حکمت 173
شرح و تفسیر حکمت 173
راه شناخت حق
اميرمؤمنان (عليه السلام) راه به دست آوردن رأى صحيح را در مسائل مختلف نشان داده است، مى فرمايد: «کسى که از آراى مختلف استقبال کند (و نظرات متفاوت را بررسى نمايد) موارد خطا را خواهد شناخت»؛ (مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الاْرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَاَ).
بعضى از مسائل بديهى است و به همين دليل مورد اختلاف نيست اما بسيارى از مسائل نظرى پيچيده است و آراى مختلفى در آن اظهار شده است. در اين گونه مسائل هرگز نبايد انسان به تنهايى تصميم گيرى کند بلکه عقل مى گويد: بايد آراى ديگران را به ضميمه استدلالات آن ها بررسى کند تا بتواند آنچه را که به حقيقت نزديک تر است انتخاب نمايد.
همان چيزى که قرآن مجيد به آن دستور داده است: (فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ)؛ «پس بندگان مرابشارت ده. همان کسانى که سخنان رامى شنوند و از نيکوترين آن ها پيروى مى کنند، آنان کسانى هستند که خدا هدايتشان کرده و آن ها خردمندان اند».
بر اين اساس حکما و متکلمان و فقهاى ما همواره در مسائل نظرى نخست به نقل اقوال مى پردازند و در کنار هر قول دليل طرفداران آن را ذکر مى کنند، سپس از بررسى مجموع آن ها ضعف ها و قوت ها ظاهر مى شود و قولى را که از همه برتر مى بينند انتخاب مى کنند. حتى گاه اقوال کسانى را نيز که اختلاف مذهبى با آن ها دارند در برابر خود قرار داده و دليلشان را بررسى مى کنند. اين همان روشى است که در بسيارى از علوم از جمله علم فقه از قديم ميان جمعى از دانشمندان متداول بوده و امروز نام «فقه مقارن» بر آن مى نهند. مثلاً پيروان مکتب اهل بيت (عليهم السلام) آراى مذاهب چهارگانه اهل سنت و دلايل آن ها را نيز بررسى مى کنند و از مقارنه آن ها با آنچه از مکتب اهل بيت (عليهم السلام) آموخته اند با نقاط قوت وضعف آراى مختلف آشنا مى شوند.
البته يکى از طرق آشنايى با آراى ديگران مشورت کردن است ولى کلام امام (عليه السلام) در اين جا فقط ناظر به مشورت نيست، بلکه هر گونه بررسى آراى ديگران را شامل مى شود.
اين گفتار حکيمانه از يک سو هشدارى است به افراد متعصب و لجوج و صاحبان استبداد در رأى که گاه حاضر نيستند حتى سخنان ديگران را بشنوند تا چه رسد به اين که اگر آن ها را صحيح ديدند بپذيرند و از سوى ديگر مسئله آزادى و سعه صدر را در مسائل علمى روشن مى سازد که از چهارده قرن پيش براى ما به يادگار مانده است؛ آن روز که نه سخنى از علم مقارن بود و نه حريت در بررسى آرا و نه احترام به افکار ديگران.
شبيه اين کلام حکيمانه در کتاب من لا يحضره الفقيه از آن حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفيه مى فرمايد: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْضٍ ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَ أبْعَدَها مِنَ الاْرْتِيابِ؛ آراى عالمان را يکى را در کنار ديگرى قرار ده سپس رأيى را که به حقيقت نزديک تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». همان گونه که در ذيل حکمت 161 گفتيم اين معنا در غررالحکم به شکل ديگرى از آن حضرت نقل شده است: «حَقٌّ عَلَى الْعاقِلِ أنْ يُضيفَ إلى رَأْيِهِ رَأْيَ الْعُقَلاءِ وَ يَضُمَّ إلى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ؛ شايسته است که انسان عاقل آراى ساير عقلا را در کنار رأى خود قرار دهد و علوم حکيمان را به علم خود بيفزايد (و برترين را انتخاب کند)».
به همين علت از استبداد رأى در روايات اسلامى به شدت نکوهش شده است.
در دنياى امروز نيز به اين مسئله اهميت فراوان داده مى شود که براى رسيدن به رأى صحيح نظرخواهى مى کنند و آراى مختلف را از صاحب نظران جمع مى کنند و آن ها را در برابر هم قرار مى دهند تا از اين طريق به آنچه صحيح تر است نائل شوند. اگر دنيا، امروز به اين مسئله رسيده، پيشواى بزرگ اسلام اميرمؤمنان على (عليه السلام) چهارده قرن پيش آن را بيان فرموده است.
اميرمؤمنان (عليه السلام) راه به دست آوردن رأى صحيح را در مسائل مختلف نشان داده است، مى فرمايد: «کسى که از آراى مختلف استقبال کند (و نظرات متفاوت را بررسى نمايد) موارد خطا را خواهد شناخت»؛ (مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الاْرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَاَ).
بعضى از مسائل بديهى است و به همين دليل مورد اختلاف نيست اما بسيارى از مسائل نظرى پيچيده است و آراى مختلفى در آن اظهار شده است. در اين گونه مسائل هرگز نبايد انسان به تنهايى تصميم گيرى کند بلکه عقل مى گويد: بايد آراى ديگران را به ضميمه استدلالات آن ها بررسى کند تا بتواند آنچه را که به حقيقت نزديک تر است انتخاب نمايد.
همان چيزى که قرآن مجيد به آن دستور داده است: (فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ)؛ «پس بندگان مرابشارت ده. همان کسانى که سخنان رامى شنوند و از نيکوترين آن ها پيروى مى کنند، آنان کسانى هستند که خدا هدايتشان کرده و آن ها خردمندان اند».
بر اين اساس حکما و متکلمان و فقهاى ما همواره در مسائل نظرى نخست به نقل اقوال مى پردازند و در کنار هر قول دليل طرفداران آن را ذکر مى کنند، سپس از بررسى مجموع آن ها ضعف ها و قوت ها ظاهر مى شود و قولى را که از همه برتر مى بينند انتخاب مى کنند. حتى گاه اقوال کسانى را نيز که اختلاف مذهبى با آن ها دارند در برابر خود قرار داده و دليلشان را بررسى مى کنند. اين همان روشى است که در بسيارى از علوم از جمله علم فقه از قديم ميان جمعى از دانشمندان متداول بوده و امروز نام «فقه مقارن» بر آن مى نهند. مثلاً پيروان مکتب اهل بيت (عليهم السلام) آراى مذاهب چهارگانه اهل سنت و دلايل آن ها را نيز بررسى مى کنند و از مقارنه آن ها با آنچه از مکتب اهل بيت (عليهم السلام) آموخته اند با نقاط قوت وضعف آراى مختلف آشنا مى شوند.
البته يکى از طرق آشنايى با آراى ديگران مشورت کردن است ولى کلام امام (عليه السلام) در اين جا فقط ناظر به مشورت نيست، بلکه هر گونه بررسى آراى ديگران را شامل مى شود.
اين گفتار حکيمانه از يک سو هشدارى است به افراد متعصب و لجوج و صاحبان استبداد در رأى که گاه حاضر نيستند حتى سخنان ديگران را بشنوند تا چه رسد به اين که اگر آن ها را صحيح ديدند بپذيرند و از سوى ديگر مسئله آزادى و سعه صدر را در مسائل علمى روشن مى سازد که از چهارده قرن پيش براى ما به يادگار مانده است؛ آن روز که نه سخنى از علم مقارن بود و نه حريت در بررسى آرا و نه احترام به افکار ديگران.
شبيه اين کلام حکيمانه در کتاب من لا يحضره الفقيه از آن حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفيه مى فرمايد: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْضٍ ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَ أبْعَدَها مِنَ الاْرْتِيابِ؛ آراى عالمان را يکى را در کنار ديگرى قرار ده سپس رأيى را که به حقيقت نزديک تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». همان گونه که در ذيل حکمت 161 گفتيم اين معنا در غررالحکم به شکل ديگرى از آن حضرت نقل شده است: «حَقٌّ عَلَى الْعاقِلِ أنْ يُضيفَ إلى رَأْيِهِ رَأْيَ الْعُقَلاءِ وَ يَضُمَّ إلى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ؛ شايسته است که انسان عاقل آراى ساير عقلا را در کنار رأى خود قرار دهد و علوم حکيمان را به علم خود بيفزايد (و برترين را انتخاب کند)».
به همين علت از استبداد رأى در روايات اسلامى به شدت نکوهش شده است.
در دنياى امروز نيز به اين مسئله اهميت فراوان داده مى شود که براى رسيدن به رأى صحيح نظرخواهى مى کنند و آراى مختلف را از صاحب نظران جمع مى کنند و آن ها را در برابر هم قرار مى دهند تا از اين طريق به آنچه صحيح تر است نائل شوند. اگر دنيا، امروز به اين مسئله رسيده، پيشواى بزرگ اسلام اميرمؤمنان على (عليه السلام) چهارده قرن پيش آن را بيان فرموده است.