسان احساس مى کند دانشمند وحکيم هستند.
مرحوم علامه مجلسى اين کلام را از مصباح الشريعة با اضافه اى از امام صادق از اميرمؤمنان على (عليهما السلام) نقل کرده است و آن اضافه اين است که مى فرمايد: «فَزِنْ کَلامَکَ وَاعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَالْمَعْرِفَةِ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَفِي اللَّهِ فَتَکَلَّمْ بِهِ وَإِنْ کَانَ غَيْرَ ذلِکَ فَالسُّکُوتُ خَيْرٌ مِنْه؛ حال که چنين است کلام خود را بسنج وبر عقل و معرفت عرضه دار اگر رضاى خدا در آن است آن را بر زبان جارى کن و اگر غير از آن است سکوت از چنين سخن گفتنى بهتر است».
درباره اهميت اين جمله کوتاه و تاثير آن در شناخت انسان ها دانشمندان اسلام سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله ابن ابى الحديد در ذيل همين کلام حکمت آميز مى گويد: مفهوم اين کلام در عبارات مختلفى آمده؛ اما تعبيرى که در اينجا آمده است از نظر کوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد.
مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود مى گويد: اديب و فقيه و فيلسوف تنها با سخنانشان شناخته مى شوند و همچنين وکلا و اخترشناسان، ولى طبيب ومهندس و مانند آنها، هم با سخنانشان شناخته مى شوند و هم با کارهايشان و به هر حال هر انسانى که سخنان تازه مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد عاقل و عالم و اديب و فقيه و فيلسوف است؛ اما سخنوران فصيحى که اثر باارزشى از خود به يادگار نگذاشتند سوفسطائيانى بيش نيستند، هرچند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند.
تأثير اين سخن امام (عليه السلام) به قدرى در شعرا و اديبان زياد بوده که در اشعار آنها نمايان است.
سعدى مى گويد:
تا مرد سخن نگفته باشد *** عيب و هنرش نهفته باشد
نيز مى گويد:
زبان در دهان اى خردمند چيست *** کليد در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسى *** که گوهر فروش است يا پيله ور شاعر ديگرى مى گويد:
آدمى مخفى است در زير زبان *** اين زبان پرده است بر درگاه جان
شاعر ديگرى مى گويد:
مرد، ار خزف و طلاى کان است *** در زير زبان خود نهان است
* * *
امام (عليه السلام) در اين کلام بسيار کوتاه و پرمعنا مى فرمايد: «انسان زير زبان خود پنهان است (و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد)»؛ (الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ).
منظور از «مرء» (انسان) در اينجا شخصيت و ارزش انسان است و منظور از «مخبوء» (نهفته بودن) در زير زبان اين است که هنگامى که سخن بگويد شخصيت او آشکار مى شود، چرا که سخن، ترجمان عقل و دريچه اى به سوى روح آدمى است. هرچه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر زبان وکلماتش ظاهر مى شود. گاه انسان به افرادى برخورد مى کند که از نظر ظاهر بسيار آراسته و پرابهت اند؛ اما همين که زبان به سخن مى گشايند مى بيند که چقدر توخالى اند. و بر عکس، به افرادى برخورد مى کند که ابدآ ظاهرى ندارند؛ اما هنگامى که زبان به سخن مى گشايند، انسان احساس مى کند دانشمند وحکيم هستند.
مرحوم علامه مجلسى اين کلام را از مصباح الشريعة با اضافه اى از امام صادق از اميرمؤمنان على (عليهما السلام) نقل کرده است و آن اضافه اين است که مى فرمايد: «فَزِنْ کَلامَکَ وَاعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَالْمَعْرِفَةِ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَفِي اللَّهِ فَتَکَلَّمْ بِهِ وَإِنْ کَانَ غَيْرَ ذلِکَ فَالسُّکُوتُ خَيْرٌ مِنْه؛ حال که چنين است کلام خود را بسنج وبر عقل و معرفت عرضه دار اگر رضاى خدا در آن است آن را بر زبان جارى کن و اگر غير از آن است سکوت از چنين سخن گفتنى بهتر است».
درباره اهميت اين جمله کوتاه و تاثير آن در شناخت انسان ها دانشمندان اسلام سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله ابن ابى الحديد در ذيل همين کلام حکمت آميز مى گويد: مفهوم اين کلام در عبارات مختلفى آمده؛ اما تعبيرى که در اينجا آمده است از نظر کوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد.
مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود مى گويد: اديب و فقيه و فيلسوف تنها با سخنانشان شناخته مى شوند و همچنين وکلا و اخترشناسان، ولى طبيب ومهندس و مانند آنها، هم با سخنانشان شناخته مى شوند و هم با کارهايشان و به هر حال هر انسانى که سخنان تازه مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد عاقل و عالم و اديب و فقيه و فيلسوف است؛ اما سخنوران فصيحى که اثر باارزشى از خود به يادگار نگذاشتند سوفسطائيانى بيش نيستند، هرچند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند.
تأثير اين سخن امام (عليه السلام) به قدرى در شعرا و اديبان زياد بوده که در اشعار آنها نمايان است.
سعدى مى گويد:
تا مرد سخن نگفته باشد *** عيب و هنرش نهفته باشد
نيز مى گويد:
زبان در دهان اى خردمند چيست *** کليد در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسى *** که گوهر فروش است يا پيله ور شاعر ديگرى مى گويد:
آدمى مخفى است در زير زبان *** اين زبان پرده است بر درگاه جان
شاعر ديگرى مى گويد:
مرد، ار خزف و طلاى کان است *** در زير زبان خود نهان است
* * *