تفسیر بخش اول

قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ، وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ، لَهُ الْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ، وَ الْغَلَبَةُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ، وَ الْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ.

ترجمه
خداوند از درون همه کس آگاه است و باطن همه انسان ها را آزموده و از آن باخبر است، به هرچيزى احاطه دارد و بر همه اشيا غالب و پيروز است و قدرت انجام هر کارى را دارد.
شرح و تفسیر
از اسرار درون شما آگاه است
امام (عليه السلام) در آغاز اين خطبه، اشاره به پنج وصف از اوصاف پروردگار مى کند که توجّه به آن و باور کردن آن، زمينه را براى پذيرش حرف حقّ، و خودسازى، کاملاً فراهم مى سازد.
نخست مى فرمايد: «خداوند از درون همه کس آگاه است»؛ (قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ).
سپس مى افزايد: «و باطن همه انسان ها را آزموده و از آن باخبر است»؛(وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ).
«به هرچيز احاطه دارد»؛ (لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَيْءٍ).
«و بر همه اشيا غالب و پيروز است»؛ (وَ الْغَلَبَةُ لِکُلِّ شَىْءٍ).
«و قدرت انجام هر کارى را دارد»؛ (وَ الْقُوَّةُ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ).
جمعى از مفسّران نهج البلاغه، جمله اوّل و دوم را به يک معنا تفسير کرده اند و از قبيل جملات مترادف دانسته اند و مى گويند: هر دو بر اين معنا تأکيد دارد که خداوند از اسرار درون همه کس آگاه است. اين در حالى است که بعضى گفته اند: «خَبَرَ» (به فتح باء) به معناى آزمودن و «خَبِرَ» (به کسر باء) به معناى آگاه بودن است و «خَبَرَ» (به فتح باء) در جاى ديگر نهج البلاغه به معناى آزمودن آمده است: «إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا...؛ مَثَل کسى که دنيا را آزموده است مانند...».
با توجّه به اين که اصل اين است که هر جمله اى معناى جديدى را بيان کند، سخن کسانى که آن را به آزمودن تفسيرکرده اند، مناسب تر به نظرمى رسد؛ هر چند آزمايش ها سبب آگاهى هاست و حتّى گاهى آزمودن چيزى، کنايه از آگاه بودن از آن مى باشد.
در هر حال، هدف آن است که همه توجّه داشته باشيم خداوند به تمام اسرار و ضماير ما آگاه است. حتّى ما را بهتر از خود ما مى شناسد؛ نيّات شوم و پليد و ريا و شرک و اغراض سوء را به خوبى مى داند و ظاهر و باطن براى او يکسان است.
جمله «لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَىْءٍ» در واقع از قبيل ذکر عام، بعد از خاصّ است؛ چرا که در جمله هاى قبل، سخن از احاطه علمى خداوند به اسرار درون انسان ها به ميان آمده و در اين جمله سخن از آگاهى او به همه اشياى عالم است؛ همان گونه که جمله چهارم و پنجم از قدرت مطلقه خداوند سخن مى گويد؛ با اين تفاوت که جمله چهارم، ناظر به غلبه و قاهريّت و پيروزى او بر هرچيز است، در حالى که در جمله پنجم، قدرت او را بر انجام هر چيز و هر کارى بيان مى کند.
بعضى گفته اند: تفاوت ميان اين دو چنين است که قوّه بر هر کار، به معناى قدرت بر ايجاد آن است و غلبه، به معناى سيطره بعد از وجود مى باشد. يعنى چنان نيست که اشيا بعد از وجودشان، از تحت فرمان خداوند کنار بروند.
به هر حال، اين صفات پنج گانه، شرحى بر علم و قدرت مطلقه خداست که توجّه به آن، عامل بازدارنده قوىّ در برابر گناه، و انگيزه نيرومندى براى اطاعت فرمان حق است.