تفسیر بخش ششم

فَبَادِرُوا بَأَعْمَالِکُمْ تَکُونُوا مَعَ جِيرَانِ اللهِ فِي دَارِهِ. رَافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ، وَأَزَارَهُمْ مَلائِکَتَهُ، وَأَکْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِيسَ نَارٍ أَبَدآ، وَصَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَى لُغُوبآ وَنَصَبآ: (ذلِکَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ). أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ، وَاللهُ آلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَأَنْفُسِکُمْ، وَهُوَ حَسْبُنَا وَنِعْمَ آلْوَکِيلُ!

ترجمه
حال که چنين است به اعمال نيک مبادرت ورزيد تا همنشين همسايگان خدا در سراى جاودان او باشيد. نزد کسانى که خداوند، پيامبران خود را رفيق آن ها ساخته، فرشتگان خود را به ديدارشان فرستاده و حتى گوش هايشان را از اين که صداى خفيف آتش دوزخ را بشنوند رهايى بخشيده و بدن هايشان را از ملاقات هرگونه رنج و ناراحتى مصون داشته است. اين فضل و رحمت الهى است که به هر کس بخواهد مى دهد و خداوند صاحب فضل عظيم است. من آنچه را که مى شنويد مى گويم (و با شما اتمام حجت مى کنم) و خداوند را براى خود و شما به يارى مى طلبم و او کفايت کننده امور ما و بهترين حامى ماست.
شرح و تفسیر
به همسايگان الهى بپيونديد
امام (عليه السلام) در پايان خطبه در يک نتيجه گيرى روشن مى فرمايد: «حال که چنين است به اعمال نيک مبادرت ورزيد تا همنشين همسايگان خدا در سراى جاودان او باشيد»؛ (فَبَادِرُوا بَأَعْمَالِکُمْ تَکُونُوا مَعَ جِيرَانِ اللهِ فِي دَارِهِ). سپس به شرح اوصاف اين همسايگان پرداخته، مى فرمايد: «نزد کسانى که خداوند پيامبران خود را رفيق آن ها ساخته، فرشتگان خود را به ديدارشان فرستاده و حتى گوش هايشان را از اين که صداى خفيف آتش دوزخ را بشنوند رهايى بخشيده و بدن هايشان را از ملاقات هرگونه رنج و ناراحتى مصون داشته است. اين فضل و رحمت الهى است که به هر کس بخواهد مى دهد و خداوند صاحب فضل عظيم است»؛ (رَافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ، وَأَزَارَهُمْ مَلائِکَتَهُ، وَأَکْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِيسَ نَارٍ أَبَدآ، وَصَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَى لُغُوبآ وَنَصَبآ: (ذلِکَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ)).
امام (عليه السلام) در اين بيان زيبا و پرمعنا چهار وصف براى همسايگان الهى بيان مى کند که دو وصف، جنبه معنوى دارد و دو وصف آن جنبه مادّى؛ مرافقت و دوستى پيامبران و زيارت آن ها توسط فرشتگان، دو نوع کرامت معنوى وفضيلت روحانى بى مانند است، و نشنيدن کمترين صداى آتش دوزخ و مصونيت در برابر هر گونه درد و رنج و ناراحتى، دو نوع کرامت مادى است که مايه آرامش جسم و جان آن هاست.
چه افتخارى از اين بالاتر که انسان در بهترين غرفه هاى بهشتى با چنين افرادى همنشين باشد که مشمول چنين مواهب مهم معنوى و مادى هستند. در ضمن امام (عليه السلام) با استفاده از آيه شريفه قرآن، بر اهمّيّت اين نعمت هاى بهشتى تأکيد مى کند و آن را فضيلت بزرگ خدايى مى شمرد.
جمله «وَأَکْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ...» از آيه (لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِى مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ)؛ «آن ها صداى آتش دوزخ را نمى شنوند و در آنچه دلشان بخواهد جاودانه خواهند بود گرفته شده است».
و جمله «وَصَانَ أَجْسَادَهُمْ...» اشاره به اين آيه شريفه است: (لا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ)؛ «در آن نه رنجى به ما مى رسد و نه سستى و واماندگى».
در اين جا اين سؤال پيش مى آيد که «جيران الله؛ همسايگان خدا» چه کسانى هستند که اين همه مقامشان بالاست؟
تعبير به جيران (همسايگان) نشان مى دهد که آن ها از خاصّان و مقربان درگاه خدا هستند تا آن جا که شايسته نام «جيران» شده اند و با توجّه به اين که فرشتگان و انبيا به سراغ آن ها مى آيند معلوم مى شود نه پيامبرند و نه فرشته، بنابراين بايد آن ها از صدّيقين و شهدا و خاصّان و حواريّونى باشند که همچون پروانه بر گرد شمع وجود انبيا و اوليا گردش مى کنند و در سايه تقوا و خودسازى کامل به صورت افراد ممتازى درآمده اند که مشمول اين همه عنايت الهى هستند، همان گونه که قرآن مجيد مى فرمايد: (وَمَنْ يُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلئِکَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِيقآ).
شاهد اين مطلب سخنى است که امام (عليه السلام) در نامه 27 درباره گروهى از پرهيزکاران که در سطح بالايى از تقوا قرار دارند و زهد و بى اعتنايى آن ها به زرق و برق دنيا در حدّ اعلاست، بيان فرموده است و در آن، عنوان «جيران الله» را به اين گروه داده است.
سرانجام بعد از بيان همه گفتنى ها، در پايان اين خطبه براى اتمام حجّت مى فرمايد: «من آنچه را که مى شنويد مى گويم (و با شما اتمام حجت مى کنم) و خداوند را براى خود و شما به يارى مى طلبم و او کفايت کننده امور و بهترين حامى ماست»؛ (أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ، وَاللهُ آلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَأَنْفُسِکُمْ، وَهُوَ حَسْبُنَا وَنِعْمَ آلْوَکِيلُ!).
به اين ترتيب، هم با آن ها اتمام حجّت مى کند و هم براى موفقيّت آن ها دعا مى فرمايد و هم توکل خود را بر خدا در همه حال ثابت مى کند. نکته
طريق سير و سلوک الى الله
امام (عليه السلام) در اين خطبه بهترين درس ها را به سالکان راه حق، جهت خودسازى مى دهد و آيين سلوک و سير الى الله را در جمله هاى کوتاه و پرمعنا بيان مى کند.
نخست، با ذکر گوشه اى از عذاب هاى دردناک دوزخ، آتش خوف الهى را در دل هاى آن ها شعله ور مى سازد، سپس به آن ها هشدار مى دهد که عمر شما وتندرستى شما عاريتى است، روزى، همه را از شما مى گيرند، اين فرصت را که در دست داريد غنيمت شمريد، همان گونه که در حديث معروف پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) آمده است: «أَغْتنم خَمسآ قَبْلَ خَمْسٍ؛ حَياتَکَ قَبْلَ مَوْتِکَ وَصِحَّتِکَ قَبْلَ سُقْمِکَ وَفَراغِکَ قَبْلَ شُغْلِکَ وَشَبابَکَ قَبْلَ هِرَمِکَ وَغِناکَ قَبْلَ فَقْرِکَ؛ پنج چيز را قبل از پنج چيز غنيمت شمار: زندگى خود را قبل از مرگ، تندرستى خود را قبل از بيمارى، فراغت خاطرت را قبل از گرفتارى، جوانى ات را قبل از پيرى و غناى خود را قبل از فقر». سپس به رياضت هاى شرعى اشاره کرده، دستور بيدارى و عبادت شبانه و کم خوردن غذا و به کارگيرى گام ها در راه خدمت به خلق و جهاد، و آنگاه انفاق اموال و در يک کلمه، کاستن از جسم و افزودن بر جان، مى دهد و دل هاى سالکان راه را با وعده هاى الهى با ذکر آياتى از قرآن اميدوار و محکم مى سازد.
سرانجام، انگيزه هاى معنوى را از طريق ذکر پاداش هاى عظيم، که در جوار قرب پروردگار در انتظار آنان است، تقويت مى کند. آرى، اين معلم بزرگ انسانيّت و اين راهبر راهيان قرب الى الله، حق مطلب را در عباراتى کوتاه ضمن ارائه برنامه اى منسجم، ادا مى کند.

* * * .