حکمت 201

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ إِنَّ الأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.

امام (عليه السلام) فرمود:
همراه هر انسانى دو فرشته است که وى را (از خطرات) محافظت مى کنند، اما هنگامى که روز مقدّر فرارسد او را در برابر حوادث رها مى سازند و (بنابراين) اجل و سرآمد زندگى (که از سوى خداوند تعيين شده است) سپرى است محافظ و نگهدار.

شرح و تفسیر حکمت 201
اجل همچون سپرى محافظ است
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به حقيقتى اشاره مى کند که بسيارى، از آن غافل اند، مى فرمايد: «همراه هر انسانى دو فرشته است که وى را (از خطرات) محافظت مى کنند، اما هنگامى که روز مقدّر فرارسد او را در برابر حوادث رها مى سازند و (بنابراين) اجل و سرآمد زندگى (که از سوى خداوند تعيين شده است) سپرى است محافظ و نگهدار»؛ (اِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ آلْقَدْرُ خَلَّيا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ إِنَّ آلأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ).
از مجموع آيات قرآن و روايات اسلامى به خوبى استفاده مى شود که انسان داراى دو اجل و سرآمد عمر است: يکى اجل معلق يا مشروط که اگردقت و احتياط رعايت شود مى توان از آن پرهيز کرد، مانند انواع بيمارى هاى قابل علاج، خطرات رانندگى که براثر بى احتياطى پيش مى آيد، خطرات زلزله ها و طوفان ها که بر اثر سستى خانه ها دامن انسان را مى گيرد تمام اين ها از امورى است که ممکن است به زندگى انسان پايان دهد ولى در عين حال قابل اجتناب است.
در حديث معروفى از اميرمؤمنان (عليه السلام) مى خوانيم که در زير ديوار کجى نشسته بود. هنگامى که چشمش به وضع ديوار افتاد از زير آن ديوار بلند شد و در جاى امنى نشست. کسى عرض کرد: «يا أميرَالْمُؤمِنِينَ تَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ؟؛ از قضاى الهى فرار مى کنى؟» امام (عليه السلام) فرمود: «أفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ إلى قَدَرِ اللهِ؛ من از قضاى الهى به قدر الهى فرار مى کنم». اشاره به اين که قضاى الهى در اين جا مشروط به اين است که من درزير اين ديوار بمانم ولى قدر و اندازه گيرى ها به من مى گويد: نمان. در واقع اين يک قضاى مشروط بود که امام (عليه السلام) با تغيير دادن شرط آن قضا را منتفى کرد.
ولى اجل حتمى سرآمدى است که قابل اجتناب نيست و خواه ناخواه دامن انسان را مى گيرد؛ مثلاً مى دانيم که قلب و عروق و مغز يک انسان توان محدودى دارند، هر چند تمام دستورات حفظ الصحة را رعايت کند. زمانى که توان آن ها به آخر برسد اين چراغ خاموش مى شود و زندگى پايان مى گيرد و يا اين که خداوند مقررکرده است فلان قوم و جمعيت براثر کارهايشان به فلان بلا مبتلا شوند، در اين جا به مصداق (فَإِذَاجَاءَأَجَلُهُمْ لايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لايَسْتَقْدِمُونَ) مرگشان حتمى است.
در داستان قوم لوط (عليه السلام) مى خوانيم که ابراهيم (عليه السلام) درباره آن ها شفاعت کرد. از سوى خدا به او خطاب شد: (يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ)؛ «(گفتيم) اى ابراهيم! از اين (درخواست) صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرارسيده؛ و به يقين عذاب بدون بازگشت (الهى) به سراغ آن ها مى آيد».
از آيات قرآن نيز استفاده مى شود: فرشتگانى هستند که به فرمان خداوند خطرات را از انسان دفع مى کنند (لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ) و به راستى اگر آن ها نباشند انسان از زمان کودکى آماج انواع بلاها و خطرات است ولى عنايت پروردگار او را حفظ مى کند؛ ولى هنگامى که اجل حتمى انسان فرارسد اين فرشتگان او را رها مى سازند و کلام امام (عليه السلام) در واقع از اين آيه برگرفته شده است. در روايتى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم که در تفسير آيه فوق فرمود: «يُحْفَظُ بِأمْرِ اللهِ في أنْ يَقَعَ في رَکْيٍ أوْ يَقَعَ عَلَيْهِ حائِطٌ أوْ يُصيبَهُ شَيءٌ حَتّى إذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ يَدْفَعُونَهُ إلَى الْمقاديرِ وَ هُما مَلَکانِ يَحْفَظانِهِ بِاللَّيْلِ وَ مَلَکانِ بِالنَّهارِ يَتَعاقَبانِهُ؛ آن ها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى کنند از اين که در چاهى سقوط کند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى برايش رخ دهد تا زمانى که مقدرات حتمى فرارسد در آن هنگام آن ها کنار مى روند و او را تسليم حوادث مى کنند. دو فرشته اند که انسان را در شب حفظ مى کنند و دو فرشته که در روز به طور متناوب اين وظيفه را انجام مى دهند».
اين سخن را با آيه ديگرى از قرآن مجيد ادامه مى دهيم: (وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْکُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لايُفَرِّطُونَ)؛«و اوست که بربندگان خود تسلط کامل دارد و مراقبانى بر شما مى گمارد تا هنگامى که مرگ يکى از شما فرارسد؛ (در اين هنگام،) فرستادگان ما جان او را مى گيرند؛ و آن ها (در نگهدارى حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهى نمى کنند».
البته هيچ کدام از اين آيات و روايات مفهومش اين نيست که انسان بر اثر بى احتياطى ها خود را در کام مرگ فرو برد و در پرتگاه ها بدون رعايت احتياط گام بگذارد، چرا که همه اين ها از قبيل اجل معلق يا مشروط است که اگر انسان احتياط را رعايت کند خطر از او فاصله مى گيرد و اگر رعايت نکند گرفتار مى شود. آنچه امام (عليه السلام) بيان فرموده درباره اجل حتمى است که «جُنَّةٌ حَصينَةٌ» و «سپر محافظ» است.
اين سخن را با حديث ديگرى از اميرمؤمنان که مرحوم کلينى در کافى آورده است پايان مى دهيم: امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «إنَّ أميرَالْمُؤمِنينَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ جَلَسَ إلى حائِطٍ مائِلٍ يَقْضي بَيْنَ النّاسِ فَقالَ بَعْضُهُمْ: لا تَقْعُدْ تَحْتَ هذَا الْحائِطِ فَإِنَّهُ مُعْوِرٌ؛ اميرمؤمنان (عليه السلام) زير ديوار کجى نشسته بود و در ميان مردم قضاوت مى کرد. بعضى عرض کردند: زير اين ديوار منشين که معيوب است». امام (عليه السلام) فرمود: «حَرَسَ امْرَأً أجَلُهُ فَلَمّا قامَ سَقَطَ الْحائِطُ؛ اجل (حتمى) از هر کسى پاسدارى مى کند (امام (عليه السلام) اين سخن را گفت و از زير ديوار برخاست) هنگامى که برخاست ديوار سقوط کرد».
کوتاه سخن اين که گر چه ما بايد از مظان خطر بپرهيزيم و فقها فتوا داده اند که به هنگام خطر و طوفان سوار کشتى شدن حرام است و اگر کسى از جاده خطرناکى برود نماز او تمام خواهد بود، زيرا سفر، سفر معصيت است؛ ولى با اين حال اقدام ما براى پرهيز از خطر، تنها اجل معلق را از ما دور مى سازد و اگر اجل حتمى فرارسيده باشد هيچ راه فرارى ندارد. تا آن اجل فرانرسيده انسان محفوظ است ولى هنگامى که فرارسيد دفاع دربرابر آن امکان پذير نيست.
قرآن مجيد در آيه 154 سوره آل عمران درباره کسانى که بعد از حادثه احد گمان هاى نادرستى به خدا مى بردند و مى گفتند: اگر بنا بود ما پيروز شويم در اين جا کشته نمى شديم مى فرمايد: اى پيغمبر! به آن ها بگو (لَّوْ کُنْتُمْ فِى بُيُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ کُتِبَ عَلَيْهِمْ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ)؛ «اگر شما در خانه هايتان هم بوديد آن هايى که مقرر بود کشته شوند قطعآ به سوى قتلگاه خود بيرون مى آمدند ـ و به قتل مى رسيدند».
بنابراين توجه به تقسيم اجل به حتمى و غير حتمى پاسخى است براى سؤالاتى که درباره اين کلام حکمت آميز و روايات مشابه آن مطرح مى شود. .