حکمت 195
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ:
هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ.
وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ:
هَذَا مَا کُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالأَمْسِ.
امام (عليه السلام) از کنار مزبله اى گذشت، فرمود:
اين همان است که بخيلان درباره آن بخل مى ورزيدند.
و در روايت ديگرى چنين نقل شده که امام (عليه السلام) پس از مشاهده مزبله فرمود:
اين همان چيزى است که ديروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت مى کرديد.
شرح و تفسیر حکمت 195
پايان کار بخيلان
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه براى نهى انسان ها از بخل به نکته اى اشاره مى کند که دقت در آن مى تواند انسان را از بخل بازدارد و آن اين است که «امام (عليه السلام) از کنار مزبله اى عبور کرد، فرمود: اين همان است که بخيلان درباره آن بخل مى ورزيدند»؛ (وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ: هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ).
«در روايت ديگرى چنين نقل شده که امام (عليه السلام) پس از مشاهده مزبله فرمود: اين همان چيزى است که ديروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت مى کرديد»؛ (وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ: هَذَا مَا کُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالأَمْسِ).
انسان اگر به پايان امور بنگرد درباره آغاز آن تجديد نظر خواهد کرد؛ هنگامى که ببيند لذيذترين و پاکيزه ترين غذاها بعد از وارد شدن در بدن و جذب موادى از آن، تفاله آن به شکل گنديده اى درمى آيد باور مى کند که آنچه درباره آن بخل ورزيده بود اشتباه بود.
نيز اگر انسان از کنار قبرستانى عبور کند که هنوز بوى تعفن بعضى از اجساد از آن به مشام مى رسد و ببيند پايان کار کجاست، يقين پيدا مى کند که در زندگى مادى خود و روى آوردن به شهوات چقدر گرفتار خطا و اشتباه بوده است.
مرحوم شوشترى شعر فارسى جالبى در اين زمينه نقل کرده، مى گويد:
عارفى روزى به راهى مى گذشت *** واله و سرمست چون مى خوارگان ديد گورستان و مبرز روبرو *** اينْش نعمت اينْش نعمت خوارگان
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود حديثى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اين مضمون نقل کرده است که به «ضحاک بن سفيان کلابى» فرمود: «أَلَسْتَ تُؤتَى بِطَعامِکَ وَ قَدْ قَزَحَ وَ مَلَحَ ثُمَّ تَشْرَبُ عَلَيْهِ اللَّبَنَ وَ الْماءَ؛ آيا غذاى خود را جالب و گوارا نمى خورى سپس روى آن شير يا آب مى نوشى؟» عرض کرد: آرى. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: عاقبت آن به کجا مى رسد؟ او مؤدبانه در جواب گفت: اى رسول خدا! همان گونه مى شود که مى دانى. حضرت فرمود: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ ضَرَبَ مَثَلَ الدُّنْيا بِما يَصيرُ إلَيْهِ طَعامُ ابْنِ آدَمَ؛ خداوند دنيا را به آنچه غذاى انسان سرانجام به آن منتهى مى شود تشبيه کرده است».
سپس مى افزايد: بعضى از مفسران، آيه شريفه (فَلْيَنْظُرِ الإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ) را اشاره به اين موضوع نيز دانسته اند.
اولياءاللّه براى تشريح حقارت دنيا از انواع بيانات و تعبيرات استفاده کرده اند.
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار در حديثى از امام صادق (عليه السلام) نقل مى کند که به يکى از ياران خود به نام «حفص بن غياث» فرمود: «مَا مَنْزِلَة الدُّنْيا بِنَفْسِي إلاَّ بِمَنْزِلَةِ آلمِيْتَةِ إذا آضْطُرِرْتُ إلَيْها اُکَلْتُ مِنْها؛ دنيا در نزد من به منزله ميته است که وقتى مضطر شوم از آن بهره مى گيرم». سپس افزود: «يا حَفْصُ! إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلِمَ مَا الْعِبادُ عامِلُونَ وَإلى ما هُمْ صائِرُونَ فَحَلُمَ عَنْهُمْ عَنْدَ أعْمالِهِمُ السَّيئَةِ ... ثُمَّ تَلا قَوْلُهُ: (تِلْکَ الدَّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوّآ فِى الأَرْضِ وَ لا فَسَادآ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) وَ جَعَلَ يَبْکي وَ يَقُولُ: ذَهَبَ وَ اللهِ الأَمانِيُّ عِنْدَ هذِهِ الاْيَةِ؛ خداوند تبارک و تعالى مى داند بندگان چه اعمالى انجام مى دهند و پايان کارشان به کجا مى رسد؛ اما هنگامى که گناهى انجام مى دهند حلم مى کند (و به سرعت آن ها را مجازات نمى فرمايد) سپس آيه شريفه 83 سوره قصص را تلاوت فرمود: «آن سراى آخرت را (تنها) براى کسانى قرار مى دهيم که اراده برترى جويى و فساد در زمين را ندارند و عاقبت نيک براى پرهيزکاران است». آن گاه امام (عليه السلام) گريه کرد و فرمود: به خدا سوگند! با وجود اين آيه تمام آرزوها بر باد رفته است (آرزوى نجات و رسيدن به بهشت برين آرزوى مشکلى است)».
در روايت معروف امام مجتبى (عليه السلام) در آخرين ساعات عمر مبارکش خطاب به «جنادة بن ابى امية» آمده است که به او فرمود: «أنْزِلِ الدُّنْيا بِمَنْزِلَةِ الْمِيْتَةِ خُذْ مِنْها ما يَکْفيکَ فَإنْ کانَ ذلِکَ حَلالاً کُنْتَ قَدْ زَهَدْتَ فيها وَ إنْ کانَ حَرامآ لَمْ يَکُنْ فِيهِ وِزْرٌ فَأخَذْتَ کَما أخَذْتَ مِنَ الْمِيْتَةِ وَ إنْ کانَ الْعِتابُ فَإنَّ الْعِتابَ يَسيرٌ؛ دنيا را به منزله ميته فرض کن و از آن به مقدار نيازت برگير که اگر حلال باشد زهد پيشه کرده اى و اگر حرام باشد گناهى در آن نيست، زيرا به مقدار خوردن مردار برگرفته اى و اگر عتابى (ازسوى خداوند) در آن باشد عتاب آسان و اندکى است».
البته هدف از تمام اين تعبيرات بازداشتن انسان ها از دنياپرستى و غرق شدن در لذات مادى و آلوده شدن به انواع محرمات و مسابقه دادن در جلب متاع دنياست و گرنه مى دانيم که تحصيل مال و ثروت به اندازه اى که انسان از ديگران بى نياز شود و آبرومندانه زندگى کند از امورى است که اسلام بر آن تأکيد کرده است.
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه براى نهى انسان ها از بخل به نکته اى اشاره مى کند که دقت در آن مى تواند انسان را از بخل بازدارد و آن اين است که «امام (عليه السلام) از کنار مزبله اى عبور کرد، فرمود: اين همان است که بخيلان درباره آن بخل مى ورزيدند»؛ (وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ: هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ).
«در روايت ديگرى چنين نقل شده که امام (عليه السلام) پس از مشاهده مزبله فرمود: اين همان چيزى است که ديروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت مى کرديد»؛ (وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ: هَذَا مَا کُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالأَمْسِ).
انسان اگر به پايان امور بنگرد درباره آغاز آن تجديد نظر خواهد کرد؛ هنگامى که ببيند لذيذترين و پاکيزه ترين غذاها بعد از وارد شدن در بدن و جذب موادى از آن، تفاله آن به شکل گنديده اى درمى آيد باور مى کند که آنچه درباره آن بخل ورزيده بود اشتباه بود.
نيز اگر انسان از کنار قبرستانى عبور کند که هنوز بوى تعفن بعضى از اجساد از آن به مشام مى رسد و ببيند پايان کار کجاست، يقين پيدا مى کند که در زندگى مادى خود و روى آوردن به شهوات چقدر گرفتار خطا و اشتباه بوده است.
مرحوم شوشترى شعر فارسى جالبى در اين زمينه نقل کرده، مى گويد:
عارفى روزى به راهى مى گذشت *** واله و سرمست چون مى خوارگان ديد گورستان و مبرز روبرو *** اينْش نعمت اينْش نعمت خوارگان
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود حديثى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اين مضمون نقل کرده است که به «ضحاک بن سفيان کلابى» فرمود: «أَلَسْتَ تُؤتَى بِطَعامِکَ وَ قَدْ قَزَحَ وَ مَلَحَ ثُمَّ تَشْرَبُ عَلَيْهِ اللَّبَنَ وَ الْماءَ؛ آيا غذاى خود را جالب و گوارا نمى خورى سپس روى آن شير يا آب مى نوشى؟» عرض کرد: آرى. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: عاقبت آن به کجا مى رسد؟ او مؤدبانه در جواب گفت: اى رسول خدا! همان گونه مى شود که مى دانى. حضرت فرمود: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ ضَرَبَ مَثَلَ الدُّنْيا بِما يَصيرُ إلَيْهِ طَعامُ ابْنِ آدَمَ؛ خداوند دنيا را به آنچه غذاى انسان سرانجام به آن منتهى مى شود تشبيه کرده است».
سپس مى افزايد: بعضى از مفسران، آيه شريفه (فَلْيَنْظُرِ الإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ) را اشاره به اين موضوع نيز دانسته اند.
اولياءاللّه براى تشريح حقارت دنيا از انواع بيانات و تعبيرات استفاده کرده اند.
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار در حديثى از امام صادق (عليه السلام) نقل مى کند که به يکى از ياران خود به نام «حفص بن غياث» فرمود: «مَا مَنْزِلَة الدُّنْيا بِنَفْسِي إلاَّ بِمَنْزِلَةِ آلمِيْتَةِ إذا آضْطُرِرْتُ إلَيْها اُکَلْتُ مِنْها؛ دنيا در نزد من به منزله ميته است که وقتى مضطر شوم از آن بهره مى گيرم». سپس افزود: «يا حَفْصُ! إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلِمَ مَا الْعِبادُ عامِلُونَ وَإلى ما هُمْ صائِرُونَ فَحَلُمَ عَنْهُمْ عَنْدَ أعْمالِهِمُ السَّيئَةِ ... ثُمَّ تَلا قَوْلُهُ: (تِلْکَ الدَّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوّآ فِى الأَرْضِ وَ لا فَسَادآ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) وَ جَعَلَ يَبْکي وَ يَقُولُ: ذَهَبَ وَ اللهِ الأَمانِيُّ عِنْدَ هذِهِ الاْيَةِ؛ خداوند تبارک و تعالى مى داند بندگان چه اعمالى انجام مى دهند و پايان کارشان به کجا مى رسد؛ اما هنگامى که گناهى انجام مى دهند حلم مى کند (و به سرعت آن ها را مجازات نمى فرمايد) سپس آيه شريفه 83 سوره قصص را تلاوت فرمود: «آن سراى آخرت را (تنها) براى کسانى قرار مى دهيم که اراده برترى جويى و فساد در زمين را ندارند و عاقبت نيک براى پرهيزکاران است». آن گاه امام (عليه السلام) گريه کرد و فرمود: به خدا سوگند! با وجود اين آيه تمام آرزوها بر باد رفته است (آرزوى نجات و رسيدن به بهشت برين آرزوى مشکلى است)».
در روايت معروف امام مجتبى (عليه السلام) در آخرين ساعات عمر مبارکش خطاب به «جنادة بن ابى امية» آمده است که به او فرمود: «أنْزِلِ الدُّنْيا بِمَنْزِلَةِ الْمِيْتَةِ خُذْ مِنْها ما يَکْفيکَ فَإنْ کانَ ذلِکَ حَلالاً کُنْتَ قَدْ زَهَدْتَ فيها وَ إنْ کانَ حَرامآ لَمْ يَکُنْ فِيهِ وِزْرٌ فَأخَذْتَ کَما أخَذْتَ مِنَ الْمِيْتَةِ وَ إنْ کانَ الْعِتابُ فَإنَّ الْعِتابَ يَسيرٌ؛ دنيا را به منزله ميته فرض کن و از آن به مقدار نيازت برگير که اگر حلال باشد زهد پيشه کرده اى و اگر حرام باشد گناهى در آن نيست، زيرا به مقدار خوردن مردار برگرفته اى و اگر عتابى (ازسوى خداوند) در آن باشد عتاب آسان و اندکى است».
البته هدف از تمام اين تعبيرات بازداشتن انسان ها از دنياپرستى و غرق شدن در لذات مادى و آلوده شدن به انواع محرمات و مسابقه دادن در جلب متاع دنياست و گرنه مى دانيم که تحصيل مال و ثروت به اندازه اى که انسان از ديگران بى نياز شود و آبرومندانه زندگى کند از امورى است که اسلام بر آن تأکيد کرده است.