حکمت 284
شرح و تفسیر حکمت 284
راه عذر بر شما بسته است
از آن جا که افرادى آگاهانه از انجام وظايف الهى و وجدانى خود سربازمى زنند، امام (عليه السلام) به آن ها هشدار مى دهد که علم و آگاهى، راه عذر را بر اين افراد بسته است؛ (قَطَعَ آلْعِلْمُ عُذْرَ آلْمُتَعَلِّلِينَ).
واقعيت آن است که گروهى از مردم ناآگاهانه گرفتار کارهاى خلاف مى شوند؛ اما گروه ديگرى مى دانند و بهانه جويى مى کنند و پيوسته شانه از زير بار مسئوليت خالى مى نمايند. گاه به گمان اين که خداوند غفور و رحيم است و گناه آن ها را مى بخشد و گاه به اين بهانه که علم آن ها قطعى و يقينى نيست و گاه سعى مى کنند علم خود را به فراموشى بسپارند و خود را به نادانى بزنند.
همه اين ها در پيشگاه خدا مسئولند و بهانه جويى ها هرگز عذرى براى آن ها نزد خدا درست نخواهد کرد و اگر تاريخ اسلام را از اوّل تا کنون با دقت مطالعه کنيم بسيارى را مى بينيم که مشمول اين کلام امام اند و گمان مى کنند عذر دارند، در حالى که در پيشگاه خدا مسئولند.
اين حکم شامل همه کسانى مى شود که آگاهانه به بهانه هاى واهى با اصول يا فروع دين به مخالفت برخاسته اند.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) به خصوص در دوران خلافت خود گرفتار اين گونه افراد بود. در خطبه طالوتيه که کلينى؛ در جلد هشتم کافى نقل کرده است،
مى خوانيم که امام (عليه السلام) گروهى از متخلفان از حق را مخاطب قرار داده، مى فرمايد: «وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُکُمْ وَ الَّذِي بِهِ أُمِرْتُمْ وَ أَنِّي عَالِمُکُمْ وَ الَّذِي بِعِلْمِهِ نَجَاتُکُمْ وَ وَصِيُّ نَبِيِّکُمْ وَ خِيَرَةُ رَبِّکُمْ وَ لِسَانُ نُورِکُمْ وَ الْعَالِمُ بِمَا يُصْلِحُکُمْ فَعَنْ قَلِيلٍ رُوَيْداً يَنْزِلُ بِکُمْ مَا وُعِدْتُمْ وَ مَا نَزَلَ بِالأُمَمِ قَبْلَکُمْ وَ سَيَسْأَلُکُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ أَئِمَّتِکُمْ مَعَهُمْ تُحْشَرُونَ وَإِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَداً تَصِيرُونَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ لِي عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَعْدَاوُکُمْ لَضَرَبْتُکُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَؤُولُوا إِلَى الْحَقِّ وَ تُنِيبُوا لِلصِّدْقِ فَکَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَ آخَذَ بِالرِّفْقِ اللَّهُمَّ فَاحْکُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاکِمِينَ؛ سوگند به خدايى که دانه رادر زير زمين شکافته و انسان ها را آفريده است! شما به خوبى مى دانيد که من صاحب اختيار شمايم و همان کسى هستم که به پيروى از او امر شده ايد و عالمى که در علمش نجات شماست و وصى پيامبرتان و انتخاب شده پروردگارتان و لسان نورتان و عالم به مسائلتان. به زودى وعده هاى مجازات الهى بر شما نازل مى شود و گرفتار همان امورى مى شويد که امت هاى پيشين گرفتار آن شدند و به زودى خداوند عزّوجلّ شما را از پيشوايانتان سؤال مى کند و با آن ها محشور مى شويد و فردا به سوى پروردگارتان خواهيد رفت. به خدا سوگند! اگر من به اندازه ياران طالوت يا به اندازه سربازان اسلام در جنگ بدر ـ که آن ها به يقين دشمن شما هستند ـ شما را با شمشير مى زدم تا به سوى حق بازگرديد و راه صداقت را پيش گيريد، اين کار به پراکندگى ها پايان مى داد و مايه آرامش بود. خداوندا! ميان من و ميان آن ها به حق حکم فرما و تو بهترين حاکمانى».
علّامه کمره اى؛ در منهاج البراعة در شرح اين کلام حکمت آميز مى گويد: اين سخن منطبق بر موضع گيرى هاى فراوانى است که در زندگى مملو از مخالفت هاى دشمنان آن حضرت به چشم مى خورد؛ دشمنانى که او را از حقش بازداشتند در حالى که به آن عالم بودند.
سپس به مواردى از آن ها اشاره مى کند؛ از جمله دلايلى که آن حضرت در برابر اهل سقيفه آورد، زيرا بيشتر آن ها بر اساس نصوص صادره از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) که آن حضرت را به امامت و وصايت نصب کرده بود، از حق او آگاه بودند؛ ولى با اين علم و آگاهى به مخالفت برخاستند. مورد ديگر موقف آن حضرت در برابر اهل شوراى شش نفرى بعد از وفات عمر بود که حق خود را به اهل شورا يادآور شد؛ ولى آنان آگاهانه مخالفت کردند و همچنين دلايلى که پس از قتل عثمان و پس از قضيه حکمين در صفين آورد، همه در برابر کسانى بود که بسيارى از آن ها مى دانستند و براثر هواى نفس مخالفت مى کردند. اين سخن مولا درباره آن ها کاملاً صدق مى کند که علم و آگاهى، عذر بهانه جويان را قطع مى سازد و آنان پاسخى در پيشگاه خداوند در روز قيامت نخواهند داشت.
از آن جا که افرادى آگاهانه از انجام وظايف الهى و وجدانى خود سربازمى زنند، امام (عليه السلام) به آن ها هشدار مى دهد که علم و آگاهى، راه عذر را بر اين افراد بسته است؛ (قَطَعَ آلْعِلْمُ عُذْرَ آلْمُتَعَلِّلِينَ).
واقعيت آن است که گروهى از مردم ناآگاهانه گرفتار کارهاى خلاف مى شوند؛ اما گروه ديگرى مى دانند و بهانه جويى مى کنند و پيوسته شانه از زير بار مسئوليت خالى مى نمايند. گاه به گمان اين که خداوند غفور و رحيم است و گناه آن ها را مى بخشد و گاه به اين بهانه که علم آن ها قطعى و يقينى نيست و گاه سعى مى کنند علم خود را به فراموشى بسپارند و خود را به نادانى بزنند.
همه اين ها در پيشگاه خدا مسئولند و بهانه جويى ها هرگز عذرى براى آن ها نزد خدا درست نخواهد کرد و اگر تاريخ اسلام را از اوّل تا کنون با دقت مطالعه کنيم بسيارى را مى بينيم که مشمول اين کلام امام اند و گمان مى کنند عذر دارند، در حالى که در پيشگاه خدا مسئولند.
اين حکم شامل همه کسانى مى شود که آگاهانه به بهانه هاى واهى با اصول يا فروع دين به مخالفت برخاسته اند.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) به خصوص در دوران خلافت خود گرفتار اين گونه افراد بود. در خطبه طالوتيه که کلينى؛ در جلد هشتم کافى نقل کرده است،
مى خوانيم که امام (عليه السلام) گروهى از متخلفان از حق را مخاطب قرار داده، مى فرمايد: «وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُکُمْ وَ الَّذِي بِهِ أُمِرْتُمْ وَ أَنِّي عَالِمُکُمْ وَ الَّذِي بِعِلْمِهِ نَجَاتُکُمْ وَ وَصِيُّ نَبِيِّکُمْ وَ خِيَرَةُ رَبِّکُمْ وَ لِسَانُ نُورِکُمْ وَ الْعَالِمُ بِمَا يُصْلِحُکُمْ فَعَنْ قَلِيلٍ رُوَيْداً يَنْزِلُ بِکُمْ مَا وُعِدْتُمْ وَ مَا نَزَلَ بِالأُمَمِ قَبْلَکُمْ وَ سَيَسْأَلُکُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ أَئِمَّتِکُمْ مَعَهُمْ تُحْشَرُونَ وَإِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَداً تَصِيرُونَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ لِي عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَعْدَاوُکُمْ لَضَرَبْتُکُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَؤُولُوا إِلَى الْحَقِّ وَ تُنِيبُوا لِلصِّدْقِ فَکَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَ آخَذَ بِالرِّفْقِ اللَّهُمَّ فَاحْکُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاکِمِينَ؛ سوگند به خدايى که دانه رادر زير زمين شکافته و انسان ها را آفريده است! شما به خوبى مى دانيد که من صاحب اختيار شمايم و همان کسى هستم که به پيروى از او امر شده ايد و عالمى که در علمش نجات شماست و وصى پيامبرتان و انتخاب شده پروردگارتان و لسان نورتان و عالم به مسائلتان. به زودى وعده هاى مجازات الهى بر شما نازل مى شود و گرفتار همان امورى مى شويد که امت هاى پيشين گرفتار آن شدند و به زودى خداوند عزّوجلّ شما را از پيشوايانتان سؤال مى کند و با آن ها محشور مى شويد و فردا به سوى پروردگارتان خواهيد رفت. به خدا سوگند! اگر من به اندازه ياران طالوت يا به اندازه سربازان اسلام در جنگ بدر ـ که آن ها به يقين دشمن شما هستند ـ شما را با شمشير مى زدم تا به سوى حق بازگرديد و راه صداقت را پيش گيريد، اين کار به پراکندگى ها پايان مى داد و مايه آرامش بود. خداوندا! ميان من و ميان آن ها به حق حکم فرما و تو بهترين حاکمانى».
علّامه کمره اى؛ در منهاج البراعة در شرح اين کلام حکمت آميز مى گويد: اين سخن منطبق بر موضع گيرى هاى فراوانى است که در زندگى مملو از مخالفت هاى دشمنان آن حضرت به چشم مى خورد؛ دشمنانى که او را از حقش بازداشتند در حالى که به آن عالم بودند.
سپس به مواردى از آن ها اشاره مى کند؛ از جمله دلايلى که آن حضرت در برابر اهل سقيفه آورد، زيرا بيشتر آن ها بر اساس نصوص صادره از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) که آن حضرت را به امامت و وصايت نصب کرده بود، از حق او آگاه بودند؛ ولى با اين علم و آگاهى به مخالفت برخاستند. مورد ديگر موقف آن حضرت در برابر اهل شوراى شش نفرى بعد از وفات عمر بود که حق خود را به اهل شورا يادآور شد؛ ولى آنان آگاهانه مخالفت کردند و همچنين دلايلى که پس از قتل عثمان و پس از قضيه حکمين در صفين آورد، همه در برابر کسانى بود که بسيارى از آن ها مى دانستند و براثر هواى نفس مخالفت مى کردند. اين سخن مولا درباره آن ها کاملاً صدق مى کند که علم و آگاهى، عذر بهانه جويان را قطع مى سازد و آنان پاسخى در پيشگاه خداوند در روز قيامت نخواهند داشت.
پاورقی ها
نام گذارى اين خطبه به «طالوتيه» براى آن است که اميرمؤمنان على (عليه السلام) در آن به ياران طالوت، فرمانده الهى بنى اسرائيل اشاره اى مى کند.
مجلسى (رحمه الله) مطابق روايتى از امام صادق (عليه السلام) عده اصحاب طالوت را سيصد و سيزده نفر مى شمارد.(بحارالانوار، ج 28، ص 245). کافى، ج 8، ص 32. منهاج البراعة، ج 21، ص 373 (با تلخيص).
مجلسى (رحمه الله) مطابق روايتى از امام صادق (عليه السلام) عده اصحاب طالوت را سيصد و سيزده نفر مى شمارد.(بحارالانوار، ج 28، ص 245). کافى، ج 8، ص 32. منهاج البراعة، ج 21، ص 373 (با تلخيص).