تفسیر بخش اول
إِنََّ آللهَ بَعَثَ رَسُولا هَادِيآ بِکِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ، لا يَهْلِکُ عَنْهُ إِلاَّ هَالِکٌ. وَ إِنَّ آلْمُبْتَدَعَاتِ آلْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ آلْمُهْلِکَاتُ إِلاَّ مَا حَفِظَ آللهُ مِنْهَا. وَ إِنَّ فِي سُلْطَانِ آللهِ عِصْمَةً لأَمْرِکُمْ، فَأَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لا مُسْتَکْرَهٍ بِهَا. وَ آللهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ آللهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ آلإِسْلامِ، ثُمَّ لا يَنْقُلُهُ إِلَيْکُمْ أَبَدآ حَتَّى يَأْرِزَ آلأَمْرُ إِلَى غَيْرِکُمْ.
ترجمه
خداوند، پيامبرى راهنما با کتابى گويا و دستورى استوار (براى هدايت مردم) برانگيخت و (اين کتاب به گونه اى است که) جز افراد گمراه از آن روى گردان نمى شوند. بدعت هايى که به رنگ حق درآمده گمراه کننده است؛ مگر اين که خداوند حفظ کند، (بدانيد) پيروى از حکومت الهى، حافظ امور شماست؛ بنابراين زمام اطاعت خود را به دست آن بسپاريد، اطاعتى که در آن (به سبب نفاق) سرزنش و يا اکراهى نباشد. به خدا سوگند! بايد چنين کنيد و گرنه خداوند، حکومت اسلامى را از شما خواهد گرفت؛ سپس به شما بازنمى گرداند، و کار به دست غير شما مى افتد.
شرح و تفسیر
اگر قيام نکنيد حکومت اسلامى از دست مى رود
همان گونه که اشاره شد امام (عليه السلام) اين خطبه را زمانى ايراد فرمود که آگاه شد ناکثين و پيمان شکنان دست به دست هم داده اند و بصره را براى تشکيل حکومتى برخلاف حکومت اسلامى اميرمؤمنان (عليه السلام) انتخاب کرده و به سوى آن حرکت کرده اند.
هدف امام (عليه السلام) از ايراد اين خطبه، آماده ساختن مردم براى مقابله با اين ياغيان بود.
در آغاز، مردم را به تمسّک به قرآن فرامى خواند و مى فرمايد: «خداوند، پيامبرى راهنما با کتابى گويا و دستورى استوار (براى هدايت مردم) برانگيخت و (اين کتاب به گونه اى است که) جز افراد گمراه از آن روى گردان نمى شوند»؛ (إِنَّ آللهَ بَعَثَ رَسُولا هَادِيآ بِکِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ، لا يَهْلِکُ عَنْهُ إِلاَّ هَالِکٌ).
سپس هشدار مى دهد که «بدعت هايى که به رنگ حق درآمده گمراه کننده است؛ مگر اين که خداوند حفظ کند»؛ (وَ إِنَّ آلْمُبْتَدَعَاتِ آلْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ آلْمُهْلِکَاتُ إِلاَّ مَا حَفِظَ آللهُ مِنْهَا).
اشاره به اين که بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فتنه جويان سعى دارند اهداف ضد اسلامى خود را به لباس اسلام درآورند؛ مثلا پيمان شکنى را در لباس خونخواهى عثمان نشان دهند. مردم بايد به هوش باشند و فريب ظواهر دروغين را نخورند و خود را به خدا بسپارند.
و در ادامه آن ها را به اطاعت از حکومت الهى خود دعوت کرده، مى فرمايد: «(بدانيد) پيروى از حکومت الهى، حافظ امور شماست؛ بنابراين زمام اطاعت خود را به دست آن بسپاريد، اطاعتى که در آن (به سبب نفاق) سرزنش و يا اکراهى نباشد. به خدا سوگند! بايد چنين کنيد و گرنه خداوند، حکومت اسلامى را از شما خواهد گرفت؛ سپس به شما باز نخواهد گردانيد، و کار به دست غير شما مى افتد»؛ (وَ إِنَّ فِي سُلْطَانِ آللهِ عِصْمَةً لأَمْرِکُمْ، فَأَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لامُسْتَکْرَهٍ بِهَا. وَ آللهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ آللهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ آلإِسْلامِ، ثُمَّ لا يَنْقُلُهُ إِلَيْکُمْ أَبَدآ حَتَّى يَأْرِزَ آلأَمْرُ إِلَى غَيْرِکُمْ).
آرى، هرگاه اين نعمت الهى را کفران کنيد، خداوند به جرم اين ناسپاسى آن را از شما خواهد گرفت؛ همان گونه که درباره تمام نعمت ها فرموده است: (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاأَزِيدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ).
آنچه از عبارت مذکور استفاده مى شود (بنابر اين که «حتّى» براى غايت باشد) اين است که اگر از امامِ بحق اطاعت نکنيد، خداوند حکومت اسلامى را از شما مى گيرد و ديگر به شما بازنمى گرداند؛ مگر بعد از آن که گروهى از دشمنان شما بر سر کار آيند و بعد از انقراض آن ها باز حکومت الهى به شما برمى گردد.
اين تعبير، مفسّران نهج البلاغه را سخت به زحمت افکنده؛ چرا که حکومت ناصالح بعد از امام (عليه السلام) در دست حکام بنى اميّه بود؛ ولى بعد از بنى اميّه به اهل بيت (عليهم السلام) بازنگشت.
بعضى گفته اند: بازگشت حکومت به «بنى عبّاس» با توجّه به اين که آن ها از «بنى هاشم» بودند نوعى بازگشت به اهل بيت (عليهم السلام) است؛ ولى با عنايت به اين که ظلم بنى عبّاس کمتر از ظلم بنى اميّه نبود، اين تفسير بعيد به نظر مى رسد. بعضى نيز احتمال داده اند: منظور، بازگشت حکومت به اهل بيت (عليهم السلام) در زمان ظهور حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ است.
و اگر «حتّى» در اين جا به معناى «واو» عاطفه باشد ـ آن گونه که بعضى احتمال داده اند ـ مشکل حل مى شود؛ زيرا معناى جمله چنين خواهد شد: اگر از امامِ بحق اطاعت نکنيد، خداوند حکومت اسلامى را از شما مى گيرد و ديگر بازنمى گرداند و کار به دست غير شما خواهد افتاد (البتّه منظور در آينده نزديک است؛ و گرنه در آينده دور و حکومت امام زمان (عليه السلام) در بازگشت حکومت جهانى به اهل بيت (عليهم السلام) ترديدى نيست).
همان گونه که اشاره شد امام (عليه السلام) اين خطبه را زمانى ايراد فرمود که آگاه شد ناکثين و پيمان شکنان دست به دست هم داده اند و بصره را براى تشکيل حکومتى برخلاف حکومت اسلامى اميرمؤمنان (عليه السلام) انتخاب کرده و به سوى آن حرکت کرده اند.
هدف امام (عليه السلام) از ايراد اين خطبه، آماده ساختن مردم براى مقابله با اين ياغيان بود.
در آغاز، مردم را به تمسّک به قرآن فرامى خواند و مى فرمايد: «خداوند، پيامبرى راهنما با کتابى گويا و دستورى استوار (براى هدايت مردم) برانگيخت و (اين کتاب به گونه اى است که) جز افراد گمراه از آن روى گردان نمى شوند»؛ (إِنَّ آللهَ بَعَثَ رَسُولا هَادِيآ بِکِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ، لا يَهْلِکُ عَنْهُ إِلاَّ هَالِکٌ).
سپس هشدار مى دهد که «بدعت هايى که به رنگ حق درآمده گمراه کننده است؛ مگر اين که خداوند حفظ کند»؛ (وَ إِنَّ آلْمُبْتَدَعَاتِ آلْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ آلْمُهْلِکَاتُ إِلاَّ مَا حَفِظَ آللهُ مِنْهَا).
اشاره به اين که بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فتنه جويان سعى دارند اهداف ضد اسلامى خود را به لباس اسلام درآورند؛ مثلا پيمان شکنى را در لباس خونخواهى عثمان نشان دهند. مردم بايد به هوش باشند و فريب ظواهر دروغين را نخورند و خود را به خدا بسپارند.
و در ادامه آن ها را به اطاعت از حکومت الهى خود دعوت کرده، مى فرمايد: «(بدانيد) پيروى از حکومت الهى، حافظ امور شماست؛ بنابراين زمام اطاعت خود را به دست آن بسپاريد، اطاعتى که در آن (به سبب نفاق) سرزنش و يا اکراهى نباشد. به خدا سوگند! بايد چنين کنيد و گرنه خداوند، حکومت اسلامى را از شما خواهد گرفت؛ سپس به شما باز نخواهد گردانيد، و کار به دست غير شما مى افتد»؛ (وَ إِنَّ فِي سُلْطَانِ آللهِ عِصْمَةً لأَمْرِکُمْ، فَأَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لامُسْتَکْرَهٍ بِهَا. وَ آللهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ آللهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ آلإِسْلامِ، ثُمَّ لا يَنْقُلُهُ إِلَيْکُمْ أَبَدآ حَتَّى يَأْرِزَ آلأَمْرُ إِلَى غَيْرِکُمْ).
آرى، هرگاه اين نعمت الهى را کفران کنيد، خداوند به جرم اين ناسپاسى آن را از شما خواهد گرفت؛ همان گونه که درباره تمام نعمت ها فرموده است: (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاأَزِيدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ).
آنچه از عبارت مذکور استفاده مى شود (بنابر اين که «حتّى» براى غايت باشد) اين است که اگر از امامِ بحق اطاعت نکنيد، خداوند حکومت اسلامى را از شما مى گيرد و ديگر به شما بازنمى گرداند؛ مگر بعد از آن که گروهى از دشمنان شما بر سر کار آيند و بعد از انقراض آن ها باز حکومت الهى به شما برمى گردد.
اين تعبير، مفسّران نهج البلاغه را سخت به زحمت افکنده؛ چرا که حکومت ناصالح بعد از امام (عليه السلام) در دست حکام بنى اميّه بود؛ ولى بعد از بنى اميّه به اهل بيت (عليهم السلام) بازنگشت.
بعضى گفته اند: بازگشت حکومت به «بنى عبّاس» با توجّه به اين که آن ها از «بنى هاشم» بودند نوعى بازگشت به اهل بيت (عليهم السلام) است؛ ولى با عنايت به اين که ظلم بنى عبّاس کمتر از ظلم بنى اميّه نبود، اين تفسير بعيد به نظر مى رسد. بعضى نيز احتمال داده اند: منظور، بازگشت حکومت به اهل بيت (عليهم السلام) در زمان ظهور حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ است.
و اگر «حتّى» در اين جا به معناى «واو» عاطفه باشد ـ آن گونه که بعضى احتمال داده اند ـ مشکل حل مى شود؛ زيرا معناى جمله چنين خواهد شد: اگر از امامِ بحق اطاعت نکنيد، خداوند حکومت اسلامى را از شما مى گيرد و ديگر بازنمى گرداند و کار به دست غير شما خواهد افتاد (البتّه منظور در آينده نزديک است؛ و گرنه در آينده دور و حکومت امام زمان (عليه السلام) در بازگشت حکومت جهانى به اهل بيت (عليهم السلام) ترديدى نيست).
پاورقی ها
«هالک» از ريشه «هلاک» در اصل به معناى مرگ و نابودى و فناست؛ ولى گاهى نيز به معناى هلاکت معنوى که گمراهى و شقاوت و بدبختى است به کار مى رود و مقصود در جمله مزبور، همين هلاکت معنوى است؛ بنابراين جمله «لا يهلک عنه الا هالک» به اين معناست که تنها کسانى گمراه مى شوند که براى پذيرش آن آمادگى دارند.
«مبتدعات» از ريشه «بدع» بر وزن «بدر» به معناى به وجود آوردن چيزى بدون سابقه است و در اصطلاح شريعت به کارهايى که برخلاف کتاب و سنّت است گفته مى شود؛ بنابراين «مبتدعات» به معناى کارها و روش هايى است که آن را برخلاف کتاب و سنّت پديد آورده اند. «مشبّهات» در اين جا اشاره به بدعت هايى است که رنگ دين دارد و موجب گمراهى مى شود. «ملوّمة» به معناى سرزنش شده از ريشه «لوم» بر وزن «قوم» گرفته شده است. «يأرز» از ريشه «أرز» بر وزن «فرض» به معناى گرفتن و جمع شدن گرفته شده است. ابراهيم، آيه 7. شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد، ج 9، ص 296. بهج الصباغة (شوشترى)، ج 10، ص 45.
«مبتدعات» از ريشه «بدع» بر وزن «بدر» به معناى به وجود آوردن چيزى بدون سابقه است و در اصطلاح شريعت به کارهايى که برخلاف کتاب و سنّت است گفته مى شود؛ بنابراين «مبتدعات» به معناى کارها و روش هايى است که آن را برخلاف کتاب و سنّت پديد آورده اند. «مشبّهات» در اين جا اشاره به بدعت هايى است که رنگ دين دارد و موجب گمراهى مى شود. «ملوّمة» به معناى سرزنش شده از ريشه «لوم» بر وزن «قوم» گرفته شده است. «يأرز» از ريشه «أرز» بر وزن «فرض» به معناى گرفتن و جمع شدن گرفته شده است. ابراهيم، آيه 7. شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد، ج 9، ص 296. بهج الصباغة (شوشترى)، ج 10، ص 45.