حکمت 223
شرح و تفسیر حکمت 223
برکات حيا
امام (عليه السلام) در اين سخن حکيمانه درباره حيا مى فرمايد: «کسى که حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد»؛ (مَنْ کَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ).
«حيا» ـ همان گونه که پيش تر نيز اشاره کرده ايم ـ حالتى نفسانى است که سبب مى شود انسان در برابر زشتى ها حالت انقباض پيدا کرده، از آن ها چشم بپوشاند.
در واقع، حيا سپرى است در مقابل اعمال قبيح و منکرات و اگر اين سپر وجود نداشته باشد، انسان به آسانى آلوده هر کار زشتى مى شود و تير قبايح بر بدن او فرو مى نشيند.
«حيا» گاهى سبب ترک گناه و زشتى ها نمى شود، بلکه سبب پوشاندن و مخفى ساختن آن مى گردد که اين نيز در حدّ خود اثر مثبتى است. امام (عليه السلام) در اين جا به هر دو اشاره مى کند؛ حيا را به لباس (زيبايى) تشبيه کرده که بر تن انسان مؤمن است و اگر عيبى نيز داشته باشد به وسيله آن پوشيده مى شود و مردم آن را نمى بينند.
«حيا» بنا به روايتى که از امام صادق (عليه السلام) نقل شده از ويژگى هاى انسان و داراى آثار بسيار زيادى در زندگى بشر است. در آن حديث خطاب به مفضل چنين مى فرمايد: «انْظُرْ يَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الإِنْسَانُ دُونَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِيلُ قَدْرُهُ الْعَظِيمُ غَنَاوُهُ أَعْنِي الْحَيَاءَ فَلَوْلاهُ لَمْ يُقْرَ ضَيْفٌ وَ لَمْ يُوْفَ بِالْعِدَاتِ وَ لَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَ لَمْ يُتَحَرَّ الْجَمِيلُ وَ لَمْ يَتَنَکَّبِ الْقَبِيحُ فِي شَيْءٍ مِنَ الأَشْيَاءِ حَتَّى إِنَّ کَثِيراً مِنَ الأُمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَيْضاً إِنَّمَا يُفْعَلُ لِلْحَيَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْ لا الْحَيَاءُ لَمْ يَرْعَ حَقَّ وَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَصِلْ ذَا رَحِمٍ وَ لَمْ يُوَدِّ أَمَانَةً وَ لَمْ يَعْفُ عَنْ فَاحِشَةٍ أَ فَلا تَرَى کَيْفَ وُفِّيَ لِلإِنْسَانِ جَمِيعُ الْخِلالِ الَّتِي فِيهَا صَلاحُهُ وَ تَمَامُ أَمْرِهِ؛ اى مفضل! نگاه کن به صفتى که خداوند تنها به انسان ارزانى داشته و حيوانات از آن محروم اند؛ صفتى که مقامش والا و غنايش بزرگ است؛ يعنى حيا. اگر حيا نبود، انسان ها از مهمانشان درست پذيرايى نمى کردند، به وعده هايشان وفا نمى نمودند، نيازهاى ديگران را برآورده نمى ساختند و به دنبال کارهاى خوب نبودند و از کارهاى زشت در هيچ چيز پرهيز نداشتند. به طورى که بسيارى از کارهاى واجب نيز در پرتو حيا انجام مى شود؛ اگر حيا نبود، جمعى از مردم حق پدر و مادر را نيز ادا نمى کردند و صله رحم به جا نمى آوردند و اداى امانت نمى کردند و از هيچ کار زشتى پرهيز نداشتند. آيا نمى بينى خداوند چگونه جميع صفاتى را که در آن صلاح و کمالِ کار انسان است به او ارزانى داشته است؟».
از اين حديث شريف به خوبى استفاده مى شود که اثر حيا ـ آن گونه که بسيارى گمان مى برند ـ تنها پرهيز از زشتى ها و قبايح نيست بلکه آثار مثبت زيادى در انجام واجبات و رعايت آداب و اخلاق انسانى دارد.
به همين دليل در حديثى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلاإيمانَ لَهُ؛ آن کس که حيا ندارد ايمان ندارد».
از قول امام اميرمؤمنان (عليه السلام) در غررالحکم آمده است: «مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلا خَيْر فِيهِ؛ کسى که حيا ندارد هيچ خيرى در او نيست». البته آنچه گفته شد درباره حياى پسنديده است. حياى مذموم اين است که انسان از فراگرفتن علم و دانش و پذيرفتن حقايق و انجام کارهاى نيک شرم داشته باشد و گاه به سبب آن از ترک مجالس گناه و پيشنهادهاى زشت افراد فاسد شرم مى کند و آلوده گناه مى شود. نکته ها
1. يک اشتباه بزرگ
بعضى از نويسندگان بى خبر و بى بندوبار مى گويند: حيا نوعى ضعف نفس است و اگر پرده حيا دريده شود سبب قوت نفس خواهد بود در حالى که قضيه کاملاً بر عکس است؛ فرد بى حيا کسى است که تسليم خواسته هاى نفسانى است و نمى تواند از آن روى گردان شود؛ ولى افراد باحيا براثر قدرت روحانى، دربرابر عوامل گناه مقاومت مى کنند و سد نيرومندى به نام حيا ميان خود و آن ها قرار مى دهند. آرى! حيا در برابر نيکى ها مانند فرا گرفتن علم، دليل بر ضعف نفس است؛ ولى در برابر زشتى ها نشانه روشنى از قدرت نفس است.
2. چه امورى سبب پاره شدن پرده حيا مى شود؟
زمانى که گناه آشکارا انجام شود ابهت گناه شکسته مى شود و پرده حيا کنار مى رود و افراد در انجام گناهان کبيره جسور مى شوند. به همين دليل در روايات اسلامى آمده است که گناه آشکار از گناه پنهان بسيار زشت تر است همان گونه که در حديثى از امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) مى خوانيم: «الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ؛ کسى که گناه خود را آشکار و منتشر مى کند گرفتار خذلان مى شود و کسى که گناه را بپوشاند عفو خدا شامل او مى گردد». حتى براى مبارزه با افراد جسور و حرمت شکن و متجاهر به فسق، اجازه غيبت داده شده است.
نيز به همين دليل است که هرگاه گناه آشکار شود و مردم از آن باخبر گردند، دستور داده شده است که حد يا تعزير آشکارا انجام شود تا ابهت گناه به جاى خود برگردد و پرده حيا در سطح عموم پاره نشود.
افشاگرى درباره گناهان اشخاص نيز آن ها را جسور کرده و از حياى آن ها مى کاهد و گاه به جايى مى رسد که با زبان حال يا قال مى گويند: ما که رسواى جهانيم غم دنيا سهل است و آب که از سر گذشت چه يک قامت چه چند قامت. در حالى که اگر در اين گونه موارد تغافل شود، کمک به حفظ حياى آن گناهکار خواهد شد.
نيز به همين دليل در تعليمات اسلامى تکرار گناه صغيره به منزله گناه کبيره شمرده شده است، زيرا تکرار، سبب کم شدن زشتى گناه و پاره شدن پرده حيا مى شود.
3. اهميت حيا در زنان
اين نکته نيز قابل توجه است که در رواياتى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمده است : «الْحَياءُ عَشَرَةُ أجْزاءٍ فَتِسْعَةٌ فِي النِّساءِ وَ واحِدَةٌ فِي الرِّجالِ؛ حيا ده جزء دارد. نه جزء در زنان و يک جزء در مردان است». و اين براى آن است که اگر حيا نباشد زنان آسيب پذير خواهند شد.
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است که شش چيز خوب است؛ ولى از شش طايفه خوب تر؛ از جمله مى فرمايد: «الْحَياءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ النِّساءِ أحْسَنٌ؛ حيا چيز خوبى است و از زنان زيبنده تر است». حيا به زنان ابهت، شخصيت و ارزش مى دهد و به گفته يکى از فلاسفه معروف، دختران حوا در طول تاريخ دريافتند که عزت و احترامشان در اين است که به دنبال مردان نروند خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد دور نگه دارند آن ها اين درس ها را در طول تاريخ دريافتند و به دختران خود ياد دادند.
امام (عليه السلام) در اين سخن حکيمانه درباره حيا مى فرمايد: «کسى که حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد»؛ (مَنْ کَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ).
«حيا» ـ همان گونه که پيش تر نيز اشاره کرده ايم ـ حالتى نفسانى است که سبب مى شود انسان در برابر زشتى ها حالت انقباض پيدا کرده، از آن ها چشم بپوشاند.
در واقع، حيا سپرى است در مقابل اعمال قبيح و منکرات و اگر اين سپر وجود نداشته باشد، انسان به آسانى آلوده هر کار زشتى مى شود و تير قبايح بر بدن او فرو مى نشيند.
«حيا» گاهى سبب ترک گناه و زشتى ها نمى شود، بلکه سبب پوشاندن و مخفى ساختن آن مى گردد که اين نيز در حدّ خود اثر مثبتى است. امام (عليه السلام) در اين جا به هر دو اشاره مى کند؛ حيا را به لباس (زيبايى) تشبيه کرده که بر تن انسان مؤمن است و اگر عيبى نيز داشته باشد به وسيله آن پوشيده مى شود و مردم آن را نمى بينند.
«حيا» بنا به روايتى که از امام صادق (عليه السلام) نقل شده از ويژگى هاى انسان و داراى آثار بسيار زيادى در زندگى بشر است. در آن حديث خطاب به مفضل چنين مى فرمايد: «انْظُرْ يَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الإِنْسَانُ دُونَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِيلُ قَدْرُهُ الْعَظِيمُ غَنَاوُهُ أَعْنِي الْحَيَاءَ فَلَوْلاهُ لَمْ يُقْرَ ضَيْفٌ وَ لَمْ يُوْفَ بِالْعِدَاتِ وَ لَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَ لَمْ يُتَحَرَّ الْجَمِيلُ وَ لَمْ يَتَنَکَّبِ الْقَبِيحُ فِي شَيْءٍ مِنَ الأَشْيَاءِ حَتَّى إِنَّ کَثِيراً مِنَ الأُمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَيْضاً إِنَّمَا يُفْعَلُ لِلْحَيَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْ لا الْحَيَاءُ لَمْ يَرْعَ حَقَّ وَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَصِلْ ذَا رَحِمٍ وَ لَمْ يُوَدِّ أَمَانَةً وَ لَمْ يَعْفُ عَنْ فَاحِشَةٍ أَ فَلا تَرَى کَيْفَ وُفِّيَ لِلإِنْسَانِ جَمِيعُ الْخِلالِ الَّتِي فِيهَا صَلاحُهُ وَ تَمَامُ أَمْرِهِ؛ اى مفضل! نگاه کن به صفتى که خداوند تنها به انسان ارزانى داشته و حيوانات از آن محروم اند؛ صفتى که مقامش والا و غنايش بزرگ است؛ يعنى حيا. اگر حيا نبود، انسان ها از مهمانشان درست پذيرايى نمى کردند، به وعده هايشان وفا نمى نمودند، نيازهاى ديگران را برآورده نمى ساختند و به دنبال کارهاى خوب نبودند و از کارهاى زشت در هيچ چيز پرهيز نداشتند. به طورى که بسيارى از کارهاى واجب نيز در پرتو حيا انجام مى شود؛ اگر حيا نبود، جمعى از مردم حق پدر و مادر را نيز ادا نمى کردند و صله رحم به جا نمى آوردند و اداى امانت نمى کردند و از هيچ کار زشتى پرهيز نداشتند. آيا نمى بينى خداوند چگونه جميع صفاتى را که در آن صلاح و کمالِ کار انسان است به او ارزانى داشته است؟».
از اين حديث شريف به خوبى استفاده مى شود که اثر حيا ـ آن گونه که بسيارى گمان مى برند ـ تنها پرهيز از زشتى ها و قبايح نيست بلکه آثار مثبت زيادى در انجام واجبات و رعايت آداب و اخلاق انسانى دارد.
به همين دليل در حديثى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلاإيمانَ لَهُ؛ آن کس که حيا ندارد ايمان ندارد».
از قول امام اميرمؤمنان (عليه السلام) در غررالحکم آمده است: «مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلا خَيْر فِيهِ؛ کسى که حيا ندارد هيچ خيرى در او نيست». البته آنچه گفته شد درباره حياى پسنديده است. حياى مذموم اين است که انسان از فراگرفتن علم و دانش و پذيرفتن حقايق و انجام کارهاى نيک شرم داشته باشد و گاه به سبب آن از ترک مجالس گناه و پيشنهادهاى زشت افراد فاسد شرم مى کند و آلوده گناه مى شود. نکته ها
1. يک اشتباه بزرگ
بعضى از نويسندگان بى خبر و بى بندوبار مى گويند: حيا نوعى ضعف نفس است و اگر پرده حيا دريده شود سبب قوت نفس خواهد بود در حالى که قضيه کاملاً بر عکس است؛ فرد بى حيا کسى است که تسليم خواسته هاى نفسانى است و نمى تواند از آن روى گردان شود؛ ولى افراد باحيا براثر قدرت روحانى، دربرابر عوامل گناه مقاومت مى کنند و سد نيرومندى به نام حيا ميان خود و آن ها قرار مى دهند. آرى! حيا در برابر نيکى ها مانند فرا گرفتن علم، دليل بر ضعف نفس است؛ ولى در برابر زشتى ها نشانه روشنى از قدرت نفس است.
2. چه امورى سبب پاره شدن پرده حيا مى شود؟
زمانى که گناه آشکارا انجام شود ابهت گناه شکسته مى شود و پرده حيا کنار مى رود و افراد در انجام گناهان کبيره جسور مى شوند. به همين دليل در روايات اسلامى آمده است که گناه آشکار از گناه پنهان بسيار زشت تر است همان گونه که در حديثى از امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) مى خوانيم: «الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ؛ کسى که گناه خود را آشکار و منتشر مى کند گرفتار خذلان مى شود و کسى که گناه را بپوشاند عفو خدا شامل او مى گردد». حتى براى مبارزه با افراد جسور و حرمت شکن و متجاهر به فسق، اجازه غيبت داده شده است.
نيز به همين دليل است که هرگاه گناه آشکار شود و مردم از آن باخبر گردند، دستور داده شده است که حد يا تعزير آشکارا انجام شود تا ابهت گناه به جاى خود برگردد و پرده حيا در سطح عموم پاره نشود.
افشاگرى درباره گناهان اشخاص نيز آن ها را جسور کرده و از حياى آن ها مى کاهد و گاه به جايى مى رسد که با زبان حال يا قال مى گويند: ما که رسواى جهانيم غم دنيا سهل است و آب که از سر گذشت چه يک قامت چه چند قامت. در حالى که اگر در اين گونه موارد تغافل شود، کمک به حفظ حياى آن گناهکار خواهد شد.
نيز به همين دليل در تعليمات اسلامى تکرار گناه صغيره به منزله گناه کبيره شمرده شده است، زيرا تکرار، سبب کم شدن زشتى گناه و پاره شدن پرده حيا مى شود.
3. اهميت حيا در زنان
اين نکته نيز قابل توجه است که در رواياتى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمده است : «الْحَياءُ عَشَرَةُ أجْزاءٍ فَتِسْعَةٌ فِي النِّساءِ وَ واحِدَةٌ فِي الرِّجالِ؛ حيا ده جزء دارد. نه جزء در زنان و يک جزء در مردان است». و اين براى آن است که اگر حيا نباشد زنان آسيب پذير خواهند شد.
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است که شش چيز خوب است؛ ولى از شش طايفه خوب تر؛ از جمله مى فرمايد: «الْحَياءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ النِّساءِ أحْسَنٌ؛ حيا چيز خوبى است و از زنان زيبنده تر است». حيا به زنان ابهت، شخصيت و ارزش مى دهد و به گفته يکى از فلاسفه معروف، دختران حوا در طول تاريخ دريافتند که عزت و احترامشان در اين است که به دنبال مردان نروند خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد دور نگه دارند آن ها اين درس ها را در طول تاريخ دريافتند و به دختران خود ياد دادند.