ترجمه
شرح و تفسیر
در قسمت پايانى اين خطبه، امام (عليه السلام) همه مخاطبان خود را که منحصر به معاصران خويش نيست، مخاطب ساخته و مقام و موقعيّت اهل بيت (عليهم السلام) را در عباراتى کوتاه، امّا بسيار پرمعنا براى آن ها شرح مى دهد. مى فرمايد: «آگاه باشيد! آل محمّد (عليهم السلام) همانند ستارگان آسمان اند که هرگاه يکى از آن ها غروب کند، ديگرى طلوع مى کند»؛ (أَلا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلي الله عليه و آله)، کَمَثَلِ نُجُومِ السَّماءِ: إِذَا خَوَى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ).
سپس در تکميل اين سخن مى افزايد: «گويا (مى بينم در پرتو خاندان پيامبر (عليهم السلام))، نعمت هاى الهى بر شما کامل شده و آنچه را آرزو داشته ايد خداوند به شما ارزانى داشته است»؛ (فَکَأَنَّکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ اللهِ فِيکُمُ الصَّنَائِعُ، وَ أَرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمُلُونَ).
امام (عليه السلام) در اين سخن کوتاه، به چند نکته اشاره فرموده؛ نخست اين که: آل محمّد (عليهم السلام) همانند ستارگان اند که قرآن مجيد درباره آن ها مى فرمايد: (وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ)؛ «به وسيله ستارگان، راه (خود را) مى يابند». و در جايى ديگر مى فرمايد: (وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِى ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ)؛ «او کسى است که ستارگان را براى شما آفريد؛ تا در تاريکى هاى صحرا و دريا به وسيله آن ها راه يابيد».
در زمان هاى قديم که قطب نما اختراع نشده بود و جادّه ها به صورت امروزى نبود، قافله ها در صحراها، و کشتى ها در درياها، در شب هاى تاريک به وسيله ستارگان آسمان راه را پيدا مى کردند و به منزل مقصود مى رسيدند و از ظلمات برّ و بحر رهايى مى يافتند.
نجات در دنيا و آخرت و راهيابى به سعادت دارَيْن نيز در پرتو هدايت آل محمّد (عليهم السلام) امکان پذير است.
مطلب ديگر اين که: آسمان شب، خالى از ستاره نمى شود؛ هر زمان ستارگانى آرام و آهسته غروب مى کنند، ستارگان ديگرى در افق مشرق ظاهر مى شوند؛ اهل بيت پيامبر (عليهم السلام) نيز چنين هستند؛ هر امامى چشم از جهان فرو مى بندد، امام ديگرى جاى او را مى گيرد تا نوبت به حضرت مهدى (عليه السلام) رسد و با قيام خود جهان را پر از عدل و داد کند. اين تعبير به خوبى نشان مى دهد که سلسله امامت گسستنى و تعطيل بردار نيست. يا به تعبير ديگر: زمين از حجّت خدا هرگز خالى نمى ماند و تعجّب در اين است که بعضى از شارحان نهج البلاغه (مانند ابن ابى الحديد) هنگامى که جمله هاى پيشينِ اين خطبه را تفسير مى کنند، مى گويند: اشاره به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) است که به عقيده طرفداران مذهب ما، در آخرالزمان متولّد مى شود و قيام به عدالت مى کند.
اگر اين گوينده، در جمله هاى محل بحث ـ که در ذيل خطبه آمده ـ دقّت مى کرد، به اشتباه خود در اين سخن پى مى برد؛ ولى افسوس! که گاهى تعصّب ها اجازه نمى دهد تا قرينه اى به اين روشنى مورد توجّه قرار گيرد.
آخرين مطلب اين که: امام (عليه السلام) مى فرمايد: پيروى از آل محمّد (صلي الله عليه و آله) سبب مى شود که به تمام آرزوهاى خويش برسيد و نعمت هاى خداوند بر شما به کمال خود برسد و اين دليل بر نقش مؤثّر اهل بيت (عليهم السلام) در تکامل دينى و دنيوى در همه زمان هاست و اين که بعضى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به زمان ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) دانسته اند، سخنى است بدون دليل.
اين احتمال نيز در تفسير جمله مورد بحث وجود دارد که امام (عليه السلام) مى فرمايد: خداوند همه وسايل سعادت را براى شما فراهم کرده، که يکى از آن ها وجود آل محمّد (عليهم السلام) است. نکته ها
1. يک حديث پرمعنا
آنچه امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه، درمورد آل محمّد (عليهم السلام) و تشبيه آن ها به ستارگان آسمان بيان فرموده، درواقع اقتباسى است از حديث معروف پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) که درباره آن ها فرموده است: «أَلنُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الأَرْضِ مِنَ الْغَرِقِ، وَأَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأُمَّتِي مِنَ الْإِخْتِلافِ؛ ستارگان، مايه امنيّت و نجات از غرق شدن براى اهل زمين هستند (زيرا در مسافرت هاى دريايى، با کمک ستارگان به مقصد مى رسيدند) و اهل بيت من، سبب امان و نجات امّتم از اختلافات هستند».
اين حديث را حاکم نيشابورى، از علماى معروف اهل سنّت، در کتاب مستدرک از ابن عبّاس نقل مى کند و به دنبال آن مى گويد: «هذا حَديثٌ صَحيحُ الإِسْنَادِ؛ اين حديثى است که سندش صحيح است».
عدّه ديگرى از معاريف اهل سنّت نيز اين حديث يا شبيه آن را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل کرده اند؛ ازجمله حموينى در فرائد السمطين، ابن حجر در صواعق، محمّد بن صبان در اسعاف الراغبين و غير آنان.
مرحوم علّامه مجلسى در بحث امامت بحارالأنوار بابى تحت عنوان «إِنَّهُمْ أَمَانٌ لِأَهْلِ الأَرْضِ مِنَ الْعَذَابِ» ذکر کرده، که در آن احاديث متعدّدى از اهل بيت (عليهم السلام) آورده و در ضمن آن تصريح مى کند که «احمد بن حنبل» نيز در مسندش اين حديث را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل کرده است.
روشن است که تشبيه اهل بيت (عليهم السلام) به ستارگان، به دلالت التزامى بر آنچه که امام (عليه السلام) در خطبه مورد بحث فرموده نيز دلالت دارد؛ چراکه طبيعت ستارگان آسمان چنين است که هر زمان يکى از آن ها در افق مغرب غروب کند، ديگرى در افق مشرق طلوع مى کند. اضافه بر اين، تعبير «أُمَّتي» که در حديث آمده، نشان مى دهد که تمام امّت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در طول زمان مى توانند از هدايت هاى
اهل بيت (عليهم السلام) بهره مند شوند درنتيجه، هميشه امامى از اهل بيت (عليهم السلام) در ميان امّت خواهد بود.
2. آخرين مرحله تکامل نعمت هاى الهى
اين نکته نيز قابل توجّه است که تکامل نعمت هاى الهى در پرتو اهل بيت (عليهم السلام) در هر زمان خواهد بود، ولى نهايت کمال آن در عصر ظهور حضرت مهدى (ارواحنا فداه) است. همان گونه که از حديثى که مرحوم ابن ميثم در شرح خطبه مورد بحث نقل کرده، استفاده مى شود. او مى گويد: من در خطبه اى از آن حضرت سخنى يافتم که درواقع مى تواند شرح خطبه مورد بحث باشد؛ آن جا که مى گويد:
«يَا قَوْمِ اعْلَمُوا عِلْمآ يَقِينآ! إِنَّ الَّذِي يَسْتَقْبِلُ قَائِمُنَا مِنْ أَمْرِجَاهِلِيّتِکُمْ لَيْسَ بِدوُنِ مَا اسْتَقْبَلَ الرَّسُولُ مِنْ أَمْرِ جَاهِلِيَّتِکُمْ... وَ لَعَمْرِي لَيَنْزِعَنَّ عَنْکُمْ قُضَاةُ السُّوءِ، وَليَقْبِضَنَّ عَنْکُمْ الْمَرَاضَينَ (المرائين) وَ لَيَعْزِلَنَّ عَنْکُمْ أُمَرَاءَ الْجَوْرِ، وَ لَيُطَهِّرَنَّ الأَرْضَ مِنْ کُلِّ غَاشٍّ وَ لَيَعْمَلَنَّ فِيکُمْ بِالْعَدْلِ، وَ لَيَقُومَنَّ فِيکُمْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ؛ اى مردم! به يقين بدانيد جاهليّتى که امام قائم ما با آن روبرو مى شود، کمتر از جاهليتى که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) با آن روبرو شد، نخواهد بود... و به جان خودم سوگند! که او تمام قضات فاسد را از جامعه شما دور مى کند و امتيازطلبان وسازش کاران (يا رياکاران) را برمى گيرد و حاکمان جور را معزول مى سازد وزمين را از هر خيانت کارى پاک مى گرداند و در ميان شما به عدل رفتار مى کند ومعيارهاى صحيح را در ميان شما بر پا مى دارد».
* * *
.پاورقی ها
«صَنايع» جمع «صنيعه» در اين گونه موارد به معناى نعمت و احسان است. نحل، آيه 16. انعام، آيه 97. شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد، ج 7، ص 94. مستدرک حاکم، ج 3، ص 162. فرائد السمطين، ج 2، ص 241 و 252؛ الصواعق المحرقة، ص 187؛ اسعاف الراغبين، ص 50. براى آگاهى بيشتر به احقاق الحق، ج 9، ص 294 تا 296 مراجعه شوئد. بحارالانوار، ج 27، ص 308 ـ 310؛ فضائل الصحابة (احمد بن حنبل)، ج 2، ص 671، ح 1145. شرح نهج البلاغه ابن ميثم، ج 3، ص 9.