حکمت 249
شرح و تفسیر حکمت 249
برترين اعمال
برترين اعمال، در اين کلام حکيمانه معرفى شده است، امام على (عليه السلام) مى فرمايد: «برترين اعمال آن است که خود را (به زحمت) به انجام آن وادار کنى»؛ (أَفْضَلُ آلأَعْمَالِ مَا أَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَيْهِ).
اشاره به اين که، کارى هست که برخلاف خواسته نفس است؛ مانند اين که مى خواهد مالى ببخشد و نفس او به سبب علاقه به مال با آن موافق نيست، يا قصد دارد از ارتباط نامشروعى بپرهيزد که نفس تمايل به آن دارد و يا قدرت بر انتقام پيدا کرده و نفس تمايل به آن دارد.
در تمام اين موارد که نفس انسان تمايل به فعل معروف يا ترک منکر ندارد هنگامى که افراد باايمان در برابر خواسته نفس مقاومت کنند و آن معروف را به جا آورند و آن منکر را ترک کنند، عملى بسيار پرفضيلت انجام داده اند، چرا که هم کار خير انجام شده و هم نفس سرکش تحت رياضت قرار گرفته و از طغيان آن جلوگيرى شده است.
اکثر شارحان نهج البلاغه در اين جا تصريح کرده اند که اين گفتار حکيمانه شبيه حديث معروف پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) است که در بسيارى از منابع آمده است؛ آن حضرت (صلي الله عليه و آله) فرمود: «أفْضَلُ الأَعْمالُ أحْمَزُها؛ بهترينِ اعمال عملى است که سخت تر و قوى تر و پرمشقت تر باشد». منتها امام (عليه السلام) شاخه خاصى از اين حديث نبوى را بيان کرده، زيرا مشقت بار بودن يک عمل گاه به علت انجام دادن کارهاى بدنى سنگين است و گاه به سبب طول مدت و گاه به علّت فراهم نبودن مقدمات و نيز گاهى به دليل مخالفت نفس با آن است که امام (عليه السلام) روى همين نکته تکيه فرموده است.
دليل آن هم روشن است؛ پاداش هاى مادى در عرفِ عقلا همواره متناسب با مقدار زحمتى است که براى کارى کشيده مى شود و به همين دليل کار پرزحمت تر پاداش و مزد و اجرت بيشترى دارد. پاداش هاى الهى نيز همين گونه است؛ هرقدر عمل سخت تر و پرمشقت تر باشد، پاداشش نزد خداوند بيشتر است و هنگامى که انسان در انجام وظايف خود يا ترک گناه گرفتار زحمت و مشقت شديدى مى شود اين گونه احاديث اسباب آرامش روح است، زيرا مى داند هر چه زحمتش بيشتر باشد لطف و کرامت و عنايت حق به او بيشتر است.
بعضى از بزرگان مانند علامه مجلسى؛ در بحارالانوار در اين جا به اِشکالى اشاره کرده اند و آن اين که اين کلام حکيمانه در بدو نظر با رواياتى که مى گويد: «نِيَّةُ الْمُؤمِنُ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ» منافات دارد، زيرا «نيت» به تنهايى کار آسانى است وعمل است که غالباً داراى مشکلاتى است. سپس پاسخ سيد مرتضى؛ را درباره حل اين اشکال پذيرفته که گويد: «خَير» (در روايت مذکور) به معناى افعل تفضيل نيست بلکه اشاره به اين است که نيت مؤمن همواره خير خوب است.
ولى اگر به تفسيرى که از امام باقر (عليه السلام) در بحارالانوار نقل شده مراجعه شود اشکال بدون تکلف حل مى گردد آن جا که مى فرمايد: «نِيَّةُ الْمُوْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذلِکَ لأَنَّهُ يَنْوِي مِنَ الْخَيْرِ مَا لا يُدْرِکُهُ وَ نِيَّةُ الْکَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذلِکَ لأَنَّ الْکَافِرَ يَنْوِي الشَّرَّ وَ يَأْمُلُ مِنَ الشَّرِّ مَا لايُدْرِکُهُ؛ نيت مؤمن از عمل او بهتر است، زيرا همواره قصد کارهايى (مهم) را دارد که به آن نمى رسد و نيت کافر از عمل او بدتر است، زيرا قصد کارهاى بدترى را دارد که به آن دسترسى پيدا نمى کند»، بنابراين بهتر بودن، از نظر فضيلت نيست، بلکه از نظر همت و قصد والاست.
برترين اعمال، در اين کلام حکيمانه معرفى شده است، امام على (عليه السلام) مى فرمايد: «برترين اعمال آن است که خود را (به زحمت) به انجام آن وادار کنى»؛ (أَفْضَلُ آلأَعْمَالِ مَا أَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَيْهِ).
اشاره به اين که، کارى هست که برخلاف خواسته نفس است؛ مانند اين که مى خواهد مالى ببخشد و نفس او به سبب علاقه به مال با آن موافق نيست، يا قصد دارد از ارتباط نامشروعى بپرهيزد که نفس تمايل به آن دارد و يا قدرت بر انتقام پيدا کرده و نفس تمايل به آن دارد.
در تمام اين موارد که نفس انسان تمايل به فعل معروف يا ترک منکر ندارد هنگامى که افراد باايمان در برابر خواسته نفس مقاومت کنند و آن معروف را به جا آورند و آن منکر را ترک کنند، عملى بسيار پرفضيلت انجام داده اند، چرا که هم کار خير انجام شده و هم نفس سرکش تحت رياضت قرار گرفته و از طغيان آن جلوگيرى شده است.
اکثر شارحان نهج البلاغه در اين جا تصريح کرده اند که اين گفتار حکيمانه شبيه حديث معروف پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) است که در بسيارى از منابع آمده است؛ آن حضرت (صلي الله عليه و آله) فرمود: «أفْضَلُ الأَعْمالُ أحْمَزُها؛ بهترينِ اعمال عملى است که سخت تر و قوى تر و پرمشقت تر باشد». منتها امام (عليه السلام) شاخه خاصى از اين حديث نبوى را بيان کرده، زيرا مشقت بار بودن يک عمل گاه به علت انجام دادن کارهاى بدنى سنگين است و گاه به سبب طول مدت و گاه به علّت فراهم نبودن مقدمات و نيز گاهى به دليل مخالفت نفس با آن است که امام (عليه السلام) روى همين نکته تکيه فرموده است.
دليل آن هم روشن است؛ پاداش هاى مادى در عرفِ عقلا همواره متناسب با مقدار زحمتى است که براى کارى کشيده مى شود و به همين دليل کار پرزحمت تر پاداش و مزد و اجرت بيشترى دارد. پاداش هاى الهى نيز همين گونه است؛ هرقدر عمل سخت تر و پرمشقت تر باشد، پاداشش نزد خداوند بيشتر است و هنگامى که انسان در انجام وظايف خود يا ترک گناه گرفتار زحمت و مشقت شديدى مى شود اين گونه احاديث اسباب آرامش روح است، زيرا مى داند هر چه زحمتش بيشتر باشد لطف و کرامت و عنايت حق به او بيشتر است.
بعضى از بزرگان مانند علامه مجلسى؛ در بحارالانوار در اين جا به اِشکالى اشاره کرده اند و آن اين که اين کلام حکيمانه در بدو نظر با رواياتى که مى گويد: «نِيَّةُ الْمُؤمِنُ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ» منافات دارد، زيرا «نيت» به تنهايى کار آسانى است وعمل است که غالباً داراى مشکلاتى است. سپس پاسخ سيد مرتضى؛ را درباره حل اين اشکال پذيرفته که گويد: «خَير» (در روايت مذکور) به معناى افعل تفضيل نيست بلکه اشاره به اين است که نيت مؤمن همواره خير خوب است.
ولى اگر به تفسيرى که از امام باقر (عليه السلام) در بحارالانوار نقل شده مراجعه شود اشکال بدون تکلف حل مى گردد آن جا که مى فرمايد: «نِيَّةُ الْمُوْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذلِکَ لأَنَّهُ يَنْوِي مِنَ الْخَيْرِ مَا لا يُدْرِکُهُ وَ نِيَّةُ الْکَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذلِکَ لأَنَّ الْکَافِرَ يَنْوِي الشَّرَّ وَ يَأْمُلُ مِنَ الشَّرِّ مَا لايُدْرِکُهُ؛ نيت مؤمن از عمل او بهتر است، زيرا همواره قصد کارهايى (مهم) را دارد که به آن نمى رسد و نيت کافر از عمل او بدتر است، زيرا قصد کارهاى بدترى را دارد که به آن دسترسى پيدا نمى کند»، بنابراين بهتر بودن، از نظر فضيلت نيست، بلکه از نظر همت و قصد والاست.