حکمت 204

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
لا يُزَهِّدَنَّکَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لا يَشْکُرُهُ لَکَ، فَقَدْ يَشْکُرُکَ عَلَيْهِ مَنْ لايَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ، وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ، «وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ».

امام (عليه السلام) فرمود:
به علت ناسپاسى افراد، از کار نيک مضايقه نکنيد چرا که (در مقابل) گاه کسى از تو سپاسگزارى مى کند که از عمل نيکت هيچ بهره اى نبرده و چه بسا همين شکرگزارى اثرش بيش از ناسپاسى افراد ناسپاس باشد و (برتر از همه اين ها اين که) خدا نيکوکاران را دوست دارد.

شرح و تفسیر حکمت 204
تو نيکى کن هر چند سپاسگزارى نکنند
اميرمؤمنان على (عليه السلام) در اين سخن سرشار از حکمت همگان را به کار نيک براى افراد نيازمند دعوت مى کند خواه سپاسگزار باشند يا ناسپاسى کنند، مى فرمايد: «به علت ناسپاسى افراد، از کار نيک مضايقه نکنيد، چرا که (در مقابل) گاه کسى از تو سپاسگزارى مى کند که از عمل نيکت هيچ بهره اى نبرده و چه بسا همين شکرگزارى اثرش بيش از ناسپاسى افراد ناسپاس باشد و (برتر از همه اين ها اين که) خدا نيکوکاران را دوست دارد»؛ (لا يُزَهِّدَنَّکَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لا يَشْکُرُهُ لَکَ، فَقَدْ يَشْکُرُکَ عَلَيْهِ مَنْ لا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ، وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ: (وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)).
روشن است که مردم در مسئله شکرگزارى دو گروه اند: يک گروه، پرتوقع و ناسپاس که همواره انتظار نيکى دارند؛ ولى هنگامى که از آن بهره مند شدند ناسپاسى مى کنند. گاه مى گويند: اگر بيشتر از اين بود بهتر بود، گاه مى گويند: اى کاش به اين صورت انجام نمى شد و به شکل ديگرى انجام مى شد و گاه مى گويند: اگر کسى نيکى کرده وظيفه اش نيکى کردن بوده است و امثال آن ها.
در برابر آن ها گروه ديگرى هستند که در برابر نيکى ها سپاسگزارند حتى گاه از نيکى هايى که در حق ديگران شده سپاسگزارى مى کنند؛ مثلاً مى گويند: فلان کس چه انسان سخاوتمند و خوش قلب و نيکوکارى است که در حق برادر نيازمندش اين همه نيکى مى کند، مادر دردمندش را کاملاً مراقبت مى نمايد و براى بستگانش پيوسته در حال خدمت است.
از آن جا که کار نيک جاذبه فوق العاده اى دارد اگر کسانى که در حقشان نيکى شده ناسپاسى کنند، افراد ديگرى هستند که سپاسگزار باشند و جالب توجه اين که سپاسگزارى کسانى که از کار نيک بهره اى نبرده اند بسيار باارزش تر از سپاسگزارى کسانى است که از آن بهره مند شده اند، چرا که آن ها که بهره مند شده اند وظيفه سپاسگزارى دارند. به علاوه ممکن است به طمع کارهاى نيک آينده سپاسگزارى کنند؛ اما کسانى که از آن بهره اى نمى گيرند از صميم دل به افراد نيکوکار احترام مى گذارند.
گذشته از همه اين ها، مى دانيم که همه نيکى ها از سوى خداست؛ قدرت بر انجام کار نيک و توفيق براى آن و تمايلات درونى درباره آن، همه از سوى خداست که ما با استفاده از اختيار خود آن ها را به کار مى گيريم و کار نيک انجام مى دهيم. در عين حال، خداوند از نيکوکاران سپاسگزارى مى کند و اين برتر از هر سپاسگزارى است.
قرآن مجيد درباره مجاهدانى که با جان و مال خود از آيين خدا دفاع کرده اند، سخنى دارد؛ آيينى که منفعت آن ها در آن است و براى آن ها تشريع شده، با اين حال خداوند خودش را خريدار و مجاهدان را فروشنده و ثمن اين معامله را بهشت برين قرار مى دهد و به آن ها درباره چنين معامله پرسودى تبريک مى گويد. آيا اگر تمام دنيا در برابر جهاد مجاهدان ناسپاسى کنند اين سپاسگزارى خداوند کافى نيست؟ (إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدآ عَلَيْهِ حَقّآ فِى التَّوْرَاةِ وَ الإِنجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِکُمُ الَّذِى بَايَعْتُمْ بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ). در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم که مى فرمايد: «يَدُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَوْقَ رُؤُوسِ الْمُکَفِّرينَ تُرَفْرِفُ بِالرَّحْمَةِ؛ دست خداى متعال بالاى سر کسانى است که در برابر کارهاى نيکشان ناسپاسى مى شود و رحمت خود را بر سر آن ها مى گستراند».
ازجمله امورى که مى تواند مايه تسلى خاطر انسان در برابر ناسپاسى ها شود اين است که بدانيم اين موضوع منحصر به ما نيست؛ اين ناسپاسى ها در برابر پيامبران بزرگ خدا با آن همه زحمت هايى که براى هدايت مردم کشيدند به ويژه دربرابر پيامبر اسلام و ائمه معصوم (عليهم السلام) به شکل گسترده اى انجام شد. در حديثى که امام موسى بن جعفر از پدران گرامى اش (عليهم السلام) نقل مى کند آمده است: «کانَ رَسُولُ اللهِ (صلي الله عليه و آله) مُکَفَّراً لا يُشْکَرُ مَعْرُوفُهُ وَ لَقَدْ کانَ مَعْرُوفُهُ عَلَى الْقُرَشِيِّ وَ الْعَرَبِيِّ وَ الْعَجَمِيِّ وَ مَنْ کانَ أعْظَمَ مِنْ رَسُولِ اللهِ مَعْروفآ عَلى هذَا الْخَلْق؟ وَ کَذلِکَ نَحْنُ أهْلُ الْبَيْتِ مُکَفَّرُونَ لا يُشْکَرُ مَعْرُوفُنا وَ خِيارُ الْمُؤْمِنينَ مُکَفَّرُونَ لا يُشْکَرُ مَعْرُوفُهُمْ؛ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در برابر نيکى ها و خدماتى که مى کرد ناسپاسى مى شد، خير و نيکى آن حضرت نه تنها به قريش مى رسيد، بلکه تمام عرب و عجم از آن بهره مند مى شدند آيا کسى پيدا مى شود که نيکى و کار خيرش براى اين مردم از رسول خداوند بيشتر باشد؟ و همچنين ما اهل بيت در برابر ناسپاسى ها قرار داريم؛ نيکى ها و خدمات ما شکرگزارى نمى شود و نيکان اهل ايمان نيز مورد ناسپاسى قرار مى گيرند و از نيکى آن ها تشکر نمى شود».
بنابراين نبايد اين گونه ناسپاسى ها ما را در انجام کار خير سست و بى رغبت کند. افراد زيادى هستند که حتى کارهاى خير ما شامل آن ها نمى شود؛ ولى آن ها قدردانى مى کنند و بالاتر از همه، خدا و پيامبر و ائمه (عليهم السلام) قدردان و سپاسگزارند. نکته
قدردانى از بخشنده نعمت
همان گونه که انسان بايد شکر نعمت هاى پروردگار را بگزارد، هر چند هيچ انسانى قادر بر اين کار نيست، حداقل اعتراف به عدم توانايى شکر نعمت کند که اين خود نوعى شکر است، بايد در برابر انسان ها نيز همين حالت را داشته باشد و شکر خالق بدون شکر خلق، همان خلقى که واسطه نعمت بوده، کامل نمى شود. در همين زمينه حديثى از رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده است که مى فرمايد (عليهم السلام) «روز قيامت که مى شود بنده اى را در صحنه محشر حاضر مى کنند. او در حضور خداى متعال مى ايستد و خداوند دستور مى دهد او را به سوى آتش دوزخ ببرند. عرضه مى دارد: خداوندا! دستور دادى مرا به سوى دوزخ ببرند در حالى که قرآن مى خواندم (و به قرآن عمل مى کردم) خدا مى فرمايد: بنده من، نعمت هايى به تو عرضه داشتم و تو شکر نعمت نگزاردى. عرضه مى دارد: پروردگارا! تو فلان نعمت را به من دادى و من فلان گونه شکر آن را ادا کردم و نعمت ديگرى به من دادى شکر آن را نيز گزاردم و پيوسته نعمت ها و شکرگزارى آن ها را ذکر مى کند. خداى متعال مى فرمايد: بنده من راست مى گويى؛ ولى تو از کسى که واسطه نعمت بر تو بود شکرگزارى نکردى و من به ذات مقدسم سوگند خورده ام که شکر بنده اى را نپذيرم که در برابر واسطه نعمت من به خلقم شکرگزار نباشد.
از اين حديث و احاديث متعدد ديگر روشن مى شود که شکر خالق از شکر مخلوق نمى تواند جدا باشد؛ زيرا غالبآ نعمت هاى الهى از سوى واسطه هايى به انسان مى رسد.
از همه مهم تر نعمت هدايتى است که از سوى رسول اکرم و امامان معصوم (عليهم السلام) به ما رسيده که بيش از همه بايد شکرگزار آن ها باشيم و شايد سلام و درود ما به پيشگاه آن ها بخشى از اين شکرگزارى محسوب شود. حتى به مقتضاى (إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمآ) خداوند نيز با ارسال رحمتش بر آن ها، از زحماتشان تشکر مى کند و مؤمنان نيز بايد از طريق تقاضاى رحمت الهى براى آن ها شکرگزار باشند.
همچنين در برابر اساتيد و آن هايى که ما را با اين منابع هدايت آشنا کرده اند شکرگزار باشيم و در برابر پدر و مادر که خداوند درباره آن ها در قرآن مجيد توصيه ويژه کرده، آن جا که مى فرمايد: (وَ وَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَ هْنآ عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِى عَامَيْنِ أَنِ اشْکُرْ لِى وَ لِوَالِدَيْکَ إِلَىَّ الْمَصِيرُ). و همچنين در برابر تمام کسانى که به نوعى به ما خدمت معنوى يا مادى کرده اند؛ در هر لباس و مقامى که باشند.
به يقين اين شکرگزارى ها افزون بر اين که باعث پرورش روح انسان مى شود، نيکوکاران را به کار نيک بيشتر تشويق و غير نيکوکاران را در اين زمره وارد مى کند و اگر مى بينيم در دنياى امروز طى مراسمى از افراد برتر در هر رشته و هر برنامه اى قدردانى مى کنند و لوح سپاس به آن ها مى دهند براى همان آثار مثبتى است که اين کار در پيشرفت جامعه دارد.