تفسیر بخش سوم

اللَّهُمَّ إنَّا خَرَجْنَا إلَيْکَ مِنْ تَحْتِ الْأَسْتَارِ وَالْأَکْنَانِ، وَبَعْدَ عَجِيجِ الْبَهَائِمِ والْوِلْدَانِ، رَاغِبِينَ فِي رَحْمَتِکَ، وَرَاجِينَ فَضْلَ نِعْمَتِکَ، وَخَائِفِينَ مِنْ عَذَابِکَ وَنِقْمَتِکَ. اللَّهُمَّ فَاسْقِنَا غَيْثَکَ وَلا تَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِينَ، وَلاتُهْلِکْنَا بِالسِّنِينَ، وَلا تُوَاخِذْنَا (بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا)؛ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ إنَّا خَرَجْنَا إلَيْکَ نَشْکُو إلَيْکَ مَا لا يَخْفَى عَلَيْکَ، حِينَ أَلْجَأَتْنَا الْمَضَايِقُ الْوَعْرَةُ، وَأَجَاءَتْنَا الْمَقَاحِطُ الْمُجْدِبَةُ، وَأَعْيَتْنَا الْمَطَالِبُ الْمُتَعَسِّرَةُ، وَتَلاَحَمَتْ عَلَيْنا الْفِتَنُ الْمُسْتَصْعِبَةُ. اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُکَ أَلاَّ تَرُدَّنَا خَائِبِينَ، وَلا تَقْلِبَنَا وَاجِمِينَ. وَلا تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا، وَلا تُقَايِسَنَا بِأَعْمَالِنَا. اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَيْنَا غَيْثَکَ وَبَرَکَتَکَ، وَرِزْقَکَ وَرَحْمَتَکَ؛ وَاسْقِنَا سُقْيَا نَاقِعَةً مُرْوِيَةً مُعْشِبَةً، تُنْبِتُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ، وَتُحْيِي بِهَا مَا قَدْ مَاتَ، نَافِعَةً الْحَيَا، کَثِيرَةَ الْمُجْتَنَى، تُرْوِي بِهَا الْقِيعَانَ، وَتُسِيلُ الْبُطْنَانَ، وَتَسْتَوْرِقُ الْأَشْجَارَ، وَتُرْخِصُ الْأَسْعَارَ؛ (إنَّکَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ).

ترجمه
بارخدايا! ما از خانه ها و از زير پوشش ها و سقف ها، پس از شنيدن ناله حيوانات و صداى دلخراش کودکان، بيرون آمديم، در حالى که اشتياق به رحمت تو، و اميد به فضل و نعمت تو، و ترس از عذاب و کيفرت داريم.
بارخدايا! بارانت را بر ما فرو فرست، ما را سيراب کن، از درگاهت مأيوس برمگردان، با خشکسالى و قحطى ما را هلاک مکن، و به سبب اعمال ناشايسته اى که بى خردانِ ما انجام داده اند ما را مواخذه مفرما، اى ارحم الراحمين! خداوندا! ما به سوى تو آمده ايم تا از چيزى به درگاهت شکايت کنيم که از تو پنهان نيست، هنگامى که مشکلات طاقت فرسا ما را به درگاه تو فرستاده، و خشکسالى و قحطى به ناچار ما را به اين جا آورده، نيازهاى سخت ما را خسته کرده، و فتنه هاى دشوار پى درپى دامان ما را گرفته است.
خداوندا! از تو مى خواهيم که ما را نوميد، و با حزن و اندوه بازمگردانى، ما را به سبب گناهانمان مواخذه مفرما، و به مقتضاى اعمالمان با ما رفتار مکن.
بارخدايا! باران و برکات و رزق و رحمتت را بر ما بگستران، بارانى بر ما بفرست نافع و سودمند و بارورکننده، که آنچه را خشک شده با آن برويانى، وآنچه را مرده، زنده کنى، آبى بسيار پرمنفعت و پربار که تپه ها و کوه ها را با آن سيراب کنى، رودخانه ها را به راه اندازى، درختان را پربرگ سازى، و قيمت ها را با آن پايين آورى، تو بر هرچه اراده کنى توانا هستى.
شرح و تفسیر
بارالها! بارانى پربار بر ما بفرست
امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه که به مناسبت نماز باران ايراد شده، بعد از آماده ساختن دل هاى مردم و دعوت آن ها به توبه از گناه و بازگشت به سوى خدا، رو به درگاه پروردگار مى کند و با تعبيراتى بسيار دلنشين، از درگاه پروردگار تقاضاى لطف و عنايت مخصوص مى کند، و در پنج فراز که هرکدام با «اللهم» شروع مى شود، نکته هاى مختلفى را در اين باره به پيشگاه حق عرضه مى دارد، و چنين مى گويد:
«بارخدايا! ما از خانه ها و از زير پوشش ها و سقف ها، پس از شنيدن ناله حيوانات و صداى دلخراش کودکان، بيرون آمديم، در حالى که اشتياق به رحمت تو، و اميد به فضل و نعمت تو، و ترس از عذاب و کيفرت داريم»؛ (اللَّهُمَّ إنَّا خَرَجْنَا إلَيْکَ مِنْ تَحْتِ الْأَسْتَارِ وَالْأَکْنَانِ، وَبَعْدَ عَجِيجِ الْبَهَائِمِ والْوِلْدَانِ، رَاغِبِينَ فِي رَحْمَتِکَ، وَرَاجِينَ فَضْلَ نِعْمَتِکَ، وَخَائِفِينَ مِنْ عَذَابِکَ وَنِقْمَتِکَ).
اشاره به اين که خارج شدن از منازل و آمدن به بيابان براى انجام مراسم نماز باران دليل بر استيصال ماست، اگر ما بندگان خطاکاريم، اين چهارپايان و کودکان تشنه که گناهى ندارند، مشمول عنايت تو هستند به علاوه ما انگيزه اى جز طلب رحمت و تقاضاى فضل و کرم نداريم و در حالى به درگاه تو روى مى آوريم که توبه کرده ايم، و از عذاب و کيفر تو خائفيم.
در روايات اسلامى در آداب نماز باران آمده است که حتّى کودکان شيرخوار وتعدادى از چهارپايان تشنه را با خود به بيابان ببريد، حتى دستور داده شده بچه ها را از مادران جدا کنند تا گريه آن ها دل ها را تکان دهد، و توجّه به درگاه خدا بيشتر شود.
اين صحنه تأثير عميقى در برانگيختن احساسات مردم و حضور قلب و جارى شدن قطرات اشک، که باعث استجابت دعا مى شود دارد، و ازسوى ديگر سبب مزيد لطف و رحمت خداست.
در ادامه تقاضاى اصلى را مطرح کرده، عرضه مى دارد: «بار خدايا! بارانت را بر ما فرو فرست، ما را سيراب کن، از درگاهت مأيوس برمگردان، و با خشکسالى و قحطى ما را هلاک مکن، وبه سبب اعمال ناشايسته اى که بى خردانِ ما انجام داده اند، ما را مواخذه مفرما، اى ارحم الراحمين!»؛ (اللَّهُمَّ فَاسْقِنَا غَيْثَکَ وَلاَتَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِينَ، وَلا تُهْلِکْنَا بِالسِّنِينَ، (وَلا تُوَاخِذْنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا)؛ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ). اشاره به اين که گرچه گروهى از افراد نادان کارهايى کرده اند که مستحق قطع فيض تو شده اند، ولى تو با فضل و کرمت با همه ما رفتار کن، نه با عدالتت که اگر حساب عدالت در کار باشد کار ما مشکل مى شود، ولى اگر حساب رحمت باشد همه چيز سامان مى يابد.
و از آن جا که شرط اجابت دعا اين است که انسان خود را ناتوان ببيند و خدا را توانا بر همه کار، در ادامه اين دعا عرضه مى دارد: «خداوندا! ما به سوى تو آمده ايم تا از چيزى به درگاهت شکايت کنيم که از تو پنهان نيست، هنگامى که مشکلات طاقت فرسا ما را به درگاه تو فرستاده، و خشکسالى و قحطى به ناچار ما را به اين جا آورده، نيازهاى سخت، ما را خسته کرده، و فتنه هاى مشکل آفرين، پى در پى دامان ما را گرفته است»؛ (اللَّهُمَّ إنَّا خَرَجْنَا إلَيْکَ نَشْکُو إلَيْکَ مَا لا يَخْفَى عَلَيْکَ، حِينَ أَلْجَأَتْنَا الْمَضَايِقُ الْوَعْرَةُ، وَأَجَاءَتْنَا الْمَقَاحِطُ الْمُجْدِبَةُ، وَأَعْيَتْنَا الْمَطَالِبُ الْمُتَعَسِّرَةُ، وَتَلاَحَمَتْ عَلَيْنا الْفِتَنُ الْمُسْتَصْعِبَةُ).
در اين عبارات پرمعنا، نخست امام (عليه السلام) به اين نکته اشاره مى کند که اگر ما نيازها و حاجت ها و مشکلاتمان را يک به يک برمى شمريم، نه براى اين است که تو از آن ها آگاه نيستى، بلکه به اين منظور است که تو دوست دارى بندگان با زبان خود مشکلاتشان را شرح دهند و به نيازها و ناتوانى ها اقرار کنند.
سپس به چهار مشکل که از جهاتى با هم متفاوت و در جهاتى با هم مشترک اند، اشاره مى کند: نخست تنگناهاى زندگى، سپس قحطى و خشکسالى، و بعد خواسته هايى که رسيدن به آن ها در شرايط عادى بسيار پرمشقت است، و سرانجام فتنه هاى سخت و ناراحت کننده؛ و گشودن گره تمام اين مشکلات را از درگاه حضرت احديّت خواستار مى شود.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده است: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يَعْلَمُ حَاجَتَکَ وَمَا تَريدُ وَلَکِنْ يُحِبُّ اَنْ تَبُثَّ إلَيْهِ الْحَوائِجُ؛ خداوند حاجت و خواسته تو را مى داند، ولى دوست دارد حوائج خويش را نزد او شرح دهى».
سپس در ادامه اين دعا، همان خواسته ها را با تعبيرات ديگرى بيان مى کند، عرضه مى دارد:
«خداوندا! از تو مى خواهيم که ما را نوميد، و با حزن و اندوه بازمگردانى، ما را به سبب گناهانمان مواخذه مفرما، و به مقتضاى اعمالمان با ما رفتار مکن»؛ (اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُکَ أَلاَّ تَرُدَّنَا خَائِبِينَ، وَلا تَقْلِبَنَا وَاجِمِينَ. وَلا تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا، وَلا تُقَايِسَنَا بِأَعْمَالِنَا).
اشاره به اين که اگر برنامه رفتار تو با ما بر طبق اعمال ما باشد، راه نجاتى نيست، تقاضاى ما اين است که با لطف و کرم، با ما رفتار کنى و از درِ خانه ات مأيوس برنگردانى.
البتّه اين دعاها در عينِ اين که شامل تقاضاهاى موکّد از درگاه خداست، درس هاى پرمعنايى براى شنوندگان است؛ تا به آثار گناهان و اعمال ناشايست پى برند، و خود را براى اصلاح خويشتن آماده کنند، بسيارى از دعاهايى که از معصومين (عليهم السلام) رسيده، اين نکته تربيتى را دربردارد. و در پايانِ اين دعا و مناجات و شرح تقاضاها، درخواست نهايى را چنين بيان مى کند:
«بارخدايا! باران و برکات و رزق و رحمتت را بر ما بگستران، و بارانى بر ما بفرست نافع و سودمند و بارورکننده، که آنچه را خشک شده با آن برويانى، و آنچه را مرده، زنده کنى، آبى بسيار پرمنفعت و پربار که تپه ها و کوه ها را با آن سيراب کنى، رودخانه ها را به راه اندازى، درختان را پربرگ سازى، و قيمت ها را با آن پايين آورى، تو بر هرچه اراده کنى توانا هستى»؛ (اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَيْنَا غَيْثَکَ وَبَرَکَتَکَ، وَرِزْقَکَ وَرَحْمَتَکَ؛ وَاسْقِنَا سُقْيَا نَاقِعَةً مُرْوِيَةً مُعْشِبَةً، تُنْبِتُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ، وَتُحْيِي بِهَا مَا قَدْ مَاتَ، نَافِعَةَ الْحَيَا، کَثِيرَةَ الْمُجْتَنَى، تُرْوِي بِهَا الْقِيعَانَ، وَتُسِيلُ الْبُطْنَانَ، وَتَسْتَوْرِقُ الْأَشْجَارَ، وَتُرْخِصُ الْأَسْعَارَ؛ (إنَّکَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ)). نکته
همه چيز را از خدا بخواهيد
درباره نماز باران و آداب آن، در ذيلِ خطبه 115 به قدر کافى سخن گفته ايم.
در اين جا به پاسخِ يک سوال مى پردازيم، و آن اين که چرا امام (عليه السلام) به هنگام تقاضاى باران از درگاه خداوند تمام اوصاف لازم را براى آن، شرح مى دهد، (در اين خطبه (صلي الله عليه و آله) صفت و در خطبه سابق 20 صفت) در حالى که خداوند به تمام اين جزئيات آگاه است، و نيازى به شرح و بيان ندارد؟
در پاسخ به اين سوال بايد توجه کرد که شرح تقاضاها با تمام جزئيات با توجه به طلب حاجات از خداوند، به اين معناست که مردم بايد همه چيز خود را از او بخواهند، چراکه اين دعاها مى رساند که تا چه حد به او محتاج و نيازمند هستند، و همين امر عشق و علاقه مردم را به خدا بيشتر مى کند.
و ازسوى ديگر بدانند که يک باران نافع، تا چه اندازه آثار حيات بخش وگسترده دارد، و چه برکاتى با خود مى آورد.

* * * .
پاورقی ها
«اکنان» جمع «کن» بر وزن «جن» به معناى وسيله حفظ و پوشش و نگهدارى است؛ به همين دليل به غارها اکنان گفته مى شود.
درباره آداب نماز باران به طور مشروح ذيل خطبه 115، ص 125 بحث کرده ايم. «سنين» جمع «سنه» به معناى سال است ولى هنگامى که با کلمه «هلاکت» يا «اَخذ» استعمال شود به معناى قحط سالى است. «الوعرة» به معناى سنگلاخ است ولى به طور کنايه به تنگناهاى سخت زندگى نيز اطلاق مى شود. «اجائت» از ريشه «مجيىء» است که به باب افعال رفته و به معناى ناگزير ساختن و بيچاره کردن است. «مقاحط» جمع «مقحطه» از ريشه «قحط» به معناى سال هاى خشک و قحطى است. «مجدبه» از ريشه «جدب» بر وزن «جعل» به معناى کمبود نعمت است، بنابراين «مجدبه» به سال هايى گفته مى شود که مردم از نظر ارزاق گرفتار مشکلات مى شوند. «تلاحمت» از ريشه «تلاحم» به معناى اتصال و پشت سر هم آمدن است. کافى، ج 2، ص 476، ح 1، باب تسمية الحاجة فى الدعاء. «واجم» از ريشه «وجم» بر وزن «نجم» به معناى حزن و اندوه شديدى است که انسان را به سکوت کردن وادار مى کند. جالب اين که هنگام نوشتن اين سطور (دهم رمضان 1423) بارانى پربرکت بعد از خشکى طولانى در حال باريدن است که به نظر مى رسد ان شاء الله تمام صفاتى که امام (عليه السلام) در بالا بيان فرمود در آن جمع است! «معشبه» از ريشه «عَشَبْ» بر وزن «شرف» به معناى رويش گياه گرفته شده است. «الحيا» به معناى باران و فزونى نعمت است. «القيعان» جمع «قاع» و «قاعه» به معناى زمين گسترده و صاف است و گاه به زمين هايى که آب در آن جمع مى شود، اطلاق مى گردد. «بُطنان» جمع «بطن» به معناى زمين هاى گود و تنگ مى باشد.