حکمت 267

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ آلَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ آلَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ.

امام (عليه السلام) فرمود:
اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى را که نيامده بر آن روز که در آن هستى تحميل مکن، چرا که اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند (و اگر نباشد، اندوه چرا؟).

شرح و تفسیر حکمت 267
حرص چرا؟
امام (عليه السلام) براى پيشگيرى از حرص حريصان مى فرمايد: «اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى را که نيامده بر آن روز که در آن هستى تحميل مکن، چرا که اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)»؛ (يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ آلَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ آلَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ).
شک نيست که منظور امام (عليه السلام) از اين کلام، نفى آينده نگرى و تدبير در امور زندگى به خصوص در سطح جامعه اسلامى نيست، زيرا هر کسى بايد به آينده همسر و فرزندانش و زمامداران اسلامى به آينده مسلمانان حساس باشند.
در حالات سلمان فارسى که آگاهى کامل از تعليمات اسلام داشت، آمده است: هنگامى که سهم خود را از بيت المال مى گرفت، قوت سال خود را از آن مى خريد و نگهدارى مى کرد.
در حديث ديگرى آمده است که وى فلسفه اين کار را چنين بيان مى کرد: «إِنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ يَکُنْ لَهَا مِنَ الْعَيْشِ مَا تَعْتَمِدُ عَلَيْهِ فَإِذَا هِيَ أَحْرَزَتْ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ؛ نفس آدمى هنگامى که آينده خود را تأمين نبيند دل چرکين مى شود ولى زمانى که معيشت خود را تأمين کرد اطمينان پيدا مى کند». بنابراين هرگز منظور امام (عليه السلام) ترک تلاش و کوشش براى زندگى و تأمين آينده معقول و برنامه ريزى براى وابسته نبودن به ديگران نيست، بلکه هدف جلوگيرى از حرص و آز شديدى است که بسيارى از مردم را فرامى گيرد و به بهانه تأمين آينده دائمآ براى ثروت اندوزى تلاش مى کنند و اموالى را گرد مى آورند که هرگز تا آخر عمر از آن استفاده نکرده، براى ديگران به يادگار مى گذارند.
شاهد اين سخن همان جمله اى است که در ذيل اين حديث شريف در بعضى از منابع آمده بود که امام (عليه السلام) مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أنَّکَ لاتَکْسِبُ مِنَ الْمالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِکَ إلّا کُنْتَ فِيهِ خازِناً لِغَيْرِکَ؛ بدان که تو چيزى از مال را بيش از نياز خود به دست نمى آورى مگر اين که در آن، خزانه دار براى ديگرى هستى».
مرحوم «مغنيه» در شرح اين کلام، تفسير ديگرى دارد، که مى گويد: اين سخن امام (عليه السلام) نهى از کار و کوشش براى آينده نيست. چگونه ممکن است نهى از اين کار باشد در حالى که خود آن حضرت مى فرمايد: «اِعْمَلْ لِدُنْياکَ کَأَنَّکَ تَعِيشُ أَبَدآ (وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً)؛ براى دنيايت آن گونه عمل کن که گويى تا ابد زنده اى (و براى آخرتت آن گونه عمل کن که گويا مى خواهى فردا از دنيا بروى)»؟ و اگر کار و تلاش پيگير نباشد، زندگى در دنيا غير ممکن است. منظور امام (عليه السلام) از کلام مورد بحث اين است که اگر چيزى هنوز زمانش فرانرسيده و به دست تو نيامده غمگين مباش و حسرت و اندوه به خود راه نده. شايد چنين چيزى اصلاً وجود پيدا نکند و نبايد شتاب زده، غم و اندوه را براى آن به خود راه دهى. چنين غم و اندوهى چه سودى دارد؟ چه بسا زندگى را بر ما تباه کند و غم و اندوه را بر دل ما مضاعف سازد و ما را از تفکر وتلاش براى واجبات و انجام مسئوليت ها بازدارد.
ولى آنچه در تفسير اول گفتيم مناسب تر به نظر مى رسد، هر چند جمع بين دو تفسير نيز امکان پذير است.
کلام حکيمانه مورد بحث پيام ديگرى هم دارد و آن اين که نبايد برنامه هاى آينده سبب فراموشى برنامه روزانه شود؛ مثلاً ملتى امروز با گرسنگى دست به گريبان اند، ولى مسئولان براى چند سال بعد برنامه طراحى کنند و از وضع امروز غافل شوند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: غم فردا را بر فکر امروز نيفزا؛ مسئوليت خود را امروز انجام ده، به لطف خدا مشکلات آينده را حل خواهى کرد.
همان گونه که عکس اين کار نيز درست نيست که انسان وظيفه امروز را براى فردا بگذارد، چرا که فردا وظيفه خاص خود را دارد و به گفته شاعر:
کار امروز به فردا نگذارى زنهار *** که چو فردا برسد نوبت کار دگر است
در غررالحکم ذيل سخن گهربار و حکمت آميز مورد بحث اين جمله آمده است: «وَ إنْ لَمْ يَکُنْ مِنْ عُمْرِکَ فَما هَمُّکَ بِما لَيْسَ مِنْ أجْلِکَ» اشاره به اين که اگر خداوند فردا به تو عمرى بدهد، وسايل آن را فراهم مى کند و اگر در فردا عمرى نداشته باشى چرا بيهوده خود را مشغول فکر فردا کنى؟
پاورقی ها
کافى، ج 5، ص 89، ح 3.
اين حديث شريف را از اميرمؤمنان (عليه السلام) نيافتيم ولى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در مجموعه ورام، ج 2، ص 234 و از امام حسن مجتبى (عليه السلام) در ج 13، ص 58، ح3 يافت شد، هر چند مضمونى شبيه آن در بعضى از کتب همانند کتاب جامع الاخبار، ص 181 از آن حضرت نقل شده است. در آن کتاب چنين آمده است: مرد عالمى چهل حديث انتخاب کرد و نوشت و از آن چهل حديث، چهار جمله را برگزيد که از اميرمؤمنان (عليه السلام) نقل شده بود و بقيه را به دريا افکند (اشاره به اين که همان چهار جمله براى نجات دنيا و آخرت کافى استوآن چهار جمله اين بود:) «أطِعِ اللهَ بِقَدْرِ حاجَتِکَ إلَيْهِ وَ آعْصِ اللهِ بِقَدْرِ طاقَتِکَ عَلى عُقُوبَتِهِ وَ اعْمَلْ لِدُنْياکَ بِقَدْرِ مَقامِکَ فيها وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ بِقَدْرِ بَقائِکَ فيها؛ خدا را به اندازه نيازى که به او دارى اطاعت کن و به اندازه اى که طاقت عقوبتش را دارى معصيت کن، براى دنيايت به اندازه اى که در آن اقامت دارى تلاش کن و براى آخرتت به اندازه اى که در آن خواهى ماند». فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 378.