حکمت 268

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
أَحْبِبْ حَبِيبَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَکُونَ بَغِيضَکَ يَوْماً مَا، وَ أَبْغِضْ بَغِيضَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَکُونَ حَبِيبَکَ يَوْماً ما.

امام (عليه السلام) فرمود:
دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار، چرا که ممکن است روزى دشمنت شود و با دشمنت نيز در حد اعتدال دشمنى کن، زيرا ممکن است روزى دوست تو شود.

شرح و تفسیر حکمت 268
در دوستى و دشمنى از حدّ تجاوز مکن
اميرمؤمنان (عليه السلام) در اين کلام حکيمانه توصيه مى کند که هرگز در دوستى و دشمنى افراط نکنيد که پايان نافرجامى دارد، مى فرمايد: «دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار، چرا که ممکن است روزى دشمنت شود و با دشمنت نيز در حد اعتدال دشمنى کن، زيرا ممکن است روزى دوست تو شود»؛ (أَحْبِبْ حَبِيبَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَکُونَ بَغِيضَکَ يَوْماً مَا، وَ أَبْغِضْ بَغِيضَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَکُونَ حَبِيبَکَ يَوْماً ما).
«هَون» در اصل به معناى آرامش و راحتى و «هونا» معمولا به معناى شتاب نکردن و به آرامى کارى را انجام دادن و «ما» براى تقليل است و در مجموع يعنى کمى آرام تر.
اشاره به اين که هميشه دوستى ها و دشمنى ها استمرار نمى يابد و چه بسا که دوستى، روزى به دشمنى و دشمنى، روزى به دوستى تبديل گردد. هرگاه انسان در زمان دوستى، راه افراط در پيش گيرد و تمام اسرار خويش را به دوستش بگويد و او را از تمام زواياى زندگى اش باخبر سازد، چه بسا روزى برسد که براثر اصطکاک، اين دوستى به دشمنى تبديل گردد و آن دوست، تمام اسرار انسان را فاش کند و ضربات شديدى از اين راه بر او وارد سازد. اگر انسان حد اعتدال را رعايت کند گرفتار چنين سرانجام شومى نمى شود.
نيز ممکن است گاهى دشمنى ها براثر وحدت منافع به دوستى تبديل شود. اگر انسان در زمان دشمنى تمام پل هاى پشت سر خود را ويران کرده باشد چگونه مى تواند در صورت دوست امروز خود نگاه کند؟ آيا خاطره شوم گذشته، امروز را تحت تأثير خود قرار نمى دهد و مشکل آفرين نمى شود؟
شبيه همين معنا از امام صادق (عليه السلام) با عبارت ديگرى نقل شده است آن جا که براى بعضى از اصحابش فرمود: «لا تُطْلِعْ صَدِيقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلاَّ عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّکَ لَمْ يَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِيقَ قَدْ يَکُونُ عَدُوَّکَ يَوْماً مَا؛ دوستت را از همه اسرارت آگاه مکن مگر اسرارى که اگر دشمنت از آن آگاه شود زيانى به تو نرسد، زيرا دوست ممکن است روزى به دشمن تبديل گردد».
در ديوان اشعار منسوب به اميرمؤمنان على (عليه السلام) نيز همين مطلب به بيان ديگرى در ضمن دو بيت آمده است، مى فرمايد:
وَ أَحْبِبْ إذا أَحْبَبْتَ حُبّاً مُقارِباً *** فَإنَّکَ لاتَدْري مَتى أَنْتَ نازِعُ
وَ أَبْغِضْ إذا أَبْغَضْتَ بُغْضاً مُقارِباً *** فَإِنَّکَ لاتَدْري مَتى أَنْتَ راجِعُ
هنگامى که طرح دوستى با کسى مى ريزى اعتدال را رعايت کن ـ زيرا نمى دانى کى از او جدا مى شوى.
و اگر با کسى دشمنى کردى به طور کامل از او جدا مشو، ـ زيرا نمى دانى کى به سوى او بازمى گردى. نکته
رعايت معيارهاى الهى در دوستى و دشمنى
شک نيست که در اسلام مسئله حب و بغض بايد بر اساس معيارهاى الهى باشد که به صورت اصل «تولّى و تبرّى» معروف شده است و به تعبير ديگر، تولّاى اولياءالله (دوست داشتن دوستان خدا) و تبرى از اعداءالله (بيزارى از دشمنان خدا) دو اصل اساسى را تشکيل مى دهد که هر مسلمانى بايد به آن ها پايبند باشد. حتى به مقتضاى آيه شريفه 22 سوره مجادله اگر نزديک ترين بستگان انسان نيز از مسير حق منحرف شوند و در راه کفر و خطا و ظلم و عصيان گام نهند بايد رابطه دوستى را از آنان قطع کرد و اگر دورترين افراد، در مسير خداشناسى، تقوا، پاکى و عدالت باشند بايد با آن ها رابطه نزديک دوستى برقرار کرد. (لّاَ تَجِدُ قَوْمآ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِّنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِىَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛ «هيچ قومى را که ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستى کنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان کسانى هستند که خدا ايمان را بر صفحه دل هايشان نوشته و با روحى از ناحيه خودش آن ها را تقويت فرموده، و آن ها را در باغ هايى از بهشت وارد مى کند که نهرها از زير (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مى مانند؛ خدا از آن ها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آن ها «حزب الله» هستند؛ بدانيد «حزب الله» پيروزان و رستگاران اند».
از اين رو اين دوستى هرگز نبايد به دشمنى تبديل شود و نه عکس آن، بنابراين آنچه امام (عليه السلام) در کلام حکيمانه مورد بحث فرموده، اشاره به دوستى و دشمنى هاى مربوط به امور شخصى است که انسان اگر بر اساس وحدت منافع با کسى دوست مى شود حد دوستى را نگه دارد و اگر بر اساس اختلاف منافع با کسى عداوت مى ورزد حد آن را نيز حفظ کند، زيرا اين دوستى ها و دشمنى ها براثر تغيير مسير منافع، تغيير مى يابند؛ آن گاه اگر انسان آن حدود را رعايت نکرده باشد وضع جديد براى او غير قابل تحمل خواهد بود، به دليلى که گفته شد.