حکمت 457
شرح و تفسیر حکمت 457
شرح وتفسير
دو کس هرگز سير نمى شوند
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به دو گروه اشاره مى کند که هرگز سير نمى شوند، مى فرمايد: «دو شخصِ گرسنه اند که هرگز سير نمى شوند: طالب علم و طالب دنيا»؛ (مَنْهُومَانِ لاَ يَشْبَعَانِ: طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا).
واژه «منهوم» از ماده «نَهَم» (بر وزن دهن) به معناى سيرى ناپذير بودن و اشتهاى شديد به چيزى داشتن است. منهوم به معناى کسى است که اين گونه شده است.
اما اين که طالبان علم هرگز از طلب علم سير نمى شوند به اين دليل است که اولاً علم، حد و مرزى ندارد و به فرموده قرآن: (وَ فَوْقَ کُلِّ ذى عِلْمٍ عَليمٌ).
و در جاى ديگر تمام معلومات انسان را در مقابل مجهولات، ناچيز مى شمارد و مى فرمايد: (وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً).
و در مورد علم خداوند و حقايق جهان هستى مى فرمايد: (وَ لَوْ أَنَّ ما فِى الأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ)؛ «و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مرکّب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اين ها همه تمام مى شود ولى کلمات خدا پايان نمى گيرد؛ خداوند عزيز و حکيم است».
ثانيآ علم، نشاط آور است، روح را صيقل مى دهد و در واقع غذاى اصلى روح آدمى است و به همين دليل طالبان علم هرگز از علم سير نمى شوند بلکه هر مرحله اى را که طى کنند خواهان مرحله بالاترى هستند.
اين سخن معروف است که بعضى از بزرگان در عين محروميت مادى هنگامى که بعضى از مسائل پيچيده علمى را مى گشودند به قدرى لذت مى بردند که مى گفتند: «أينَ المُلوک و أبناءُ المُلوکِ من هذه اللذّة؛ کجا هستند پادشاهان و شاهزادگان که ببينند چنين لذتى از که ما مى بريم».
نيز در زمان هاى گذشته بسيارى از دانشمندان تن به مسافرت هاى طولانى مى دادند که بسيار مشکل آفرين بود تا محضر بعضى از اساتيد را درک کنند و حتى گاه به يک روايت از روايات معصومين (عليهم السلام) برسند.
و اما طالبان دنيا نيز در عشق به دنيا و زرق و برق و مواهب مادى آن آنقدر حرص و ولع دارند که با هيچ چيز سير نمى شوند و به گفته شاعر:
هفت اقليم ار بگيرد پادشاه *** همچنان در بند اقليمى دگر
مى دانيم که جغرافى دانان در گذشته تمام کره زمين را به هفت اقليم تقسيم مى کردند و شاعر به اين نکته اشاره مى کند که اگر همه زمين را به دنياپرست بدهند باز هم سير نمى شود و مايل است دست به کرات آسمانى ديگر بيندازد.
به همين دليل در حديث معروفى از امام کاظم (عليه السلام) آمده است: «مَثَلُ الدُّنْيا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ، کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشاً حتَّى يقْتُلَهُ؛ مَثَل دنيا، مَثَل آب درياست که هر چه انسانِ تشنه از آن بنوشد، عطش او بيشتر مى شود، به حدّى که او را مى کشد».
اين گونه افراد که هرگز از دنيا سير نمى شوند گرفتار بلاهاى متعددى خواهند شد.
از جمله گرفتار طول امل و آرزوهاى دور و دراز مى شوند و آخرت را به کلى فراموش مى کنند همان گونه که در حديث معروف نبوى و علوى آمده است: «أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَينْسِى الاْخِرَةَ».
اضافه بر اين، آرامش روح و جسم را به کلى از دست مى دهند و اگر روزى بخشى از دنيايشان به خطر بيفتد به زمين و زمان بد مى گويند و گاه دست به خودکشى مى زنند.
علاوه بر همه اين ها چون دنيا، دار مزاحمت است و هر کسى به بيش از حد نياز خود برسد با خواسته هاى ديگران مزاحمت دارد، دشمنى و عداوت بسيارى را براى خود مى خرد. حسودان نيز اين گونه افراد را راحت نمى گذارند و پيوسته در انتظار زوال نعمت آن ها هستند.
ولى آن ها که قانع اند و اهل کفاف و عفاف اند از همه اين آثار سوء و مرگبار در امان اند.
دو کس هرگز سير نمى شوند
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه به دو گروه اشاره مى کند که هرگز سير نمى شوند، مى فرمايد: «دو شخصِ گرسنه اند که هرگز سير نمى شوند: طالب علم و طالب دنيا»؛ (مَنْهُومَانِ لاَ يَشْبَعَانِ: طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْيَا).
واژه «منهوم» از ماده «نَهَم» (بر وزن دهن) به معناى سيرى ناپذير بودن و اشتهاى شديد به چيزى داشتن است. منهوم به معناى کسى است که اين گونه شده است.
اما اين که طالبان علم هرگز از طلب علم سير نمى شوند به اين دليل است که اولاً علم، حد و مرزى ندارد و به فرموده قرآن: (وَ فَوْقَ کُلِّ ذى عِلْمٍ عَليمٌ).
و در جاى ديگر تمام معلومات انسان را در مقابل مجهولات، ناچيز مى شمارد و مى فرمايد: (وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً).
و در مورد علم خداوند و حقايق جهان هستى مى فرمايد: (وَ لَوْ أَنَّ ما فِى الأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ)؛ «و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مرکّب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اين ها همه تمام مى شود ولى کلمات خدا پايان نمى گيرد؛ خداوند عزيز و حکيم است».
ثانيآ علم، نشاط آور است، روح را صيقل مى دهد و در واقع غذاى اصلى روح آدمى است و به همين دليل طالبان علم هرگز از علم سير نمى شوند بلکه هر مرحله اى را که طى کنند خواهان مرحله بالاترى هستند.
اين سخن معروف است که بعضى از بزرگان در عين محروميت مادى هنگامى که بعضى از مسائل پيچيده علمى را مى گشودند به قدرى لذت مى بردند که مى گفتند: «أينَ المُلوک و أبناءُ المُلوکِ من هذه اللذّة؛ کجا هستند پادشاهان و شاهزادگان که ببينند چنين لذتى از که ما مى بريم».
نيز در زمان هاى گذشته بسيارى از دانشمندان تن به مسافرت هاى طولانى مى دادند که بسيار مشکل آفرين بود تا محضر بعضى از اساتيد را درک کنند و حتى گاه به يک روايت از روايات معصومين (عليهم السلام) برسند.
و اما طالبان دنيا نيز در عشق به دنيا و زرق و برق و مواهب مادى آن آنقدر حرص و ولع دارند که با هيچ چيز سير نمى شوند و به گفته شاعر:
هفت اقليم ار بگيرد پادشاه *** همچنان در بند اقليمى دگر
مى دانيم که جغرافى دانان در گذشته تمام کره زمين را به هفت اقليم تقسيم مى کردند و شاعر به اين نکته اشاره مى کند که اگر همه زمين را به دنياپرست بدهند باز هم سير نمى شود و مايل است دست به کرات آسمانى ديگر بيندازد.
به همين دليل در حديث معروفى از امام کاظم (عليه السلام) آمده است: «مَثَلُ الدُّنْيا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ، کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشاً حتَّى يقْتُلَهُ؛ مَثَل دنيا، مَثَل آب درياست که هر چه انسانِ تشنه از آن بنوشد، عطش او بيشتر مى شود، به حدّى که او را مى کشد».
اين گونه افراد که هرگز از دنيا سير نمى شوند گرفتار بلاهاى متعددى خواهند شد.
از جمله گرفتار طول امل و آرزوهاى دور و دراز مى شوند و آخرت را به کلى فراموش مى کنند همان گونه که در حديث معروف نبوى و علوى آمده است: «أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَينْسِى الاْخِرَةَ».
اضافه بر اين، آرامش روح و جسم را به کلى از دست مى دهند و اگر روزى بخشى از دنيايشان به خطر بيفتد به زمين و زمان بد مى گويند و گاه دست به خودکشى مى زنند.
علاوه بر همه اين ها چون دنيا، دار مزاحمت است و هر کسى به بيش از حد نياز خود برسد با خواسته هاى ديگران مزاحمت دارد، دشمنى و عداوت بسيارى را براى خود مى خرد. حسودان نيز اين گونه افراد را راحت نمى گذارند و پيوسته در انتظار زوال نعمت آن ها هستند.
ولى آن ها که قانع اند و اهل کفاف و عفاف اند از همه اين آثار سوء و مرگبار در امان اند.