حکمت 209
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلا عَقِيبَ ذَلِکَ: (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ).
امام (عليه السلام) فرمود:
دنيا همچون شتر بدخويى است که بعد از چموشى به ما روى مى آورد و همچون شترى است که دوشنده شير را گاز مى گيرد تا شير را براى فرزندش نگه دارى کند، سپس امام (عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم.
شرح و تفسیر حکمت 209
آينده از آنِ ماست
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه خود خبر مسرت بخشى از آينده اهل بيت (عليهم السلام) و پيروان مکتب آن ها مى دهد، مى فرمايد: «دنيا همچون شتر بدخويى است که بعد از چموشى به ما روى مى آورد و همچون شترى است که دوشنده شير را گاز مى گيرد تا شير را براى فرزندش نگه دارى کند. سپس امام اين آيه (قصص، آيه 5) را تلاوت فرمود: ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آن ها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم»؛ (لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلا عَقِيبَ ذلِکَ: (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ)).
«شِماس» (بر وزن کتاب) معناى مصدرى دارد و در اصل به معناى سرکشى و چموشى حيوان است، سپس در مورد انسان هاى سرکش و عصيانگر نيز به کار رفته است و شَماس (بر وزن تماس) معناى وصفى آن است و به حيوان سرکش و انسان عصيانگر گفته مى شود. «عطف» (بر وزن فتح) به معناى تمايل پيدا کردن يا مايل ساختن به چيزى است. اين واژه گاهى به صورت متعدى به کار مى رود که به معناى مايل ساختن است و زمانى با «إلى» متعدى مى شود که به معناى مايل شدن به چيزى است و هنگامى با «على» متعدى مى شود که به معناى بازگشت به چيزى است و گاه با «عن» که به معناى انصراف از چيزى است.
«ضروس» از ريشه «ضَرْس» (بر وزن ترس) به معناى دندان گذاشتن بر چيزى و فشاردادن است و «ضروس» به شتر کج خلقى مى گويند که افراد را گاز مى گيرد.
مفهوم جمله اين است: همان گونه که شتر شيرده از دوشيدن شير خود ممانعت مى کند مبادا گرفتار کمبود شير براى بچه اش گردد و افرادى را که به سراغ دوشيدن شير آن مى روند گاز مى گيرد، در آينده دنيا به سوى ما بازمى گردد و به قدرت پروردگار، مخالفان ما سرکوب مى شوند و حکومت به دست صالحان مى افتد، همان گونه که قرآن مجيد وعده داده است.
«نريد» که فعل مضارع است و معمولاً دلالت بر استمرار دارد نشان مى دهد که اين آيه گر چه در داستان بنى اسرائيل ذکر شده که خداوند به آن ها وعده داد بر فرعونيان پيروز مى شوند و سرانجام پيروز شدند؛ ولى منحصر به آن ها نيست؛ افراد مستضعف هرگاه تکيه بر ذات پاک پروردگار کنند و از او يارى بطلبند و انجام وظيفه نمايند سرانجام بر ظالمان و مستکبران پيروز مى شوند، ائمه و پيشوايان روى زمين مى گردند و وارث امکانات وسيع ظالمان و مستکبران مى شوند.
اين آيه از آياتى است که اشاره به ظهور حضرت مهدى (ارواحنا فداه) دارد. در حديثى که مرحوم شيخ طوسى در کتاب غيبت خود آورده است، اميرمؤمنان على (عليه السلام) در تفسير آيه مورد بحث مى فرمايد: «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللهُ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَ يُذِلُّ عَدُوَّهُمْ؛ منظور از مستضعفان، آل محمد است که خداوند مهدى آن ها را بعد از زحمت و فشارى که بر آنان وارد شده برمى انگيزد و به آن ها عزت مى بخشد و دشمنانشان را خوار و ذليل مى کند».
همين مضمون در حديثى از امام على بن الحسين (عليه السلام) آمده است، مى فرمايد (عليهم السلام) «وَ الَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً إنَّ الاْبْرارَ مِنّا أهْلَ الْبَيْتِ وَ شيعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسى وَ شيعَتِهِ وَ إنَّ عَدُوَّنا وَ أشْياعَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فَرْعَوْنَ وَ أشْياعِهِ؛ سوگند به کسى که محمد را به حق بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داد! که نيکان از ما اهل بيت و پيروان آن ها به منزله موسى و پيروان او و دشمنان ما و پيروانشان به منزله فرعون و پيروانش هستند (آن ها سرانجام پيروز مى شوند و اين ها نابود مى گردند و حکومت حق و عدالت برقرار خواهد شد)».
اضافه بر آيه شريفه و کلام ائمه هدى (عليهم السلام) اين مسئله را مى توان به صورت منطقى نيز اثبات کرد و آن اين که خداوند حکيم و رحيم، انسان را براى هدف والايى آفريده است و اگر قرار باشد تا آخر دنيا وضع کنونى ادامه يابد؛ ظالمان بر اوضاع مسلط باشند، احکام الهى به فراموشى سپرده شود و ظلم و فساد و قتل و جنايت در مقياس هاى وسيع جهانى حکم فرما گردد، به يقين چنين امرى با حکمت خداوند درباره آفرينش انسان سازگار نيست. بايد منتظر بود زمانى فرارسد که ايمان و اخلاق و عقلانيت بر جهان حاکم گردد و اولياى الهى بر جهان حکمرانى کنند و مدينه فاضله انسانيت که هدف نهايى خلقت انسان است برقرار شود به مصداق (أَنَّ الأَرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُونَ) و به مصداق: (وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنآ يَعْبُدُونَنِى لا يُشْرِکُونَ بِى شَيْئآ)؛ «خداوند به کسانى از شما که ايمان آورده و کارهاى شايسته انجام داده اند وعده داده است که به يقين، خلافت روى زمين را به آنان خواهد داد، همان گونه که به پيشينيان آن ها خلافت بخشيد؛ و دين و آيينى را که براى آنان پسنديده، برايشان پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى کند، به گونه اى که فقط مرا مى پرستند، و چيزى را همتاى من قرار نخواهند داد».
بنابراين آنچه در آيات و روايات آمده است با دليل عقل نيز هماهنگ است. .
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه خود خبر مسرت بخشى از آينده اهل بيت (عليهم السلام) و پيروان مکتب آن ها مى دهد، مى فرمايد: «دنيا همچون شتر بدخويى است که بعد از چموشى به ما روى مى آورد و همچون شترى است که دوشنده شير را گاز مى گيرد تا شير را براى فرزندش نگه دارى کند. سپس امام اين آيه (قصص، آيه 5) را تلاوت فرمود: ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آن ها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم»؛ (لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلا عَقِيبَ ذلِکَ: (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ)).
«شِماس» (بر وزن کتاب) معناى مصدرى دارد و در اصل به معناى سرکشى و چموشى حيوان است، سپس در مورد انسان هاى سرکش و عصيانگر نيز به کار رفته است و شَماس (بر وزن تماس) معناى وصفى آن است و به حيوان سرکش و انسان عصيانگر گفته مى شود. «عطف» (بر وزن فتح) به معناى تمايل پيدا کردن يا مايل ساختن به چيزى است. اين واژه گاهى به صورت متعدى به کار مى رود که به معناى مايل ساختن است و زمانى با «إلى» متعدى مى شود که به معناى مايل شدن به چيزى است و هنگامى با «على» متعدى مى شود که به معناى بازگشت به چيزى است و گاه با «عن» که به معناى انصراف از چيزى است.
«ضروس» از ريشه «ضَرْس» (بر وزن ترس) به معناى دندان گذاشتن بر چيزى و فشاردادن است و «ضروس» به شتر کج خلقى مى گويند که افراد را گاز مى گيرد.
مفهوم جمله اين است: همان گونه که شتر شيرده از دوشيدن شير خود ممانعت مى کند مبادا گرفتار کمبود شير براى بچه اش گردد و افرادى را که به سراغ دوشيدن شير آن مى روند گاز مى گيرد، در آينده دنيا به سوى ما بازمى گردد و به قدرت پروردگار، مخالفان ما سرکوب مى شوند و حکومت به دست صالحان مى افتد، همان گونه که قرآن مجيد وعده داده است.
«نريد» که فعل مضارع است و معمولاً دلالت بر استمرار دارد نشان مى دهد که اين آيه گر چه در داستان بنى اسرائيل ذکر شده که خداوند به آن ها وعده داد بر فرعونيان پيروز مى شوند و سرانجام پيروز شدند؛ ولى منحصر به آن ها نيست؛ افراد مستضعف هرگاه تکيه بر ذات پاک پروردگار کنند و از او يارى بطلبند و انجام وظيفه نمايند سرانجام بر ظالمان و مستکبران پيروز مى شوند، ائمه و پيشوايان روى زمين مى گردند و وارث امکانات وسيع ظالمان و مستکبران مى شوند.
اين آيه از آياتى است که اشاره به ظهور حضرت مهدى (ارواحنا فداه) دارد. در حديثى که مرحوم شيخ طوسى در کتاب غيبت خود آورده است، اميرمؤمنان على (عليه السلام) در تفسير آيه مورد بحث مى فرمايد: «هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللهُ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَ يُذِلُّ عَدُوَّهُمْ؛ منظور از مستضعفان، آل محمد است که خداوند مهدى آن ها را بعد از زحمت و فشارى که بر آنان وارد شده برمى انگيزد و به آن ها عزت مى بخشد و دشمنانشان را خوار و ذليل مى کند».
همين مضمون در حديثى از امام على بن الحسين (عليه السلام) آمده است، مى فرمايد (عليهم السلام) «وَ الَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً إنَّ الاْبْرارَ مِنّا أهْلَ الْبَيْتِ وَ شيعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسى وَ شيعَتِهِ وَ إنَّ عَدُوَّنا وَ أشْياعَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فَرْعَوْنَ وَ أشْياعِهِ؛ سوگند به کسى که محمد را به حق بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داد! که نيکان از ما اهل بيت و پيروان آن ها به منزله موسى و پيروان او و دشمنان ما و پيروانشان به منزله فرعون و پيروانش هستند (آن ها سرانجام پيروز مى شوند و اين ها نابود مى گردند و حکومت حق و عدالت برقرار خواهد شد)».
اضافه بر آيه شريفه و کلام ائمه هدى (عليهم السلام) اين مسئله را مى توان به صورت منطقى نيز اثبات کرد و آن اين که خداوند حکيم و رحيم، انسان را براى هدف والايى آفريده است و اگر قرار باشد تا آخر دنيا وضع کنونى ادامه يابد؛ ظالمان بر اوضاع مسلط باشند، احکام الهى به فراموشى سپرده شود و ظلم و فساد و قتل و جنايت در مقياس هاى وسيع جهانى حکم فرما گردد، به يقين چنين امرى با حکمت خداوند درباره آفرينش انسان سازگار نيست. بايد منتظر بود زمانى فرارسد که ايمان و اخلاق و عقلانيت بر جهان حاکم گردد و اولياى الهى بر جهان حکمرانى کنند و مدينه فاضله انسانيت که هدف نهايى خلقت انسان است برقرار شود به مصداق (أَنَّ الأَرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُونَ) و به مصداق: (وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنآ يَعْبُدُونَنِى لا يُشْرِکُونَ بِى شَيْئآ)؛ «خداوند به کسانى از شما که ايمان آورده و کارهاى شايسته انجام داده اند وعده داده است که به يقين، خلافت روى زمين را به آنان خواهد داد، همان گونه که به پيشينيان آن ها خلافت بخشيد؛ و دين و آيينى را که براى آنان پسنديده، برايشان پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى کند، به گونه اى که فقط مرا مى پرستند، و چيزى را همتاى من قرار نخواهند داد».
بنابراين آنچه در آيات و روايات آمده است با دليل عقل نيز هماهنگ است. .