حکمت 259
شرح و تفسیر حکمت 259
جزاى پيمان شکنان
حضرت على (عليه السلام) در اين عبارت حکمت آميز درباره پيمان شکنان مى فرمايد: «وفادارى در برابر پيمان شکنان، پيمان شکنى در پيشگاه خداست و پيمان شکنى در برابر آنان، وفادارى نزد خداوند است»؛ (أَلْوَفَاءُ لأَهْلِ آلْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ آللّهِ، وَ آلْغَدْرُ بِأَهْلِ آلْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَآللّهِ).
«غَدْر» در اصل به معناى ترک گفتن چيزى است، از اين رو به کار کسى که پيمان و عهد خود را بشکند و آن را ترک گويد «غدر» گفته مى شود و گودال هاى آب را ازآن رو «غدير» مى گويند که در آن ها مقدارى آب باران رها و ترک شده است.
امام (عليه السلام) در اين گفتار آموزنده مى فرمايد: انسان نبايد در برابر پيمان شکنان و کسانى که پايبند به عهد خود نيستند دچار وسوسه شود و پيمان شکستن در برابر آن ها را گناه بداند، بلکه به عکس اگر آن ها عهد خود را بشکنند و ما در برابر آن ها به عهد خود وفا کنيم، نشانه ضعف و ذلت ما در برابر آن هاست و آن را حمل بر ترس ما مى کنند و سبب جسارت آن ها در وقايع مشابه مى شود، ازاين رو دستور داده شده که در برابر آن ها مقابله به مثل کنيد. اين مقابله به مثل نوعى وفا در پيشگاه خدا محسوب مى شود.
قرآن مجيد نيز در اين باره دستور قاطعى داده است: (وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ)؛ «و هرگاه (با ظهور نشانه هايى،) از خيانت گروهى بيم داشته باشى (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگيرانه کنند)، به طور عادلانه به آن ها اعلام کن که پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند، خائنان را دوست نمى دارد!».
در شأن نزول آيه آمده است که اشاره به قوم يهود مدينه است که بارها با پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شکستند، از اين رو مى فرمايد: اگر از خيانت و پيمان شکنى آن ها مى ترسى، پيمانت را با آن ها قطع کن.
البته اين سخن به آن معنا نيست که يک جانبه و بدون هيچ نشانه اى پيمان با آن ها را بشکنند بلکه هميشه به دنبال نشانه هايى از اراده پيمان شکنى خوف حاصل مى شود. هرگاه اين نشانه ها ظاهر شد دستور داده شده پيمان با آن ها شکسته شود مبادا از آن براى غافلگير ساختن مسلمانان سوء استفاده کنند.
اين در حالى است که قرآن تأکيد مى کند به آن هايى که به عهد خود وفادارند وفادار بمانيد. در چهارمين آيه از سوره توبه بعد از اعلام جنگ با مشرکان پيمان شکن مى فرمايد: (إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ مِّنَ الْمُشْرِکِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوکُمْ شَيْئآ وَ لَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْکُمْ أَحَدآ فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)؛ «مگر کسانى از مشرکان که با آن ها عهد بستيد و چيزى از آن را در حقّ شما فروگذار نکردند، و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند؛ پيمان آن ها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزکاران را دوست دارد!».
ولى درباره پيمان شکنان در آيه 12 تأکيد بر مقابله به مثل کرده، مى فرمايد: (وَ إِنْ نَّکَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِى دِينِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَأَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ)؛ «و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان کفر پيکار کنيد، چرا که آن ها پيمانى ندارند؛ شايد (با شدّت عمل) دست بردارند!».
اين ها همه با توجه به اين است که در اسلام به کمتر چيزى به اندازه وفاى به عهد و اداى امانت اهميت داده شده است تا آن جا که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى فرمايد: «مَنْ کَانَ يُوْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الآْخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ؛ کسى که ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد هرگاه وعده اى مى دهد (و عهدى مى بندد) به آن وفا کند».
در حديث ديگرى از امام زين العابدين (عليه السلام) مى خوانيم که در پاسخ اين سؤال که جميع تعليمات اسلام در چه چيزى خلاصه مى شود؟ فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ؛ سخن حق گفتن و عادلانه قضاوت کردن و وفاى به عهد است».
اين حديث را نيز در ذيل حکمت 155 آورديم که امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: سه چيز است که هيچ کس عذرى در مخالفت با آن ندارد. و دومين آن را وفاى به عهد مى شمارد خواه در برابر نيکوکار باشد يا بدکار.
اشتباه نشود، منظور از وفاى به عهد در برابر بدکاران اين نيست که در مقابل پيمان شکنان وفاى به عهد کنيد، بلکه منظور اين است که اگر با کسى که گناهان مختلفى انجام مى دهد و پايبند به احکام دين نيست عهد و پيمانى بستيد و او به عهد و پيمانش وفادار بود شما هم وفادار باشيد. به بيان ديگر، فسق و فجور او خارج از حوزه پيمانى است که با ما بسته است.
حضرت على (عليه السلام) در اين عبارت حکمت آميز درباره پيمان شکنان مى فرمايد: «وفادارى در برابر پيمان شکنان، پيمان شکنى در پيشگاه خداست و پيمان شکنى در برابر آنان، وفادارى نزد خداوند است»؛ (أَلْوَفَاءُ لأَهْلِ آلْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ آللّهِ، وَ آلْغَدْرُ بِأَهْلِ آلْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَآللّهِ).
«غَدْر» در اصل به معناى ترک گفتن چيزى است، از اين رو به کار کسى که پيمان و عهد خود را بشکند و آن را ترک گويد «غدر» گفته مى شود و گودال هاى آب را ازآن رو «غدير» مى گويند که در آن ها مقدارى آب باران رها و ترک شده است.
امام (عليه السلام) در اين گفتار آموزنده مى فرمايد: انسان نبايد در برابر پيمان شکنان و کسانى که پايبند به عهد خود نيستند دچار وسوسه شود و پيمان شکستن در برابر آن ها را گناه بداند، بلکه به عکس اگر آن ها عهد خود را بشکنند و ما در برابر آن ها به عهد خود وفا کنيم، نشانه ضعف و ذلت ما در برابر آن هاست و آن را حمل بر ترس ما مى کنند و سبب جسارت آن ها در وقايع مشابه مى شود، ازاين رو دستور داده شده که در برابر آن ها مقابله به مثل کنيد. اين مقابله به مثل نوعى وفا در پيشگاه خدا محسوب مى شود.
قرآن مجيد نيز در اين باره دستور قاطعى داده است: (وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ)؛ «و هرگاه (با ظهور نشانه هايى،) از خيانت گروهى بيم داشته باشى (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگيرانه کنند)، به طور عادلانه به آن ها اعلام کن که پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند، خائنان را دوست نمى دارد!».
در شأن نزول آيه آمده است که اشاره به قوم يهود مدينه است که بارها با پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شکستند، از اين رو مى فرمايد: اگر از خيانت و پيمان شکنى آن ها مى ترسى، پيمانت را با آن ها قطع کن.
البته اين سخن به آن معنا نيست که يک جانبه و بدون هيچ نشانه اى پيمان با آن ها را بشکنند بلکه هميشه به دنبال نشانه هايى از اراده پيمان شکنى خوف حاصل مى شود. هرگاه اين نشانه ها ظاهر شد دستور داده شده پيمان با آن ها شکسته شود مبادا از آن براى غافلگير ساختن مسلمانان سوء استفاده کنند.
اين در حالى است که قرآن تأکيد مى کند به آن هايى که به عهد خود وفادارند وفادار بمانيد. در چهارمين آيه از سوره توبه بعد از اعلام جنگ با مشرکان پيمان شکن مى فرمايد: (إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ مِّنَ الْمُشْرِکِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوکُمْ شَيْئآ وَ لَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْکُمْ أَحَدآ فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)؛ «مگر کسانى از مشرکان که با آن ها عهد بستيد و چيزى از آن را در حقّ شما فروگذار نکردند، و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند؛ پيمان آن ها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزکاران را دوست دارد!».
ولى درباره پيمان شکنان در آيه 12 تأکيد بر مقابله به مثل کرده، مى فرمايد: (وَ إِنْ نَّکَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِى دِينِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَأَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ)؛ «و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان کفر پيکار کنيد، چرا که آن ها پيمانى ندارند؛ شايد (با شدّت عمل) دست بردارند!».
اين ها همه با توجه به اين است که در اسلام به کمتر چيزى به اندازه وفاى به عهد و اداى امانت اهميت داده شده است تا آن جا که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى فرمايد: «مَنْ کَانَ يُوْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الآْخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ؛ کسى که ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد هرگاه وعده اى مى دهد (و عهدى مى بندد) به آن وفا کند».
در حديث ديگرى از امام زين العابدين (عليه السلام) مى خوانيم که در پاسخ اين سؤال که جميع تعليمات اسلام در چه چيزى خلاصه مى شود؟ فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ؛ سخن حق گفتن و عادلانه قضاوت کردن و وفاى به عهد است».
اين حديث را نيز در ذيل حکمت 155 آورديم که امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: سه چيز است که هيچ کس عذرى در مخالفت با آن ندارد. و دومين آن را وفاى به عهد مى شمارد خواه در برابر نيکوکار باشد يا بدکار.
اشتباه نشود، منظور از وفاى به عهد در برابر بدکاران اين نيست که در مقابل پيمان شکنان وفاى به عهد کنيد، بلکه منظور اين است که اگر با کسى که گناهان مختلفى انجام مى دهد و پايبند به احکام دين نيست عهد و پيمانى بستيد و او به عهد و پيمانش وفادار بود شما هم وفادار باشيد. به بيان ديگر، فسق و فجور او خارج از حوزه پيمانى است که با ما بسته است.