حکمت 448

وَ قَالَ عَلَيهِ السَّلَام
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ آلْمَصَائِبِ آبْتَلاَهُ آللّهُ بِکِبَارِهَا.

امام (عليه السلام) فرمود:
کسى که مصيبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى سازد.

شرح و تفسیر حکمت 448
شرح وتفسير
مصائب کوچک را بزرگ نشمريد
امام (عليه السلام) در اين گفتار کوتاه حکيمانه به تمام کسانى که گرفتار پاره اى از مسائل مى شوند هشدار مى دهد که ناشکرى نکنند مبادا گرفتار مصيبت هاى فزون ترى شوند. مى فرمايد: «کسى که مصيبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى کند»؛ (مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ آلْمَصَائِبِ آبْتَلاَهُ آللّهُ بِکِبَارِهَا).
زندگى اين جهان خالى از مصائب نيست منتها هر کسى به يک شکل گرفتار مصيبت مى شود. آيا مى توان کسى را پيدا کرد که در تمام عمر مصيبتى نديده باشد؟ آيا طول عمر که يکى از مواهب الهى است همواره توأم با تلخى مصائب دوستان و بستگان و آشنايان نيست؟ آيا افرادى که از عمر طولانى برخوردارند در پايان کار که مصداق ارذل العمر است گرفتار انواع بيمارى ها نمى شوند؟
شکست در ازدواج، بيمارى فرزندان، مشکلات کسب و کار، از دست دادن عزيزان، عوارض ناشى از خشکسالى ها و مانند آن، مصائبى است که هر کس به يک يا چند مورد از آن گرفتار است.
و همان گونه که در مباحث توحيدى آورده ايم بروز اين حوادث فلسفه هاى زيادى دارد. گاه آزمايش و امتحان است، گاه کفاره گناهان، گاه زنگ بيدارباش و گاه در ظاهر مصيبت است و در باطن موهبت و رحمت و به طور دقيق نمى توان تعيين کرد که هر مصيبتى از کجا سرچشمه گرفته هر چند در بعضى از موارد قرائنى براى شناخت سرچشمه وجود دارد. با اين حال چرا و چگونه ممکن است انسان به مجرد مشاهده مصيبتى زبان به شکايت و ناشکرى بگشايد و بى تابى کند و آه و ناله سر دهد؟
اى بسا خداوند رحيم مصيبت کوچک ترى را براى جلوگيرى از مصيبت بزرگ ترى براى بنده اش فرستاده است.
در هر حال آن ها که در برابر مصيبت هاى کوچک جزع و فزع و بى تابى مى کنند و زبان به شکايت مى گشايند با اين کار خود، مستحق مصيبت هاى بزرگترى مى شوند و به عکس اگر شکر الهى را به جا آورند و حتى آن را به عنوان موهبتى از ناحيه او پذيرا شوند چه بسا خداوند مواهب مهمى نصيب آن ها کند که آن مصيبت در برابر آن کوچک و ناچيز است.
در تفسير عياشى آمده است که خداوند به يکى از شيعيان دخترى داده بود و او خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيد. حضرت او را به سبب تولد آن دختر خشمگين ديد، فرمود: بگو ببينم اگر خداوند به تو وحى مى فرستاد که من جنس فرزند را براى تو انتخاب کنم يا تو براى خويش انتخاب مى کنى؟ در پاسخ چه مى گفتى؟ عرض کرد: مى گفتم خداوندا تو انتخاب کن. امام (عليه السلام) فرمود: اکنون نيز خداوند براى تو انتخاب کرده است. سپس امام (عليه السلام) فرمود: آيا داستان آن پسرى را شنيده اى که در داستان خضر و موسى (عليهما السلام) به دست خضر (عليه السلام) به قتل رسيد و سرانجام خضر (عليه السلام) گفت: خداوند مى خواست بهتر و بامحبت تر از آن پسر (کافر فاسد) را به پدر و مادرش بدهد؟ آرى آن پدر و مادر، آن پسر فاسد را از دست دادند و خداوند به جاى آن، دخترى به آن ها داد که هفتاد پيغمبر از دودمان او به عرصه وجود آمدند.
تاريخ،افرادى را نشان مى دهد که براثر روح بزرگ و فکر بلند، عظيم ترين مصائب را در خود هضم مى کردند و با آن کنار مى آمدند تا چه رسد به مصائب کوچک. مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود در ذيل همين کلام نورانى اميرمؤمنان (عليه السلام) مى گويد: فرض کنيد پادشاه قدرتمندى براثر حادثه اى ناگهان همه چيز را از دست مى دهد و براثر بعضى از حوادث به کلى او را از حکومت کنار مى گذارند. ناگهان او خود را مانند يک نفر از افراد عادى کوچه و خيابان مى بيند که مالک هيچ چيز حتى به اندازه جاى پايش نيست در اين حال چه کند؟ آيا گريه کند؟ ناله سر دهد؟ فرض کنيم گريه کند و زبان به شکوه بگشايد آيا آنچه را که از دست رفته بازمى يابد؟ در چه زمانى گريه حلال مشکلات بوده در حالى که غم و اندوه، عقل وجسم را ضعيف مى کند و مصيبت را سنگين تر مى سازد و آن را به مشکلات مهلکى مبدل مى کند.
سپس مرحوم مغنيه مى گويد: آخرين پادشاه چين، بزرگترين پادشاه روى زمين بود ولى هنگامى که حکومتش از دست رفت همه آن قدرت ها و امکانات را به فراموشى سپرد و در يکى از باغستان ها با مزد کمى مشغول کار شد و گل ها را آبيارى مى کرد و علف هرزه ها را با دست خود مى کند و در همين حال کتاب هاى متعددى از شرح زندگانى خود به رشته تحرير درآورد، که درس عبرتى براى کسانى است که عبرت گير هستند.
سپس مى گويد: هر شخص عاقلى بايد اين گونه باشد و با واقعيت هاى موجود بسازد والا هويت خود را از دست مى دهد و در جهانى مملو از خرافات و اوهام و خيالات زندگى مى کند.
وقتى بزرگترين مصيبت ها را مى توان به فراموشى سپرد و به جاى ناله و فرياد و بى تابى، زندگانى جديد مناسب و آرام بخشى ساخت چگونه نمى توان با مصائب کوچک کنار آمد تا مبدل به مصائب بزرگ تر نشود؟