حکمت 315

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
لِکاتِبِهِ عُبيْدِآللّهِ بْنِ أبي رافِعٍ:
اَلِقْ دَواتَکَ، وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ، وَ فَرِّجْ بَيْنَ السُّطُورِ، وَ قَرْمِطْ بَيْنَ آلْحُرُوفِ فَإِنَّ ذلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ آلْخَطِّ.

امام (عليه السلام) به کاتب خود، عبيدالله بن أبى رافع فرمود:
مرکّب دوات خود را با گذاشتن ليقه در آن، تنظيم کن و شکاف نوک قلمت را طولانى نما و ميان سطرها فاصله بينداز و فاصله بين حروف را کم کن که اين به جلوه و زيبايى خط مى افزايد.

شرح و تفسیر حکمت 315
طريقه خوشنويسى
اين گفتار جالب شامل چهار دستور براى حُسن خط است؛ «حضرت به کاتبش عبيدالله بن ابى رافع مى فرمايد: مرکّب دوات خود را با گذاشتن ليقه در آن، تنظيم کن و شکاف نوک قلمت را طولانى نما و ميان سطرها فاصله بينداز و فاصله بين حروف را کم کن که اين به جلوه و زيبايى خط مى افزايد»؛ (وَ قَالَ (عليه السلام) لِکاتِبِهِ عُبيْدِآللّهِ بْنِ أبي رافِعٍ: اَلِقْ دَواتَکَ، وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ، وَ فَرِّجْ بَيْنَ السُّطُورِ، وَ قَرْمِطْ بَيْنَ آلْحُرُوفِ فَإِنَّ ذلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ آلْخَطِّ).
در زمان هاى گذشته براى نوشتن از قلم و دوات استفاده مى کردند. دوات، ظرف کوچکى بود که مرکب سياه در آن مى ريختند و براى اين که مرکب فراوانى به نوک قلم نيايد و حروف را زشت و کاغذ را سياه نکند قطعه پارچه يا پنبه اى در آن مى نهادند که مرکب را به خود مى گرفت و هنگامى که قلم را در دوات وارد مى کردند مرکب به مقدار نياز به نوک قلم مى چسبيد و مشکلى براى نوشتن ايجاد نمى شد. آن چيزى که براى جذب مرکب در دوات مى نهادند ليقه نام داشت. بنابراين «اَلِقْ» که فعل امر است به اين معناست که ليقه در دوات بگذار.
از سوى ديگر براى تنظيم مرکب قلم و جذب تدريجى آن براى نوشتن، در نوک قلم هايى که از نى تراشيده بودند شکافى مى دادند. اين شکاف مقدارى مرکب را در خود جاى مى داد و به تدريج بر صفحه کاغذ وارد مى کرد. اين شکاف در لغت «جِلْفَةَ» ناميده مى شود و اگر طولانى تر باشد مرکب بيشترى به خود جذب مى کند و نويسنده مى تواند با يک بار فروبردن قلم در دوات کلمات بيشترى را آن هم به صورت يکنواخت بنويسد و اين هر دو به زيبايى خط کمک مى کند.
«تفويج بين سطور» به اين معناست که سطرها زياد به هم نزديک نباشد و خواننده بتواند به راحتى آن ها را از هم جدا کند، زيرا هنگامى که خط ها به هم نزديک باشند افزون بر اين که صفحه کاغذ سياه و زشت به نظر مى رسد خواننده نيز پس از پايان يک سطر، براى رفتن به سطر بعد گاه گرفتار اشتباه مى شود و دوباره به همان سطر قبل بازمى گردد.
«قَرْمِطْ» از ماده «قَرْمَطَ» به معناى نزديک ساختن است، روشن است که اگر حروف يک کلمه از هم جدا و دور شود آن خط بسيار زشت و ناموزون خواهد شد.
بنابراين ظرافت و زيبايى خط ايجاب مى کند که اين دستورات چهارگانه به دقت رعايت شود.
در اين جا به چند نکته بايد توجه داشت:
نخست اين که اختراع خط يکى از مهم ترين مسائل زندگى بشر است. انسان به وسيله خط توانست تجربيات خود را ثبت کند و براى آيندگان به يادگار بگذارد و شخصآ نيز مسائلى را در زندگى فراموش نکند. به همين دليل از زمانى که خط اختراع شد تاريخ بشر آغاز گشت و پيش از آن را دوران قبل از تاريخ مى نامند، چرا که آن ها نتوانستند سرگذشت خود را مکتوب کنند و براى آيندگان به يادگار بگذارند.
اصولا تمدن انسانى و علوم و دانش ها و اختراعات و ابتکارات مديون خط است که اگر نبود، تجارب بشر و افکار دانشمندان با هم نمى آميخت و به سوى جلو حرکت نمى کرد و انسان پيوسته در همان مراحل اوليه گام برمى داشت. شايد به همين دليل است که خداوند در قرآن مجيد به آن قسم ياد کرده، مى فرمايد: (ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ)؛ «سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نويسند!».
همچنين در آياتى که در آغاز بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله) نازل شد مى خوانيم: (اقْرَأْ بِسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ... الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ)؛ «بخوان به نام پروردگارت که (موجودات را) آفريد، همان کسى که به وسيله قلم تعليم کرد و به انسان آنچه را که نمى دانست آموخت».
نکته ديگر اين که يک نوشته خوب هم بايد محتواى آن خوب باشد و هم داراى ظاهرى زيبا و آراسته باشد به همين دليل نامه هايى که با خط بد نوشته شده باشند و کتاب هايى که با چاپ نازيبا چاپ شده باشند کم ارزش خواهند بود، هر چند محتواى خوب و جالبى داشته باشند. به خصوص در زمان ما که بيش از هر زمان به زيبايى اهميت مى دهند و سعى مى کنند امور مادى و معنوى را در بهترين لباس ارائه دهند. به همين دليل امام (عليه السلام) در کلام مورد بحث با ذکر جزئيات دقيق به اين مطلب اشاره فرموده است.
شخصيت ها هميشه (چه در گذشته و چه در حال) خوش خط ترين کاتبان را براى خود انتخاب مى کرده و مى کنند تا نامه ها و رساله هاى آن ها تأثير بيشترى داشته باشد.
نکته ديگر اين که ممکن است بعضى اشکال کنند: اين گفتار حکيمانه امام (عليه السلام) با گفتار ديگر آن حضرت که به نزديک ساختن سطور يک نامه و ريز نوشتن، جهت صرفه جويى در کاغذ و مرکب توصيه مى کند، سازگارى ندارد؛ آن جا که طبق روايت امام صادق (عليه السلام) از آن حضرت، به فرمانداران خود نوشت: «أَدِقُّوا أقْلامَکُمْ وَ قارِبُوا بَيْنَ سُطُورِکُمْ وَ احْذِفُوا عَنّي فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعاني و إيّاکُمْ وَ الاْکْثارَ فَإنَّ أمْوالَ الْمُسْلِمينَ لاتَحْتَمِلُ الاْضرارَ؛ نوک قلم ها را تيز کنيد و سطور را به هم نزديک سازيد و مطالب اضافى را در نامه هايى که براى من مى نويسيد حذف کنيد و مقصودتان بيان معانى باشد (نه لفّاظى و بازى با الفاظ) و از پرگويى بپرهيزيد، زيرا اموال مسلمانان تاب تحمّل اين ضررها را ندارد».
ولى با کمى دقت روشن مى شود که اين دو دستور منافاتى با هم ندارند؛ کلام نخست اشاره به رعايت زيبايى هاى معقول است و کلام دوم اشاره به اسراف و افراط در اين گونه مسائل. شاهد آن کلمه اضرار است که در آخر حديث دوم آمده است؛ يعنى نبايد افراط کارى به جايى برسد که موجب ضرر به بيت المال شود.
متأسفانه امروز هم از اين افراط کارى ها هم در نامه ها و هم در مجلات علمى و غير علمى مشاهده مى شود. گاه يک نامه دوخطى را در يک صفحه بزرگ کاغذ مرغوب مى نويسند و در پاکتى به همان اندازه مى گذارند در حالى که براى اين گونه نامه ها مى توان کاغذ و پاکت هاى کوچک ترى انتخاب کرد.
همچنين در بسياى از مجله ها گاه نصف بيشتر صفحه را با عکس هاى مبهم و نامعقول پر مى کنند و تنها در مقدار کمى از صفحه به ذکر مطالب مى پردازند. .