حکمت 288

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ.

امام (عليه السلام) فرمود:
هرگاه خداوند بنده اى را (به سبب گناهانش) پست بشمرد علم را از او دريغ مى دارد.

شرح و تفسیر حکمت 288
گوهر علم را به نااهلان نمى دهند
حضرت على (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به عظمت مقام علم و عالم اشاره کرده است، مى فرمايد: «هرگاه خداوند بنده اى را پست بشمرد علم را از او دريغ مى دارد»؛ (إِذَا أَرْذَلَ آللّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ آلْعِلْمَ).
«أرْذَلَ» از ريشه «رَذْل» به معناى پست و «حَظَرَ» از ريشه «حَظْر» به معناى منع است.
بديهى است که خداوند، هم حکيم است و هم عادل، و هرگز کارى برخلاف حکمت و عدالت نخواهد کرد، پست شمردن افراد به يقين براثر گناهان و معاصى آن هاست و مفهوم اين سخن آن است که افرادى که براثر گناه از درگاه خداوند بيرون مى شوند خداوند بزرگ ترين موهبت را که موهبت علم است از آن ها منع مى کند.
امام (عليه السلام) در اين کلام شريف مى خواهد درس مهم اخلاقى به همگان بدهد که اگر علاقه اى به علم و دانش و محضر علما و دانشمندان نداشتيد بدانيد که اين بر اثر تاريکى قلب شما و گناهانى است که مرتکب شده ايد. علم، نور است و هيچ انسانى که داراى چشم سالم است از نور نمى گريزد، اين خفاش صفتان اند که از نور وحشت دارند و در تاريکى ها به حرکت درمى آيند.
در اهميت علم، همين بس که طبق صريح آيات قرآن مجيد، چيزى که سبب فضيلت آدم (عليه السلام) بر فرشتگان شد و مسجود آن ها گرديد علم و دانشى بود که خداوند به آدم (عليه السلام) به سبب استعدادش داد.
نيز در اهميت علم همين بس که خداوند در قرآن مجيد نام دانشمندان را پس از نام خود و فرشتگان آورده است: (شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ أُوْلُوا الْعِلْمِ).
نيز همين فخر براى دانشمندان کافى است که قرآن درباره وزير سليمان که توانست در يک چشم برهم زدن تخت ملکه سبا را از يمن به شام بياورد مى گويد: (قَالَ الَّذِى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ...)؛ «کسى که علم و دانشى از کتاب آسمانى داشت...».
همچنين با صراحت مى گويد: عالمان هستند که به آنچه بر تو (اى پيامبر) نازل شده ايمان مى آورند و آن را حق مى دانند؛ (وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ).
سرانجام مقامات والا را ويژه مؤمنان و عالمان معرفى مى کند، مى فرمايد : (يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)؛ «خداوند کسانى را از شما که ايمان آورده اند و کسانى را که صاحب علمند درجات رفيعى مى بخشد».
آيات و روايات درباره اهميت و مقام عالم و دانشمند بيش از آن است که در اين بحث کوتاه بگنجد، شرح آن نياز به کتاب هاى فراوان دارد.
بديهى است که خداوند اين موهبت عظما را از افراد رذل و پست که براثر اعمال زشتشان به پستى گراييده اند دريغ خواهد داشت. اين سخن را با حديثى از امام حسن عسکرى (عليه السلام) پايان مى دهيم: علّامه مجلسى؛ از آن حضرت نقل مى کند که مردى از فقهاى شيعه خدمت امام (عليه السلام) رسيد. اين مرد پيش از اين با بعضى از ناصبين (دشمنان اهل بيت (عليهم السلام)) سخن گفته وآن ها را محکوم کرده بود؛ محکوميتى که به رسوايى شان انجاميد. اين مرد بر امام هادى (عليه السلام) وارد شد. در صدر مجلس مکان ويژه اى بود که امام (عليه السلام) خارج از آن نشسته بود و در حضورش گروهى از علويين و بنى هاشم بودند. امام (عليه السلام) آن مرد عالم را به بالاى مجلس برد تا آن جا که در مکان ويژه نشاند و در برابر او نشست.
اين کار بر اشراف علويين و بنى هاشم که در مجلس بودند گران آمد. علويين، امام (عليه السلام) را بالاتر از آن مى دانستند که او را عتاب کنند؛ ولى پيرمردى که در ميان هاشميين (منظور از هاشمى، عباسى است) بود، عرض کرد: اى پسر رسول خدا! آيا اين درست است که يک مرد عامى را بر سادات بنى هاشم اعم از فرزندان ابوطالب و عباس مقدم مى دارى؟ امام (عليه السلام) فرمود: بپرهيزيد از اين که مشمول اين آيه باشيد: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبآ مِّنَ الْکِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللهِ لِيَحْکُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَ هُمْ مُّعْرِضُونَ)؛ «آيا نديدى کسانى را که بهره اى از کتاب (آسمانى) داشتند، به سوى کتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آن ها داورى کند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى گردان مى شوند، در حالى که (از قبول حق) اعراض دارند؟».
سپس فرمود: آيا راضى هستيد که قرآن مجيد در ميان ما حَکَم باشد؟ عرض کردند: آرى. فرمود: آيا خدا نمى فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِى الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللهُ لَکُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)؛ «اى کسانى که ايمان آورده ايد! هنگامى که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشيد (و به تازه واردها جا دهيد)»، وسعت بخشيد! خداوند (بهشت را) براى شما وسعت مى بخشد؛ و هنگامى که گفته شود: «برخيزيد»، برخيزيد؛ اگر چنين کنيد، خدا کسانى را که ايمان آورده اند و کسانى را که علم به آنان داده شده درجات عظيمى مى بخشد»؟
بنابراين خدا مؤمن عالم را بر مؤمن غير عالم برترى بخشيده است. همان گونه که مؤمن را بر غير مؤمن برترى داده است.
سپس آيات زيادى از قرآن مجيد را درباره برترى عالمان بر غير عالمان تلاوت فرمود و آن مرد عباسى محکوم شد. .