تفسیر بخش چهارم

اعْمَلُوا، رَحِمَکُمُ اللهُ، عَلَى أَعْلاَمٍ بَيِّنَةٍ، فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ، وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ؛ وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ، وَ الأَقْلاَمُ جَارِيَةٌ، وَ الأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ، وَ الأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ، وَ الأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ.

ترجمه
به عمل بپردازيد، خدا شما را رحمت کند! و بايد اعمال شما بر طبق نشانه هاى روشن (کتاب خدا و سنّت معصومين :) باشد؛ راه، روشن است وشما را به خانه امن و امان (بهشت و سعادت جاويدان) دعوت مى کند. شما در سرايى هستيد که مى توانيد از خطاهاى خود (در پيشگاه خداوند) عذرخواهى کرده و رضايت او را جلب کنيد و مهلت کافى و فراغت خاطر داريد؛ پرونده هاى اعمال گشوده و قلم ها آماده نوشتن است؛ بدن هاى شما سالم و زبان هايتان آزاد است؛ توبه پذيرفته مى شود و اعمال مقبول مى گردد.
شرح و تفسیر
تا مى توانيد عمل کنيد!
امام (عليه السلام) در آخرين بخش اين خطبه، به نتيجه گيرى عملى و اخلاقى مى پردازد و طىّ بيانى کوتاه و بسيار پرمحتوا، تذکّراتى بسيار آموزنده بيان مى فرمايد.
نخست مى گويد: «به عمل بپردازيد، خدا شما را رحمت کند!»؛ (إِعْمَلَوُا، رَحِمَکُمُ اللهُ). سپس به مسير اشاره کرده، مى فرمايد: «و بايد اعمال شما بر طبق نشانه هاى روشن (کتاب خدا و سنّت معصومين (عليهم السلام)) باشد»؛ (عَلَى أَعْلاَمٍ بَيِّنَةٍ).
سپس اين نکته را يادآورى مى کند که تشخيص اين راه و مقصد آن کار مشکلى نيست: «راه، روشن است و شما را به خانه امن و امان (بهشت و سعادت جاويدان) دعوت مى کند»؛ (فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو اِلَى دَارِ السَّلاَمِ).
آنگاه به فرصت هاى بسيار گران بهايى که مردم در اختيار دارند و غالبآ به آن توجّه ندارند، اشاره کرده و طىّ هشت جمله، جوانب مختلف اين فرصت هاى گران بها را روشن مى سازد. نخست مى فرمايد: «شما در سرايى هستيد که مى توانيد از خطاهاى خود، (در پيشگاه خداوند) عذرخواهى کرده و رضايت او را جلب کنيد»؛ (وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ).
«مهلت کافى و فراغت خاطر داريد»؛ (عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ).
«پرونده هاى اعمال گشوده، و قلم ها آماده نوشتن است»؛ (وَالصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ، وَ الأَقْلاَمُ جَارِيَةٌ).
«بدن هاى شما سالم و زبان هايتان آزاد است»؛ (وَالأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ، وَالأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ).
«توبه پذيرفته مى شود، و اعمال مقبول مى گردد»؛ (وَالتَّوْبَةُ مَسْمُوَعَةٌ، وَالأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ).
از يک سو، وسايل سعادت فراهم است و ازسوى ديگر، موانع راه قابل برطرف کردن است؛ اگر از اين فرصت ها استفاده نشود، به راستى جاى تأسّف است! به خصوص اين که، هيچ تضمينى نشده که اين فرصت گران بها تا کى پايدار مى ماند؛ ممکن است در يک لحظه کوتاه، همه چيز پايان گيرد؛ درهاى توبه بسته شود، پرونده هاى اعمال مختومه گردد، قلم ها از نوشتن حَسَنات بازايستد، بدن ها عليل و ناتوان به بستر بيمارى افتد، زبان ها از کار بيفتد و هيچ گونه راه بازگشتى وجود نداشته باشد!
قرآن مجيد بارها هشدار داده و همگان را به اين حقيقت توجّه مى دهد که بعد از مرگ، پشيمانى و ندامت سودى ندارد و تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران تقصيرات به جايى نمى رسد. مى فرمايد: (وَ أَنْفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنى إِلَى أَجَلٍ قَريبٍ فَأصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحينَ)؛ «و از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق کنيد پيش از آن که مرگ يکى از شما فرارسد و بگويد: پروردگارا چرا مرگ مرا مدّت کمى به تأخير نينداختى تا (در راه تو) صدقه دهم و از صالحان باشم!» و بلافاصله مى افزايد: (وَ لَنْ يُؤَخِّرَاللهُ نَفْسآ إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللهُ خَبيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)؛ «خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجل او فرارسد، به تأخير نمى اندازد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است».

* * * .