حکمت 460

وَ قَالَ عَلَيهِ السَّلَام
اَلْحِلْمُ وَ آلأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ آلْهِمَّةِ.

امام (عليه السلام) فرمود:
بردبارى و ترک شتاب، فرزندان دوقلويى هستند که از همّت بلند متولد مى شوند.

شرح و تفسیر حکمت 460
شرح وتفسير
بردبارى وترک شتاب
امام (عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه خود به اهميت حلم و بردبارى و ترک شتاب در کارها و سرچشمه اين دو صفت برجسته اشاره کرده، مى فرمايد: «بردبارى و ترک شتاب، فرزندان دوقلويى هستند که از همت بلند متولد مى شوند»؛ (اَلْحِلْمُ وَ آلأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ آلْهِمَّةِ).
جالب اين که ابن عبد ربه در کتاب عقد الفريد شأن ورودى براى اين گفتار حکيمانه ذکر کرده و آن اين که يکى از بزرگان ايران خدمت امام (عليه السلام) رسيد. آن حضرت پرسيد: بهترين پادشاهان شما نزد شما چه کسى بود؟ او در پاسخ عرض کرد: اردشير در کشوردارى پيشگام بود ولى بهترين روش را انوشيروان داشت. امام (عليه السلام) سوال کرد: کدام يک از فضايل اخلاقى در وى برجسته تر بود؟ عرض کرد: بردبارى و عدم شتاب در کارها. امام (عليه السلام) فرمود: اين دو، همچون فرزندان دوقلويى هستند که از علو همت متولد مى شوند.
«حلم» همان بردبارى در مقابل سفيهان و افراد بى منطق و همچنين در برابر متخلفان و گنهکارانى که گناه سنگينى ندارند و ترک مجازات آن ها مى باشد.
«اناة» به معناى شتاب نکردن در انجام کارها پيش از دقت کافى در اطراف و جوانب آن و به تعبير ديگر صبر و حوصله تا روشن شدن تمام جوانب کار و همچنين شتاب نکردن در مجازات بدکاران.
البته اين دو، قرابت و نزديکى با هم دارند و به همين دليل امام (عليه السلام) اين ها را به منزله فرزندان دو قلو ذکر کرده است که در عين دوگانگى، داراى شباهت زيادى هستند.
اما علو همت به معناى شخصيت والا و برجسته، و بلند نظرى و سعه صدر است. بديهى است کسى که داراى چنين صفتى است هرگز در برابر سفيهان واکنش نشان نمى دهد بلکه با تحمل و بردبارى، مى گذرد همان گونه که قرآن درباره صفات مومنان فرموده است: (وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَمآ).
نيز افرادى که داراى علو همت و سعه صدرند در کارها شتاب نمى کنند بلکه تمام جوانب را در نظر مى گيرند تا اقدام نسنجيده اى که موجب پشيمانى است صورت نگيرد.
همان گونه که قرآن مجيد درباره حضرت سليمان (عليه السلام) مى گويد: هنگامى که سليمان پيام هدهد را درباره مردم سرزمين سبا شنيد، گفت: (سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَاذِبِينَ)؛ «ما تحقيق مى کنيم ببينيم راست گفتى يا از دروغ گويان هستى؟».
سپس نامه اى براى آن ها فرستاد و با آن ها اتمام حجت کرد و اين نشان مى دهد که او در کارها هرگز شتاب نمى کرد.
و درباره خبرى که وليد بن مغيره از طائفه بنى المصطلق داد که آن ها اسلام را رها کرده و مرتد شده و به مقابله با فرستادگان پيامبر (صلي الله عليه و آله) برخاسته اند قرآن مى فرمايد: (إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمآ بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ)؛ «اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق کنيد، مبادا به گروهى، از روى نادانى آسيب برسانيد و از کرده خود پشيمان شويد!».
در اين آيه ضمنآ اشاره به نتيجه منفى شتاب بدون تحقيق نيز شده است و آن، آسيب رساندن به بى گناهان و ندامت و پشيمانى است.
در حديثى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «الأَنَاةُ مِنَ اللَّهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطَانِ؛ ترک شتاب از سوى خداست و عجله از شيطان است».
البته اين دستور مربوط به مواردى است که مسائل روشن نيست و نياز به تأمل و دقت و تدبير دارد. اما هنگامى که راه، روشن و برنامه معين باشد و ترديدى در صحت آن نباشد بايد عجله کرد و فرصت را غنيمت شمرده و به بهانه هاى واهى از دست نداد.
همانگونه که در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا هَمَّ أَحَدُکُمْ بِخَيْرٍ أَوْ صِلَةٍ فَإِنَّ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ شَيْطَانَيْنِ فَلْيُبَادِرْ لاَ يَکُفَّاهُ عَنْ ذَلِکَ؛ هنگامى که کسى از شما تصميم بر کار خير يا کمک به خويشاوند (يا غير خويشاوند) گرفت بايد عجله کند و آن را انجام دهد زيرا از طرف راست و چپ او دو شيطان حاضر مى شوند و او را وسوسه مى کنند».
در حکمت 363 نيز آمده بود: «مِنَ الْخُرْقِ الْمُعَاجَلَةُ قَبْلَ الإِمْکَانِ وَ الأَنَاةُ بَعْدَ الْفُرْصَةِ؛ عجله کردن پيش از فراهم شدن امکانات و از دست دادن امکانات، بعد از فرصت، از نادانى است».