تفسیر بخش دوم

إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَدَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَدَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَدَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَمُصَلَّى مَلائِکَةِ اللَّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَمَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ. اکْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ، وَرَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ. فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَقَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا، وَنَادَتْ بِفِرَاقِهَا، وَنَعَتْ نَفْسَهَا وَأَهْلَهَا؛ فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلائِهَا الْبَلاءَ، وَشَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؟! رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ، وَابْتَکَرَتْ بِفَجِيعَةٍ، تَرْغِيباً وَتَرْهِيباً، وَتَخْوِيفاً وَتَحْذِيراً، فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ، وَحَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَکَّرُوا، وَحَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا، وَوَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا.

ترجمه
امام (عليه السلام) فرمود: دنيا سراى صدق و راستى است براى آن کس که با راستى با آن رفتار کند، و جايگاه عافيت است براى کسى که از آن چيزى بفهمد، و سراى بى نيازى است براى آن کس که از آن توشه برگيرد، و محلّ موعظه و اندرز است براى کسى که از آن اندرز گيرد.
دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحى الهى، و تجارت خانه اولياى الهى است. آنها در دنيا رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را از آن بهره گرفتند. با اين حال (که براى تو شرح دادم) چه کسى دنيا را نکوهش مى کند؟ دنيا جدايى خود را اعلام داشته و فراق خويش را با صداى بلند خبر داده و از مرگ خود و اهلش همه را باخبر ساخته است. دنيا با نمونه اى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنه هايى از سرور و خوشحالى اش متوجه سرور آخرت ساخته است (در حالى که همه مى دانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنياست و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنيا).
گاه مى بينند هنگام عصر در عافيت اند و صبحگاهان در مصيبت (بنابراين) گاه تشويق مى کند و گاه مى ترساند و گاه انسان را به خوف مى افکند وبرحذر مى دارد. با اين اوصاف، گروهى آن را در «روز پشيمانى» (روز قيامت) نکوهش مى کنند و گروه ديگرى در آن روز آن را مدح و ستايش مى نمايند؛ همان گروهى که دنيا به آنها تذکر داد و متذکر شدند و براى آنها (با زبان حال) سخن گفت وتصديقش کردند و به آنان اندرز داد و اندرزش را پذيرا شدند.
شرح و تفسیر
دنيا تجارت خانه اولياى خداست
امام (عليه السلام) در ادامه گفتار حکيمانه بخش پيشين در مورد دنيا، در اين بخش جنبه هاى مثبت دنيا را در هشت جمله برمى شمرد. در چهار جمله نخست مى فرمايد: «دنيا سراى صدق و راستى است براى آن کس که با راستى با آن رفتار کند و جايگاه عافيت است براى کسى که از آن چيزى بفهمد و سراى بى نيازى است براى آن کس که از آن توشه برگيرد و محلّ موعظه و اندرز است براى آن کس که از آن اندرز گيرد»؛ (إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَدَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَدَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَدَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا).
بنابراين، دنيا گرچه در نظر اول «دار الغرور» و «دار لهو و لعب» است ولى با دقت مى تواند به سراى عافيت و موعظه و برگرفتن زاد و توشه تبديل شود و نردبان ترقى انسان براى قرب الى الله گردد و معراج مؤمن و مزرعه آخرت شود. همان گونه که در آيات و روايات به آن اشاره شده است و امام (عليه السلام) نيز در خطبه 28 دنيا را به ميدان تمرين و آمادگى، براى مسابقه در ميدان جهان ديگر تشبيه فرمود (أَلا وَإنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمارُ وَغَداً السِّباقُ) و در خطبه 203 دستور داد از اين محلِ عبوربراى قرارگاه اصلى خودتوشه برگيريد(فَخُذوامِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ).
درست است که دنيا در نظر ابتدايى دروغ گوست؛ ولى اگر کمى در حوادث آن دقت شود مى بينيم که راست گوست و واقعيت ها را برملا مى سازد و بانگ رحيل سرمى دهد.
صحيح است که دنيا سراى بيماردلان است؛ اما براى آنها که اهل فهم ودرک اند سراى تندرستى است.
درست است که دنيا در نظر ابتدايى دار فقر است و تمام سرمايه هاى وجود انسان را مى گيرد و تهى دست به زير خاک مى فرستد؛ ولى براى آنان که آماده برگرفتن زاد و توشه اند دار غناست.
صحيح است که دنيا غافل کننده است؛ اما براى آنها که اهل پند و نصيحت اند دار موعظه است.
سپس امام (عليه السلام) به چهار وصف ديگر پرداخته، مى فرمايد: «دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارت خانه اولياى الهى است»؛ (مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ، وَمُصَلَّى مَلائِکَةِ اللَّهِ، وَمَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَمَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ).
امام (عليه السلام) در واقع در اين عبارت کوتاه چهار نام بر دنيا نهاده که هر يک پيامى دارد: «مسجد»، «مصلى»، «مهبط وحى» و «تجارت خانه اولياى حق». آيا ممکن است مسجد جايگاه بدى باشد و يا نمازخانه فرشتگان سزاوار نکوهش گردد؟ وآيا جايگاهى که وحى الهى بر آن نازل شده و تجارت خانه دوستان حق است جاى بدى است؟ تعبير «تجارت خانه» در واقع برگرفته از اين آيه شريفه است: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيکُمْ مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ).
بعضى از شارحان نهج البلاغه «مُصَلَّى مَلائِکَةِ اللَّهِ» را اشاره به سجده کردن فرشتگان براى آدم (عليه السلام) دانسته اند در حالى که دليلى بر اين تخصيص نيست؛ پيوسته جمعى از فرشتگان در حال سجود و جمعى در حال رکوع و مشغول نمازند و منحصر به زمان خاصى نيست و فرشتگان در همه جا هستند؛ در آسمان و در زمين و مخصوصآ در اماکن مقدسى همچون مکه و مدينه و بقاع معصومان (عليهم السلام).
از مجموع اين تعبيرات استفاده مى شود که دنيا موقعيت بسيار مهمى دارد براى آنان که از آن بهره گيرند؛ هم منزلگاهى است براى تهيه زاد و توشه، هم دانشگاهى است براى دروس اخلاقى و موعظه، هم محلى براى عبادت پروردگار و هم تجارت خانه اى است که انسان با سرمايه عمر وارد آن مى شود ودر برابر اين سرمايه مى تواند بهترين متاع ها را که همان قرب پروردگار ورضاى او و سعادت جاويدان است فراهم سازد.
از اين رو امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «آنها در دنيا رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را از آن سود بردند»؛ (اکْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ، وَرَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ).
سپس براى يک نتيجه گيرى به آغاز سخن باز مى گردد و مى فرمايد: «با اين حال (که براى تو شرح دادم) چه کسى دنيا را نکوهش مى کند در حالى که جدايى خود را اعلام داشته و فراق خود را با صداى بلند خبر داده و از مرگ خود واهلش همه را باخبر ساخته است؟»؛ (فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَقَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا، وَنَادَتْ بِفِرَاقِهَا، وَنَعَتْ نَفْسَهَا وَأَهْلَهَا). امام (عليه السلام) بعد از اين سه جمله که در پاسخ مذمت گويان فرموده با دو جمله ديگر آن را تکميل مى کند، مى فرمايد: «دنيا با نمونه اى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنه هايى از سرور و خوشحالى اش متوجه سرور آخرت ساخته است (در حالى که مى دانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنياست و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنيا) و گاه مى بينند هنگام عصر در عافيت اند و صبحگاهان در مصيبت (بنابراين) گاه تشويق مى کند و گاه مى ترساند و انسان را به خوف مى افکند و برحذر مى دارد»؛ (فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلائِهَا الْبَلاءَ، وَشَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؟! رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ، وَابْتَکَرَتْ بِفَجِيعَةٍ، تَرْغِيباً وَتَرْهِيباً وَتَخْوِيفاً وَتَحْذِيراً).
آرى، دنيا با زبان حال به روشنى ماهيت خود را که همان ناپايدارى وبى وفايى و بى اعتبارى است آشکار ساخته، حوادث زودگذر، از دست رفتن عزيزان، بيمارى هاى ناگهانى و بلاهاى زمينى و آسمانى همه اينها پيام هاى روشنى است که دنيا براى معرفى خود به اهلش مى فرستد. با اين حال چگونه مى توان گفت دنيا فريبنده و غافل کننده است؟
تعبير «مَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلائِهَا الْبَلاءَ» شبيه چيزى است که در آيه 21 سوره سجده آمده است: (وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ)؛ «به آنها از عذاب نزديک (دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانيم، شايد بازگردند».
«راحَتْ» از ريشه «رَواح» به معناى عصرگاهان و «ابْتَکَرَتْ» از ريشه «بکور» به معناى صبحگاهان و «فَجيعَة» حوادث وحشتناک و دردناک است و واژه هاى «تَرْغيبآ» و«تَرْهيبآ» و «تَخْويفآ» و «تَحْذيرآ» در واقع مفعول لاجله هستند.
بنابراين چشمى باز و گوشى شنوا مى خواهد تا تمام اين پيام هاى بيدارگر را ببيند و بشنود. به ويژه در عصر ما که حوادث، سريع تر صورت مى گيرد و فاجعه ها شتاب بيشترى دارند؛ ازجمله، تصادف هاى مرگ آور اتومبيل ها و سقوط هواپيماها و غرق شدن کشتى ها و بيمارى هاى واگيردار گسترده، اين پيام، پررنگ تر و شفاف تر است.
آن گاه امام (عليه السلام) در پايان اين سخنانِ حکمت آميز و فوق العاده بيدار کننده چنين نتيجه گيرى مى کند که «با اين اوصاف، گروهى آن را در روز پشيمانى (روز قيامت) نکوهش مى کنند و گروه ديگرى در آن روز آن را مدح و ستايش مى نمايند؛ همان گروهى که دنيا به آنها تذکر داد و متذکر شدند و براى آنها (با زبان حال) سخن گفت و تصديقش کردند و به آنان اندرز داد و اندرزش را پذيرا شدند»؛ (فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ، وَحَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَکَّرُوا، وَحَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا، وَوَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا).
آرى، هوى پرستان غافل در قيامت که آثار اعمال سوء خود را مى بينند سخت پشيمان مى شوند و زبان به مذمت دنيا مى گشايند ولى خردمندان بيدار زبان به ستايش آن مى گشايند که از آن تجارت خانه پرسود و مزرعه پربار بهترين بهره ها را گرفتند و با خود به عرصه قيامت آوردند.
از اين جمله هاى اخير نکته اى را که قبلاً به آن اشاره کرديم بهتر مى توان دريافت که مذمت دنيا در بسيارى از کلمات معصومان (عليهم السلام) و حتى در آيات قرآن هيچ منافاتى به مدح و ستايش آن در اين کلام پربار اميرمؤمنان (عليه السلام) ندارد. آنچه در نکوهش آن آمده ناظر به افراد کوتاه بين و غافل و بى خبر و آنچه در مدح آن آمده ناظر به آگاهان و خردمندان و عاقبت انديشان است. مهم آن است که با کدام ديده به دنيا بنگريم. اگر با ديده مثبت بنگريم دنيا به راستى مزرعه آخرت است و اگر با ديده منفى نگاه کنيم دنيا سراى غرور و غفلت و بى خبرى و نکبت است.
* * *
پاورقی ها