تفسیر بخش سوم
آللّهُمَّ آفْسَحْ لَهُ مَفْسَحآ فِي ظِلِّکَ؛ وَآجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ آلْخَيْرِ مِنْ فَضْلِکَ. آللّهُمَّ وَ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ آلْبَانِينَ بِنَاءَهُ، وَ أَکْرِمْ لَدَيْکَ مَنْزِلَتَهُ، وَأَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ، وَآجْزِهِ مِنِ آبْتِعَاثِکَ لَهُ مَقْبُولَ آلشَّهَادَةِ، مَرْضِيِّ آلْمَقَالَةِ، ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ، وَخُطْبَةٍ فَصْلٍ. آللّهُمَّ آجْمَعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فِي بَرْدِ آلْعَيْشِ وَقَرَارِ النِّعْمَةِ، وَمُنَى الشَّهَوَاتِ، وَأَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ، وَ رَخَاءِ الدَّعَةِ، وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِينَةِ، وَتُحَفِ آلْکَرَامَةِ.
ترجمه
شرح و تفسیر
امام (عليه السلام) در اين بخش از سخنانش دعاى جامعى در حقّ پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) مى کند و درواقع شيوه دعا کردن آن بزرگوار را به ما مى آموزد و نيز دعاى جامعى براى خود و دوستان و پيروانش مى کند.
در بخش نخست، شش مقام و فضيلت از پيشگاه خداوند بزرگ براى پيغمبر گرامى اسلام (صلي الله عليه و آله) تقاضا مى کند. نخست عرض مى کند: «پروردگارا! جايگاهى وسيع براى او در سايه لطفت بگشاى»؛ (آللّهُمَّ آفْسَحْ لَهُ مَفْسَحآ فِي ظِلِّکَ).
«ظلّ» [= سايه] در اين جا ممکن است معناى کنايى داشته باشد و اشاره به سايه لطف، جُود و بخشش خداوند باشد؛ و يا به معناى حقيقى و اشاره به سايه هاى بهشتى درقيامت باشد.چنانکه درحديث آمده است: «در بهشت درختى است که شخصِ سوارِ بر مرکب، مى تواند در سايه آن يک صد سال راه برود».
دوم اين که عرض مى کند: «و از فضل و کرمت پاداش مضاعف به او مرحمت کن!»؛ (وَاجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِکَ).
روشن است که پاداش الهى هميشه به صورت مضاعف و چندين برابر است چراکه از فضل و کَرمش سرچشمه مى گيرد و برابرى با اَعمال در آن شرط نيست؛ ولى در اين جا تفاضاى پاداش هاى بيشترى براى آن بزرگوار شده است.
در سومين و چهارمين تقاضا عرضه مى دارد: «خداوندا! کاخ پرشکوه او را از هر بنايى برتر ساز و مقام او را در پيشگاه خود گرامى دار»؛ (آللّهُمَّ وَ أعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ، وَ أَکْرِمْ لَدَيْکَ مَنْزِلَتَهُ).
منظور از «بناء» در اين جا يا دين و آيين و مذهب اوست که تفاضا شده بر تمام اديان جهان پيشى گيرد و يا مقام والاى آن حضرت است، که بر همه تقدّم جويد.
در پنجمين و ششمين تقاضا از خداوند، عرضه مى دارد: «خداوندا! نور او را (در سراسر جهان) کامل گردان و پاداش رسالتش را پذيرش شهادت (و شفاعت در حقّ امّت) و قبول گفتار او قرار ده؛ (چراکه او) داراى منطق عادلانه و سخنان جدا کننده حقّ از باطل بود»؛ (وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ، وَاجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِکَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ، وَ مَرْضِىَّ الْمَقَالَةِ، ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ، وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ).
جالب اين که جزاى رسالت پيامبر (صلي الله عليه و آله) در اين عبارت، شفاعت امّت شمرده شده است؛ چيزى که برکتش به ديگران بازمى گردد و اين نهايت کرامت و لطف آن حضرت است و در ضمن به اين نکته نيز اشاره شده که شفاعت و گواهى آن حضرت، بى حساب نيست. او همواره گفتارش عادلانه و سخنانش جدا کننده حق از باطل بود، اگر درباره شخص يا قومى شفاعت کند لياقت و شايستگى شفاعت را در آن ها يافته است و اين ناظر به همان چيزى است که در مباحث شفاعت گفته ايم که شفاعت هم بى حساب نيست؛ بلکه لياقتى لازم دارد و به تعبير ديگر: بايد رابطه معنوى ميان شفاعت کننده و شفاعت شونده باشد و آن ها که تمام پيوندهاى خود را بريده اند، لايق شفاعت نيستند و اين همان مقام محمودى است که در قرآن مجيد به آن اشاره شده، مى فرمايد: (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامآ مَحْمُودآ)؛ «پاسى از شب را از خواب برخيز و قرآن (و نماز) بخوان؛ اين يک وظيفه اضافى براى توست تا پروردگارت تو را به مقام درخورِ ستايش برساند».
در آخرين بخش از خطبه، امام (عليه السلام) دعايى براى خود و دوستانش مى کند و در يک عبارت کوتاه، برترين نعمت هاى الهى را تقاضا مى نمايد؛ عرض مى کند: «خداوندا! ما را در کنار آن پيامبر بزرگ قرار ده، در جايى که زندگانى اش خوش ونعمتش جاويدان و آرزوهايش مطلوب و لذّاتش خواستنى است؛ آن هم در کمال آرامش و نهايت اطمينان و توأم با هداياى پرارزش»؛ (آللَّهُمَّ اجْمَعْ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُ فِي بَرْدِ الْعَيْشِ وَ قَرَارِ النِّعْمَةِ، وَ مُنَى الشَّهَوَاتِ، وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ، وَرَخَاءِ الدَّعَةِ، وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِينَةِ، وَ تُحَفِ الْکَرَامَةِ).
اين اوصاف هفت گانه، اوصاف بهشت برين است که داراى تمام اين صفات و برکات مى باشد؛ آرامش، آسايش، کرامت هاى الهى، لذّات شايسته و نعمت هاى معنوى و مادّى بى نظير، توأم با جاودانگى در آن جمع است. نکته
اهميّت فوق العاده صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله)
در خطبه مورد بحث، صلوات و درود بسيار پرمعنا و پرمحتوا و مستدلّى بر پيغمبراکرم (صلي الله عليه و آله) آمده است و اين مطلب ما را به اهميّت اين مسئله در دستورات اسلامى واقف مى سازد.
حقيقت اين است که روايات اسلامى اهميّت فوق العاده اى براى صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) ذکر کرده اند و در منابع شيعه و اهل سنّت ثواب و پاداش فوق العاده اى براى اين عمل ذکر شده، به اندازه اى که مايه اعجاب و شگفتى است؛ که به عنوان نمونه، بخشى از اين روايات را گلچين کرده، در ذيل از نظر خوانندگان عزيز مى گذرانيم، سپس به تحليلى در اين زمينه مى پردازيم:
1. در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى خوانيم: «أَلصَّلاَةُ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ أَمْحَقُ لِلْخَطَايَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ و السَّلاَمُ عَلَى النَّبِيِّ أَفْضَلُ مِنْ عِتْقِ رِقَابٍ؛ صلوات بر پيامبر و آل او گناهان را محو مى کند، شديدتر از آنچه آب، آتش را خاموش مى کند و سلام بر پيامبر و آل او از آزاد کردن بردگان برتر است». 2. در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا ذُکِرَ النَّبِيُّ فَأَکْثِرُوا الصَّلاَةَ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صَلاَةً وَاحِدَةً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاَةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِکَةِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلاَّ صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلاةِ اللّهِ عَلَيْهِ وَصَلاةِ مَلائِکَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللّهُ مِنْهُ وَرَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ؛ هنگامى که نام پيامبر برده شود بسيار صلوات بر او بفرستيد، چراکه هرکس يک صلوات بر پيامبر اکرم بفرستد خداوند هزار صلوات و درود در هزار صفّ از ملائکه، بر او مى فرستد. و چيزى از مخلوقات خدا باقى نمى ماند، مگر اين که به خاطر صلوات خدا و فرشتگانش بر او صلوات مى فرستند و هرکس به چنين پاداش عظيمى علاقه نداشته باشد، جاهل مغرورى است که خدا و رسول خدا واهل بيتش از او بيزارند».
3. در حديث ديگرى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «کُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ حَتَّى يُصَلَّى عَلَى النَّبِيِّ؛ هيچ دعايى به اجابت نمى رسد مگر اين که صلوات بر پيامبر فرستاده شود».
4. باز در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «أَلصَّلاَةُ عَلَيَّ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ؛ صلوات بر من نور صراط (در قيامت) است».
5. در حديث ديگرى از امام باقر يا امام صادق (عليهما السلام) نقل شده که فرمود: «مَا فِي الْمِيزَانِ شَىْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ أَعْمَالُهُ فِي الْمِيزَانِ فَتَمِيلُ بِهِ فَيُخْرِجُ الصَّلاةَ عَلَيْهِ فَيَضَعُهَا فِي مِيزَانِهِ فَتَرجَحُ؛ در ترازوى سنجش اعمال (در قيامت) چيزى سنگين تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نيست؛ کسانى هستند که اعمالشان را در ترازوى سنجش عمل مى گذارند، سبک و ناچيز است سپس صلوات بر آن حضرت را بيرون آورده و بر آن مى نهند سنگينى مى کند و برترى مى يابد».
6. در حديث ديگرى از خود آن حضرت آمده است: «صَلُّوا عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلَىَّ زَکَاةٌ لَکُمْ؛ صلوات بر من بفرستيد، چراکه صلوات بر من، باعث رشد (روح و جان) شما مى شود».
7. در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «إِذَا کَانَ يَوْمُ الْخَمِيسِ بَعَثَ اللّهُ مَلاَئِکَةً مَعَهُمْ صُحُفٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَقْلاَمٌ مِنْ ذَهَبٍ يَکْتُبُونَ يَوْمَ الْخَمِيسِ وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ أَکْثَرَ النَّاسِ عَلَيَّ صَلاَةً؛ روز پنج شنبه که مى شود خداوند فرشتگانى را با لوح هايى از نقره و قلم هايى از طلا مى فرستد تا نام کسانى را که روز پنج شنبه وشب جمعه بيشتر از همه بر من صلوات مى فرستند، بنويسند».
8. در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) چنين نقل شده است که روزى به على (عليه السلام) فرمود: «أَلاَ أُبَشِّرُکَ؟ قَالَ: بَلَى بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَإِنَّکَ لَمْ تَزَلْ مُبَشِّرآ بِکُلِّ خَيْرٍ. فَقَالَ: أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ آنِفآ بِالْعَجَبِ. فَقَالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام): وَمَا الَّذِي أَخْبَرکَ يَا رَسُولَ اللّهِ (صلي الله عليه و آله)؟ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَّى عَلَىَّ فَأَتْبَعَ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي فُتِحَتْ لَهُ أبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَيْهِ الْمَلائِکَةُ سَبْعِينَ صَلاَةً وَ أَنَّهُ إِنْ کَانَ مِنَ الْمُذْنِبِينَ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کَمَا تَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ؛ آيا به تو بشارت بدهم؟ على (عليه السلام) عرض کرد: آرى پدر و مادرم فدايت، تو هميشه بشارت دهنده به همه نيکى ها بوده اى. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: جبرئيل الآن از چيز عجيبى به من خبر داد، اميرمؤمنان (عليه السلام) پرسيد: چه خبرى داده، اى رسول خدا؟! فرمود: به من خبر داد که يکى از امّت من هنگامى که صلوات بر من مى فرستد و به دنبال آن صلوات بر اهل بيتم؛ درهاى آسمان به روى او گشوده مى شود وفرشتگان هفتاد صلوات بر او مى فرستند و اگر از گنهکاران باشد، گناهانش فرو مى ريزد آن گونه که برگ ها از درختان مى ريزند».
9. در حديث ديگرى از پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمده است: «أَکْثِرُوا الصَّلاَةَ عَلَىَّ فَإِنَّ اللّهَ وَکَّلَ بِي مَلَکآ عِنْدَ قَبْرِي فَإِذَا صَلَّى عَلَىَّ رَجُلٌ مِنْ أُمَّتِي قَالَ ذَلِکَ الْمَلَکُ يَا مُحَمَّدُ: إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ صَلَّى عَلَيْکَ السَّاعَةَ؛ بر من زياد صلوات بفرستيد؛ چراکه خداوند فرشته اى را نزد قبر من مأمور ساخته که هر فردى از امّت من، صلوات بر من بفرستد آن فرشته مى گويد: فلان کس، فرزند فلان، هم اکنون بر تو صلوات فرستاد».
10. در حديثى از امام باقر (عليه السلام) از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چنين نقل شده است: «مَنْ صَلَّى عَلَىَّ إِيمَانآ وَاحْتِسَابآ إِسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ؛ هرکس از روى ايمان و به خاطر خداوند، بر من صلوات بفرستد (تمام گناهانش بخشوده خواهد شد و) اعمال خود را از نو آغاز مى کند».
11. نه تنها به هنگام ذکر نام پيامبر (صلي الله عليه و آله) بايد صلوات بر او فرستاد، بلکه به هنگام نوشتن نيز تأکيد شده است که صلوات را بنويسند؛ آن گونه که در حديثى از پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ فِي کِتَابٍ لَمْ تَزَلِ الْمَلائِکَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَادَامَ اسْمِي فِي ذَلِکَ الْکِتَابِ؛ کسى که در نوشته اى صلوات بر من بنويسد، فرشتگان ـ مادامى که اسم من در آن نوشته است ـ براى او استغفار مى کنند».
12. عايشه از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل مى کند که فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَلْقَى اللّهَ غَدآ رَاضِيآ فَلْيُکْثِرِ الصَّلاةَ عَلَيَّ؛ کسى که دوست دارد خدا را فرداى قيامت ملاقات کند در حالى که از او خشنود باشد، پس زياد بر من صلوات بفرستد».
کوتاه سخن اين که روايات بسيار فراوانى در اين زمينه نقل شده، که از اهميّت فوق العاده صلوات و درود بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) و اهل بيتش (عليهم السلام) حکايت مى کند، به گونه اى که در کمتر عملى از اعمال، اين همه ثواب و فضيلت ديده مى شود وآنچه ما در اين احاديث دوازده گانه ذکر کرديم، درواقع بخش کوچکى از آن است. پاسخ به چند سؤال
1. اين همه اهميّت براى چيست؟
در اين جا قبل از هرچيز، اين سؤال پيش مى آيد که اين همه اهميّت براى چيست؟ و چه فلسفه اى در صلوات بر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نهفته شده است؟
در پاسخ اين سؤال مى توان گفت: نخستين فلسفه آن اين است که پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) و مقام شامخ او فراموش نشود، و نتيجه آن اين است که اسلام و برنامه هاى اسلامى متروک نمى شود و به اين ترتيب ادامه صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) رمز بقاى اسلام و نام مبارک اوست.
ديگر اين که اين صلوات و درود سبب مى شود ما با مقام والاى آن حضرت بيشتر آشنا شويم و از اخلاق و اعمال و صفاتش الگو بگيريم و لذا از بعضى از تعبيرات استفاده مى شود که صلوات بر آن حضرت، باعث پاکيزگى اخلاق وطهارت اعمال وريزش گناهان ما مى شود؛ چنان که در زيارت جامعه کبيره مى خوانيم: «وَ جَعَلَ صَلاتَنَا عَلَيْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِکُمْ طِيبآ لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَتَزْکِيَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا؛ خداوند صلوات ما را بر شما (پيامبر و آل پيامبر (عليهم السلام)) و ولايت ما را نسبت به شما، سبب پاکيزگى اخلاق، طهارت نفوس ونموّ و رشد معنوى و کفّاره گناهان ما قرار داده است».
در روايات متعدّد ديگرى نيز اشاره به بخشودگى گناهان، به هنگام درود بر پيامبر و آل او (عليهم السلام) شده است.
از طرفى صلوات و درود بر پيامبر و آل او (عليهم السلام) ، رحمت تازه الهى را بر روح پاک آن ها مى فرستد و از آن جا که آن ها منبع فيض اند، ازسوى آن ها به امّت نيز سرازير مى شود. بنابراين؛ درود و رحمت بر آن ها، درواقع درود و رحمت بر خود ماست.
اضافه بر اين، فرستادن صلوات و درود بر آن بزرگواران، نوعى حق شناسى وقدردانى و تشکّر از زحماتى است که براى هدايت امّت کشيده اند و بى شک اين حقّشناسى و قدردانى اجر و پاداش الهى دارد.
2. آيا صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) براى او اثرى دارد؟
سؤال ديگرى که در اين جا مطرح است اين است که آيا صلوات و درود بر پيامبر و آل او (عليهم السلام)، در مقام و منزلت آن ها اثر دارد؟
گاه بعضى از ناآگاهان مى گويند: هيچ اثرى ندارد چون آن ها به مقاماتى که بايد برسند، رسيده اند؛ ولى سستى اين سخن با توجّه به اين نکته آشکار مى شود که سير تکاملى انسان هيچ حدّ و مرزى را نمى شناسد و به سوى نامتناهى پيش مى رود، و لذا با صراحت در بعضى از دعاها که در تشهّد و غير آن خوانده مى شود، عرضه مى داريم: «وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ؛ درجه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را بالاتر از آنچه هست، ببر». از اين رو، قرآن مجيد نيز با صراحت مى گويد: (إِنَّ اللّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمآ)؛ «خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند، اى کسانى که ايمان آورده ايد! بر او درود فرستيد و (دربرابر اوامر او) تسليم باشيد».
تعبير به فعل مضارع (يُصَلُّونَ) دليل بر ادامه اين رحمت است و به يقين، هر مسلمانى که سخن از توحيد و اسلام مى گويد، رحمت تازه اى براى بنيان گذار اين آيين نوشته مى شود و اين رحمت با انجام اعمال او نيز تداوم مى يابد، چراکه اين سنّت هاى حسنه را او بنيان نهاد.
3. با چه الفاظى درود بفرستيم؟
سؤال ديگرى که در اين جا مطرح است، اين است که چگونه و با چه الفاظى بايد بر آن حضرت صلوات فرستاد؟
در اين زمينه نيز روايات متعدّدى از طريق شيعه و اهل سنّت به ما رسيده و در همه آن ها تأکيد شده است که بايد آل محمّد (عليهم السلام) به هنگام فرستادن صلوات ذکر شوند، که ما در اين جا به ذکر چند روايت از اهل سنّت، بسنده مى کنيم:
در الدّر المنثور از صحيح بخارى و مسلم و ابوداود و ترمذى و نسائى وابن ماجه و ابن مردويه و گروه ديگرى، از کعب بن عجره نقل شده که مردى خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) عرض کرد: «أَمَّا السَّلامُ عَلَيْکَ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ فَکَيْفَ الصَّلاَةُ عَلَيْکَ؛ سلام بر تو را مى دانيم چگونه است، امّا صلوات و درود بر تو بايد چگونه باشد؟» پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود بگو: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْراهِيمَ إِنَّکَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ. أَللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّکَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ». نويسنده تفسير الدّر المنثور اضافه بر حديث فوق، هيجده حديث ديگر نقل کرده که در همه آن ها تصريح شده که آل محمّد (عليهم السلام) را بايد به هنگام صلوات ذکر کرد؛ اين احاديث، از کتب مشهور و معروف اهل سنّت از گروهى از صحابه ازجمله ابن عبّاس، ابوسعيد خدرى، ابوهريره، طلحه، ابومسعود انصارى، بريده، ابن مسعود، کعب بن عجره و اميرمؤمنان على (عليه السلام) نقل شده است.
در صحيح بخارى روايات متعدّدى در اين زمينه نقل شده و در صحيح مسلم نيز دو روايت آمده است و جالب اين که در «صحيح مسلم» با آن که در احاديث مذکور، چند بار «محمّد و آل محمد»، با هم ذکر شده، عنوانى که براى اين باب انتخاب کرده، «باب الصّلاة على النّبى صلّى اللّه عليه و سلّم» (بدون ذکر آل) است!
اين نکته نيز گفتنى است که در بعضى از روايات اهل سنّت وبسيارى از روايات شيعه، حتّى کلمه عَلَى ميان «محمّد و آل محمّد» فاصله نشده و کيفيّت صلوات به اين صورت است: «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
اين سخن را با حديثى از صواعق ابن حجر پايان مى بريم. او نقل مى کند که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «لاَتُصَلُّوا عَلَىَّ الصَّلاَةَ الْبَتْرَاءَ! فَقَالُوا: وَ مَا الصَّلاَةُ الْبَتْرَاءُ؟ قَالَ: يَقُولُونَ: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ» وَ تُمْسِکُونَ؛ بَلْ قُولُوا: أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ هرگز صلوات ناقص و ناتمام بر من نفرستيد! عرض کردند: صلوات ناقص و ناتمام چيست؟ فرمود: اين که فقط بگوييد: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ» سپس امساک کنيد؛ بلکه بگوييد: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ».
در جلد اوّل کنز العمّال نيز روايات متعدّدى در اين زمينه ديده مى شود. 4. صلوات و درود، واجب است يا مستحب؟
سؤال ديگر اين که آيا صلوات فرستادن بر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) واجب است يا مستحبّ؟ ظاهر آيه شريفه 56 سوره احزاب: (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبىِّ...) وجوب است؛ زيرا مى دانيم که امر، ظاهر در وجوب است مگر اين که قرينه اى برخلاف آن قائم شود و در اين آيه خداوند امر به صلوات و سلام بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) کرده است؛ بنابراين، حدّاقل لازم است يک بار بر آن حضرت صلوات ودرود و سلام فرستاد؛ اين در حالى است که مشهور فقهاى شيعه و جمعى از فقهاى اهل سنّت معتقد به وجوب صلوات در تشهّد هستند.
ابن قُدامه، فقيه معروف اهل سنّت در کتاب المغنى مى گويد: در تشهّد اوّل، بايد بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) صلوات بفرستد و بگويد: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ... وَ هِيَ واجبةٌ فِي صحيح الْمَذْهَبِ وَ هُو قولُ الشّافِعي واِسحاق...؛ صلوات فرستادن بر پيامبر و آلش در فتواى صحيح واجب است وشافعى و اسحاق نيز بر همين عقيده اند». سپس از ابن راهويه (از فقهاى اهل سنّت) نقل مى کند: «لَوْ أنَّ رَجُلاً تَرَکَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ (صلي الله عليه و آله) فِي التشَهُّدِ بَطَلَتْ صَلاتُهُ؛ اگر کسى صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) را در تشهّد ترک کند، نمازش باطل است»؛ سپس مى افزايد: ظاهر مذهب احمد (امام معروف اهل سنّت) نيز وجوب آن است.
نويسنده کتاب التّاج الجامع للاصول (شيخ منصور على ناصف) در ذيل آيه 56 سوره احزاب: (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ...) تصريح مى کند: ظاهر آيه اين است که صلوات و سلام بر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) واجب است و اين سخن مورد اتّفاق علماست. 5. مفهوم واقعى صلوات چيست؟
آخرين سؤالى که در اين جا مطرح است اين است که مفهوم صلوات چيست؟
معروف در ميان علما و دانشمندان اين است که صلوات اگر ازسوى خداوند باشد به معناى رحمت است و اگر ازسوى فرشتگان و انسان ها باشد به معناى طلب رحمت است. يا به تعبيرى که در روايت امام کاظم (عليه السلام) آمده است در پاسخ اين سؤال که معناى صلوات خدا و ملائکه و مؤمنان در آيه شريفه (إِنَّ اللّهَ وَمَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ...) چيست؟ فرمود: «صَلاَةُ اللّهِ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَلاَةُ الْمَلاَئِکَةِ تَزْکِيَةٌ مِنْهُمْ لَهُ، وَ صَلاَةُ الْمُؤْمِنينَ دُعَاءٌ مِنْهُمْ لَهُ؛ صلوات خداوند رحمتى از ناحيه اوست و صلوات ملائکه، تقديس و پاک شمردن پيامبر (صلي الله عليه و آله) است وصلوات مؤمنين، دعا و تقاضاى رحمت است براى پيامبر (صلي الله عليه و آله)».
بعضى معتقدند که تمام اين معانى به يک اصل بازمى گردد و آن، ثناى جميل است؛ خواه به صورت فرستادن رحمت باشد، يا تقديس و پاک شمردن، ويا تقاضاى رحمت، که هرکس به مقتضاى حال خودش آن را انجام مى دهد.
و از آن جا که ريشه اصلى اين لغت، «صَلْى» (بر وزن سعى) به معناى در آتش افکندن، يا سوختن و برشته شدن در آتش است، بعضى معتقدند که صلوات به معناى دور کردن آتش عذاب الهى است، که نتيجه آن، رحمت يا تقاضاى رحمت است؛ ولى بعضى ميان «صَلْو» که به اصطلاح، ناقص واوى است، با «صَلْى» که ناقص يايى است، فرق گذاشته، معناى اخير را مربوط به «صَلْى» دانسته اند ومعانى قبل را مربوط به «صَلْو». (دقّت کنيد!)
به هر حال، تمام اين ها نشان مى دهد که با هر صلوات و سلامى که به پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرستاده مى شود، رحمت تازه اى بر روان پاک او نازل مى گردد و بعيد
نيست که اين رحمت از ناحيه آن منبع عظيم الهى، به سوى امّتش نيز سرازير شود. از همين رو صلوات و درود بر پيامبر (صلي الله عليه و آله) مايه رحمت و پاکى و آمرزش براى خود انسان است.
درباره اين که منظور از آل محمّد (صلي الله عليه و آله) همان اهل بيت، يعنى فرزندان او (عليهم السلام) هستند به خواست خدا در ذيل خطبه 239 بحث خواهيم کرد. در جلد اوّل همين شرح، ذيل خطبه دوم نيز اشاره اى به اين معنا داشته ايم.
همچنين در گفتار حکيمانه 361، امام (عليه السلام)، صلوات را به عنوان راهى براى اجابت دعا معرفى مى فرمايد.
***
پاورقی ها
تفسير مجمع البيان، ج 9، ص 330، ذيل آيه 30 سوره واقعه. اسراء، آيه 79. «دَعَة» از ريشه «وداع» به معناى جدا شدن و رها کردن است و از آن جا که هرگاه انسان چيزى را رها مى کند، بى حرکت و آرام مى ماند؛ اين واژه به معناى آرامش نيز به کار رفته و در خطبه بالا همين معنا اراده شده است. بحارالانوار، ج 91، ص 57، باب فضل الصلاة على النبى و آله. کافى، ج 2، باب الصلاة على النبى....، ص 492، ح 6. کنز العمال، ج 1، ص 490، ح 2153. کنز العمال، ج 1، ص 490، ح 2149. وسائل الشيعه، ج 4، باب استحباب الاکثار من الصلاة على محمد و آله (عليهم السلام)، ص 1210، ح 1. کنزالعمّال، ج 1، ص 494، ح 2182. کنزالعمّال، ج 1، ص 494، ح 2177. منهاج البراعة (خوئى)، ج 5، ص 214-215. کنزالعمّال، ج 1، ص 494، ح 2181. وسائل الشيعه، ج 4، باب استحباب الاکثار من الصلاة على محمد و آله :، ص 1213، ح 13. کنزالعمّال، ج 1، ص 507، ح 2243. کنزالعمّال، ج 1، ص 504، ح 2229. عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج 2، ص 275، ضمن ح 1. وسائل الشيعه، ج 4، باب کيفيّة التشهّد، ص 989، ح 1. احزاب، آيه 56. تفسير الدّر المنثور، ج 5، ص 216 ـ 220، (ذيل آيه 56 سوره احزاب). صحيح بخارى، ج 6، ص 27، در تفسير سوره احزاب. صحيح مسلم، ج 2، ص 16، باب الصلاة على النبى (صلي الله عليه و آله) المغنى ابن قدامه، ج 1، ص 579. صواعق ابن حجر، ص 146. التّاج الجامع للاصول، ج 5، ص 143. ثواب الأعمال، ص 165. التحقيق فى کلمات القرآن الکريم، ج 6، ص 274. ريشه «صلو» (با اقتباس و نقل به معنا).