تفسیر بخش اوّل

وَانْقَادَتْ لَهُ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا، وَقَذَفَتْ إلَيْهِ السَمَاوَاتُ وَالْأَرَضُونَ مَقَالِيدَها، وَسَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَالاْصَالِ الْأَشْجَارُ النَّاضِرَةُ، وَقَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا النِّيرَانَ الْمُضِيئَةَ، وَآتَتْ أُکُلَهَا بِکَلِمَاتِهِ الثِّمَارُ الْيَانِعَةُ.

ترجمه
دنيا و آخرت، زمام هاى خود را به خداوند سپرده و مطيع او هستند، آسمانها و زمين ها کليدهاى خود را به دست قدرت او افکنده اند، و درختان سرسبز هر صبحگاهان و شامگاهان دربرابر او سجده مى کنند و به فرمان او از شاخه هاى خود آتش هاى پرنور مى افروزند، و ميوه هاى رسيده آن ها به فرمان خدا (در هر زمان) غذا (ى انسان ها) را فراهم ساخته اند.
شرح و تفسیر
همه چيز اين جهان به فرمان اوست
امام (عليه السلام) در اين بخش به بيان گوشه اى از اوصاف والاى خداوند پرداخته و در پنج جمله به نکته هاى دقيقى در اين باره اشاره مى فرمايد: نخست مى گويد: «دنيا و آخرت تمام زمام هاى خود را به خداوند سپرده و مطيع او هستند»؛ (وَانْقَادَتْ لَهُ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا).
در حقيقت دنيا و آخرت را به حيوان هاى راهوار و رامى تشبيه فرموده که زمامش به دست اوست و هرجا که اراده او تقاضا کند، مى برد. در دومين جمله، همين معنا را با لباس ديگرى آراسته و چنين مى فرمايد : «آسمانها و زمين ها کليدهاى خود را به دست قدرت او افکنده اند»؛ (وَقَذَفَتْ إلَيْهِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرَضُونَ مَقَالِيدَها).
هرجا را اراده کند مى گشايد و هرجا را اراده کند قفل مى کند و همه کارهاى او مطابق حکمت است.
و در سومين جمله به سجود درختان پرطراوت دربرابر ذات پاک او اشاره کرده، مى فرمايد: «درختان سرسبز هر صبحگاهان و شامگاهان دربرابر او سجده مى کنند. (و سر تسليم فرود مى آورند)»؛ (وَسَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَالاْصَالِ الْأَشْجَارُ النَّاضِرَةُ).
بديهى است که تکيه بر اشجار ناضره (درختان سرسبز) به معناى انحصار نيست، بلکه نمونه اى از زيباترين موجودات زنده جهان آفرينش است، که هر ورقش دفترى است معرفت کردگار. و نيز صبح و شام، اشاره به تمام اوقات است، همان گونه که گاه مى گوييم: ما صبح و شام در خدمت اسلام هستيم؛ يعنى در همه حال؛ لذا قرآن مجيد به طور مطلق مى گويد: (وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدان).
اين احتمال نيز وجود دارد که آثار و عظمت خداوند در درختان به هنگام طلوع و غروب خورشيد از هر زمان آشکارتر است.
اين سجده ممکن است با زبان حال باشد چراکه نظام دقيق آفرينش آن ها از علم و قدرت بى پايان آفريننده اش حکايت مى کند، و ممکن است با زبان قال باشد، بنابر اينکه همه ذرات موجودات جهان از علم و شعورى برخوردارند وخدا را آگاهانه تسبيح مى گويند و براى او سجده مى کنند.
در چهارمين جمله مى افزايد: «و به فرمان او از شاخه هاى خود آتش هاى نورانى برمى افروزند»؛ (وَقَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا النِّيرَانَ الْمُضِيئَةَ).
و اين از عجايب قدرت خداست که از ميان آب و خاک، مادّه اى ايجاد مى کند که کانون آتش و نورانيّت است، همان آتش و نورى که بسيارى از مشکلات انسان ها در پرتو آن حل مى شود.
و در آخرين و پنجمين جمله مى فرمايد: «ميوه هاى رسيده آن ها به فرمان خدا (در هر زمان) غذا (ى انسان ها) را فراهم ساخته اند»؛ (وَآتَتْ أُکُلَهَا بِکَلِمَاتِهِ الثِّمَارُ الْيَانِعَةُ). نکته
بر هرچه نظر کردم سيماى تو مى بينم
جمله هاى پرمعناى امام (عليه السلام) در اين خطبه نيز که آثار توحيد و عظمت خدا را در عبارات مختلف ولباس هاى گوناگون بيان مى کند، هماهنگ با آيات قرآن است.
قرآن مجيد در يک جا مى فرمايد: (لَهُ آلْحَمْدُ فِى آلْأُولَى وَآلْأَخِرَةِ وَلَهُ آلْحُکْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ)؛ «ستايش تنها براى اوست در اين جهان و در جهان ديگر، حاکميت (نيز) از آن اوست و همه شما به سوى او بازگردانده مى شويد». و در جاى ديگر مى فرمايد: (لَّهُ مَقَالِيدُ آلسَّمَـاوَاتِ وَآلْأَرْضِ)؛ «کليدهاى آسمان ها و زمين از آن اوست».
و در آيه ديگر مى خوانيم: (أَلَمْ تَرَ أَنَّ آللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِى آلسَّمَـوَاتِ وَمَن فِى آلْأَرْضِ وَآلشَّمْسُ وَآلْقَمَرُ وَآلنُّجُومُ وَآلْجِبَالُ وَآلشَّجَرُ وَآلدَّوَآبُّ)؛ «آيا نمى دانى تمام کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمين اند براى خدا سجده مى کنند، و (همچنين) خورشيد و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبدگان؟».
ونيز مى فرمايد: (آلَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ آلشَّجَرِ آلْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ)؛ «همان کسى که براى شما از درخت سبز آتش آفريد و شما به وسيله آن آتش مى افروزيد».
و نيز در جاى ديگر فرموده است: (وَهُوَ آلَّذِى أَنشَأَ جَنَّـتٍ مَّعْرُوشَـتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَـتٍ وَآلنَّخْلَ وَآلزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ .... کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ...)؛ «اوست کسى که باغ هاى معروش [= باغ هايى که درختانش روى داربست ها قرار دارد] و باغ هاى غير معروش [= باغ هايى که نياز به داربست ندارد] را آفريد، و (همچنين) نخل و انواع زراعت را که ازنظر ميوه و طعم با هم متفاوت اند ... از ميوه آن به هنگامى که به ثمر مى رسد بخوريد...».
به هر حال هرچه در آيات قرآن مجيد و خطبه هايى همچون خطبه مورد بحث دقت مى کنيم، عظمت و قدرت و نعمت خداوند بر ما آشکارتر مى شود و حس شکرگزارى، ما را به سوى او فرامى خواند تا از چشمه زلال معرفتش سيراب شويم و با صفات جمال و جلالش آشنا گرديم.
* * *
پاورقی ها
«ازمّه» جمع «زمام» به معناى مهار و افسار است.
«مقاليد» به گفته غالب ارباب لغت جمع «مقليد» و به گفته بعضى جمع «مقلاد» است که به معناى کليد مى باشد، و به گفته لسان العرب اصل آن از کلمه فارسى «کليد» گرفته شده است. اين واژه (مقاليد) به گفته لسان العرب گاه به معناى «خزائن» نيز آمده است ولى در خطبه بالا معناى اوّل يعنى کليد مناسب تر و با تعبير «أزمّه» در جمله قبل و «قذفت» در اين جمله هماهنگ تر است. «غدوّ» جمع «غدوه» به معناى صبحگاه است و «آصال» جمع «أُصُل» بر وزن «رسل» و آن نيز جمع «اصيل» از ريشه «اصل» است که به معناى عصر و آخر روز مى آيد و بعضى از ارباب لغت آصال و اصل، هر دو را جمع اصيل دانسته اند. الرحمن، آيه 6. «قدحت»از ريشه «قدح»بر وزن «مدح» به معناى زدن سنگ و چخماق به يکديگر براى توليد جرقّه آتش است، که در قديم معمول بوده است سپس به معناى برافروختن آتش آمده است. «قضبان» جمع «قضيب» به معناى شاخه درخت است و «قضب» بر وزن «نبض» به معناى ميوه هاى بوته اى نيز آمده است. «يانعه» از ريشه «ينع» بر وزن «منع» به معناى رسيدن و شاداب شدن ميوه است. قصص، آيه 70. زمر، آيه 63. حج، آيه 18. يس، آيه 80. انعام، آيه 141.