تفسیر بخش سوم

و منهها فى صفة الجنّة
دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ، لاَيَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا، وَ لاَيَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لاَيَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَيَبْأَسُ سَاکِنُهَا.

ترجمه
(جملات زير) بخش ديگرى از اين خطبه است که بهشت را توصيف مى کند. در آن جا درجاتى است که يکى از ديگرى برتر و منزلگاه هايى است که با هم متفاوت است. نعمت هايش جاودان است و هرگز قطع نمى شود و ساکنانش از آن کوچ نمى کنند و آنان که در آن جاى دارند، پير نمى شوند و گرفتار شدايد نمى گردند.
شرح و تفسیر
درجات بهشتى
در بخش پايانى اين خطبه، امام (عليه السلام) به دنبال اشاره هاى بيم دهنده اى که در بخش سابق بود، سخن از نعمت هاى روح پرور بهشت و عنايات پايدار پروردگار به بهشتيان، مى گويد، تا انذار را با بشارت بياميزد و اسباب خوف و رجا را در کنار هم قرار دهد، تا در نتيجه، انگيزه هاى حرکت به سوى کمالات و سير الى اللّه از هر نظر کامل گردد. مى فرمايد: «در آن جا درجاتى است که يکى از ديگرى برتر و منزلگاه هايى است که با هم متفاوت است»؛ (دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ). اين سخن را به اين دليل مى فرمايد که هر انسانى در هر درجه اى از کمال که هست به آن بسنده نکند و پيوسته به سوى کمالى بالاتر و مقاماتى والاتر حرکت کند؛ بر علم و عمل بيفزايد و در خودسازى و تهذيب نفس، پيش برود. بديهى است که هر قدر ايمان و عمل و معرفت و اخلاق کامل تر باشد، به همان اندازه، سهم انسان از مواهب معنوى و مادّى الهى در آن سرا، بيشتر است.
در قرآن مجيد نيز به اين درجات (پله هايى که به سوى کمالات بالا مى رود) بارها اشاره شده است؛ مى فرمايد: (وَ لِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا)؛ «و براى هر يک (از اين دو دسته) درجات (و مراتبى) است، از آنچه عمل کردند».
در جاى ديگر مى فرمايد: (نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ)؛ «درجات هرکس را بخواهيم (و شايسته بدانيم) بالا مى بريم».
در آيات ديگر قرآن، شرح اين درجات آمده است، مانند: (اَلسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ * فِى جَنَّاتِ النَّعِيمِ)؛ «و (سومين گروه) پيشگامان پيشگام اند، آن ها مقرّبان اند، در باغ هاى پرنعمت بهشت (جاى دارند)».
(وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ)؛ «و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى».
در پايان سوره واقعه نيز بار ديگر به اين دو گروه ممتاز که يکى از ديگرى ممتازتر است اشاره کرده، مى فرمايد: (فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ * وَ أَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ * فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ)؛ «(ولى) هرگاه او از مقرّبان باشد در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است؛ اما اگر از اصحاب يمين باشد (به او گفته مى شود) سلام بر تو ازسوى اصحاب يمين (که از ياران تواند)».
در ديگر آيات قرآن، جايگاه گروهى از مؤمنان صالح را «جَنّات عَدْن» و گروهى را «جَنّات مَأوى» و گروهى را «جَنّات فِرْدَوْس» و گروهى را «جَنّات نَعِيم» شمرده که هرکدام مى تواند اشاره اى به مقامات گوناگون بهشتيان باشد.
در حديثى از پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) چنين مى خوانيم: «ألْجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ کُلِّ دَرَجَتَيْنِ کَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض‏؛ الْفِرْدَوْسُ أَعْلاهَا دَرَجَةً، مِنْهَا تُفَجَّرُ أَنْهَارُ الْجَنَّةِ الْأَرْبَعَة، فَإِذَا سَأَلْتُمُ اللّهَ، فَاسْأَلُوهُ الْفِرْدَوْسَ؛ بهشت، يک صد درجه است که مابين هر درجه اى با درجه ديگر، فاصله اى همچون فاصله ميان زمين و آسمان است و بالاترين درجات آن، فردوس است؛ آن جا نهرهاى چهارگانه بهشت سرچشمه مى گيرد، پس هنگامى که از خداوند تقاضا مى کنيد، فردوس را تقاضا کنيد!».
در خبر ديگرى مى خوانيم: «إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ لَيَرَوْنَ أهْلَ عِلِّيِّينَ کَمَا يُرَى النَّجْمُ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ؛ اهل بهشت، ساکنان عليّين را همچون ستارگانى برفراز آسمان مى بينند».
طبيعى است که وقتى مؤمنان صالح در ايمان و عمل با هم متفاوت باشند، بايد مقامات بهشتى آنان نيز متفاوت باشد و شايد عدد «صد» که در حديث قبل آمد عدد تکثير باشد و تفاوت مقامات از نظر تعداد، بسيار بيش از اين ها باشد و نيز ممکن است درجات اصلى يک صد درجه باشد و هر کدام از آن ها نيز به درجات متعدّدى تقسيم شود؛ لذا قرآن مجيد مى فرمايد: (وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنآ قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِکَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى)؛ «و هرکس با ايمان نزد او آيد، و اعمال صالح انجام داده باشد چنين کسانى درجات عالى دارند».
در حديث ديگرى از امام زين العابدين على بن الحسين (عليه السلام) آمده است: «خداوند درجات بهشت را به اندازه آيات قرآن قرار داده است. کسانى که قرآن مى خوانند به آن ها گفته مى شود: «بخوانيد و بالا رويد».
امام (عليه السلام) در ادامه سخن، چهار وصف براى بهشت و درجات آن بيان فرموده که هرکدام از ديگرى جالب تر است. نخست مى فرمايد: «نعمت هايش جاودان است و هرگز قطع نمى شود»؛ (لاَيَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا).
نه همچون نعمت هاى دنيا که گاه آفت مى پذيرد (کم و زياد) يا نابود مى شود؛ همان گونه که در آيه 35 سوره رعد آمده است: (اُکُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِلُّهَا).
در وصف دوم مى فرمايد: «و ساکنانش از آن کوچ نمى کنند»؛ (وَ لاَيَـظْعَنُ مُقِيمُهَا).
يعنى هم نعمت هايش جاويدان است و هم سکونت ساکنانش.
در توصيف سوم اشاره به عدم ظهور عوارض پيرى با گذشت زمان کرده، مى فرمايد: «و آنان که در آن جاى دارند پير نمى شوند»؛ (وَ لاَيَهْرَمُ خَالِدُهَا).
در توصيف چهارم اشاره به عدم شدايد و سختى ها شده است، مى افزايد: «گرفتار شدايد نمى گردند»؛ (وَ لاَيَبْأَسُ سَاکِنُهَا).
در مجموع محيطى است مملوّ از نور و برکت، و خالى از هرگونه مشکلات و نکبت.