تفسیر بخش پنجم

أَيُّهَا آلْيَفَنُ آلْکَبِيرُ، الَّذِي قَدْ لَهَزَهُ آلْقَتِيرُ، کَيْفَ أَنْتَ إِذَا آلْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ بِعِظَامِ آلْأَعْنَاقِ، وَنَشِبَتِ آلْجَوَامِعُ حَتَّى أَکَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِدِ. فَاللهَ اللهَ مَعْشَرَ آلْعِبَادِ! وَأَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي آلصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ، وَفِي آلْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّيقِ. فَاسْعَوْا فِي فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا. أَسْهِرُوا عُيُونَکُمْ، وَأَضْمِرُوا بُطُونَکُمْ، وَآسْتَعْمِلُوا أَقْدَامَکُمْ، وَأَنْفِقُوا أَمْوَالَکُمْ، وَخُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ، وَلاتَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا، فَقَدْ قَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ: (إِنْ تَنصُرُوا اللهَ يَنصُرْکُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ) وَقَالَ تَعَالَى: (مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِيمٌ). فَلَمْ يَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ، وَلَمْ يَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ؛ آسْتَنْصَرَکُمْ «وَلَهُ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَآلْأَرْضِ وَهُوَ آلْعَزِيزُ آلْحَکِيمُ». وَآسْتَقْرَضَکُمْ «وَلَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَآلْأَرْضِ وَهُوَ آلْغَنِيُّ آلْحَمِيدُ». وَإِنَّمَا أَرَادَ أَنْ (لِيَبْلُوَکُمْ أَيُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا).

ترجمه
اى پير کهن سال! اى کسى که پيرى در سراسر وجودت نفوذ کرده است! چگونه خواهى بود آن زمانى که طوق هاى آتشين به گردن ها افکنده مى شود و غل هاى جامعه دست و گردن را به يکديگر مى بندد و چنان فشار مى دهد که گوشت هاى ساق دست ها را مى خورد؟ خدا را خدا را اى بندگان خدا! اکنون که سالم و تندرست هستيد و پيش از آن که بيمار شويد و اکنون که در حال وسعت به سر مى بريد، پيش از آن که در تنگناى زندگى قرار گيريد فرصت را غنيمت بشمريد وکوشش کنيد گردن خود را از زير بار مسئوليت ها رها سازيد پيش از آن که درهاى رهايى به روى شما بسته شود. چشم ها را در دل شب بيدار نگه داريد، شکم ها را لاغر کنيد، گام ها را به کار گيريد، اموال خود را انفاق کنيد و از جسم و تن خويش بکاهيد و بر جان و روان خود بيفزاييد و در اين کار بخل نورزيد. خداوند سبحان فرموده است: «اگر خدا را يارى کنيد، شما را يارى مى کند و گام هايتان را استوار مى دارد» و نيز فرموده است: «کيست که به خداوند قرض نيکو دهد تا چند برابر به او عطا کند؟ و براى چنين کسى پاداش والايى است». به يقين خدا به سبب ضعف و ناتوانى، از شما يارى نطلبيده و قرض گرفتنش از شما (انفاق در راهش) به سبب کمبود نيست. او از شما يارى خواسته در حالى که لشکرهاى آسمان ها و زمين از آن اوست و شکست ناپذير و حکيم است و (همچنين) از شما درخواست قرض کرده در حالى که گنج هاى آسمان ها و زمين به او تعلق دارد و بى نياز و شايسته ستايش است. او خواسته شما را بيازمايد که کدام يک نيکوکارتريد؟
شرح و تفسیر
آزمون الهى
در اين بخش از خطبه، لحن کلام امام (عليه السلام) تغيير مى کند و پيران کهن سال را مخاطب قرار مى دهد و بخشى از دردناک ترين عذاب قيامت را براى آن ها بازگو مى کند. سپس همه بندگان خدا را به استفاده از فرصت براى نجات از عذاب وکيفر الهى فرامى خواند و دستورات دقيقى در اين زمينه مى دهد که يکى از آن ها دستور به انفاق است، مى فرمايد: «اى پير کهن سال! اى کسى که پيرى در سراسر وجودت نفوذ کرده است! چگونه خواهى بود آن زمانى که طوق هاى آتشين به گردن ها افکنده شود و غل هاى جامعه دست و گردن را به يکديگر ببندد و چنان فشار دهد که گوشت هاى ساق دست ها را بخورد؟»؛ (أَيُّهَا آلْيَفَنُ آلْکَبِيرُ، الَّذِي قَدْ لَهَزَهُ آلْقَتِيرُ، کَيْفَ أَنْتَ إِذَا آلْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ بِعِظَامِ آلْأَعْنَاقِ، وَنَشِبَتِ آلْجَوَامِعُ{6} حَتَّى أَکَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِدِ{7}).
چرا امام (عليه السلام) خطاب به پير کهن سال مى کند؟ ممکن است به اين دليل باشد که آفتاب عمر آن ها بر لب بام آمده ـ هر چند مرگ، هيچ کس را خبر نمى کند ـ وبايد بيشتر مراقبت کنند و يا به دليل اين که پيران در جوانان و فرزندان و خانواده خود نفوذ دارند و مى توانند آن ها را پند دهند. جمله «قَدْ لَهَزَهُ آلْقَتِيرُ» با توجّه به اين که «لهز» در اصل به معناى نفوذ و گسترش چيزى در چيز ديگر است و «قتير» از ريشه «قتر» (بر وزن چتر) تنگ گرفتن و سخت گيرى است، مفهومش اين است که پيرى در همه وجود آن ها نفوذ کرده، استخوان ها سست شده، مغز واعصاب ضعيف گشته و همه اعضاى بدن ناتوان شده اند.
امام (عليه السلام) در اين جا به دو عذاب بسيار دردناک دوزخيان اشاره مى کند: يکى طوقه هاى آتشين که به گردن مجرمان انداخته مى شود، به گوشت آن ها نفوذ کرده و به استخوان ها مى رسد و ديگر، غل هاى جامعه است که دست ها را محکم به گردن ها مى بندد به گونه اى که ساق دست را مجروح مى کند. البتّه اين عذاب ها گرچه بسيار دردناک اند ولى به سبب تأثير بازدارندگى آن ها از گناه، رحمت محسوب مى شوند.
در ادامه اين سخن، عموم بندگان را مخاطب ساخته، مى فرمايد: «خدا را، خدا را، اى بندگان خدا! اکنون که سالم و تندرست هستيد پيش از آن که بيمار شويد واکنون که در حال وسعت قرار داريد پيش از آن که در تنگناى زندگى قرار گيريد، فرصت را غنيمت بشمريد و کوشش کنيد گردن خود را از زير بار مسئوليت ها رها سازيد پيش از آن که درهاى رهايى به روى شما بسته شود»؛ (فَاللهَ اللهَ مَعْشَرَ آلْعِبَادِ! وَأَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي آلصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ، وَفِي آلْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّيقِ. فَاسْعَوْا فِي فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا).
در اين جا امام (عليه السلام) به دو نعمت بزرگ الهى اشاره مى کند که يکى سلامتى و تندرستى، و ديگرى فراهم بودن امکانات که سبب مى شود انسان توانايى بر اقدام به هر کارى داشته باشد. آرى، به همگان هشدار مى دهد که از اين فرصت ها استفاده کنند و خود را از زير بار مسئوليت رها سازند. عبارت «فَاسْعَوْا فِي فَکَاکِ رِقَابِکُمْ» اشاره به اين است که تکاليفى بر عهده همه انسان ها گذاشته شده است که تا آن را انجام ندهند آزاد نمى شوند. در زمان هاى گذشته در ميان بعضى از اقوام چنين معمول بود که اگر بدهکارى توان پرداخت بدهى هاى خود را نداشت طلبکار شخص بدهکار را به بردگى مى گرفت و تا بدهى خود را نمى پرداخت آزاد نمى شد وطوق بندگى او را در گردن داشت، جمله مذکور مى تواند کنايه اى از اين مطلب باشد. جمله «قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا» نيز اشاره اى به اين است که هرگاه شخص بدهکار در اداى بدهى خود کوتاهى کند چيزى که به گروگان نزد طلبکار گذاشته است به ملک او درمى آيد (البتّه به مقدار طلبش). امام (عليه السلام) مى فرمايد: ديون الهى خود را، که همان انجام فرمان ها و واجبات است، ادا کنيد تا گروگان آن ها، که خود شما هستيد، رهايى يابد.
در ادامه اين سخن، امام (عليه السلام) آنچه را که در عبارات قبل، کلى و سربسته بيان فرموده بود به طور مشروح بيان کرده و روى پنج موضوع تکيه مى کند و مى فرمايد: «چشم ها را در دل شب بيدار نگه داريد، شکم ها را لاغر کنيد، گام ها را به کار گيريد، اموال خود را انفاق کنيد و از جسم و تن خويش بکاهيد و بر جان وروان خود بيفزاييد و در اين کار بخل نورزيد»؛ (أَسْهِرُوا عُيُونَکُمْ، وَأَضْمِرُوا بُطُونَکُمْ، وَآسْتَعْمِلُوا أَقْدَامَکُمْ، وَأَنْفِقُوا أَمْوَالَکُمْ، وَخُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ، وَلا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا).
منظور از «بيدار نگه داشتن چشم ها در دل شب» همان راز و نياز شبانه به خصوص نماز شب است، و «لاغر ساختن شکم ها» اشاره به روزه داشتن، و«به کار گرفتن قدم ها» اشاره به قيام شبانه يا گام برداشتن در راه حلّ مشکلات مردم و کمک به دردمندان و نيازمندان، و «انفاق اموال» اشاره به خمس و زکات واجب و صدقات مستحب، و «گرفتن از بدن ها و افزودن بر جان و روان» اشاره به رياضات شرعى و خودسازى و جهاد در راه خداست.
آنگاه امام (عليه السلام) با استفاده از دو آيه قرآن مجيد بر سخنان خويش مهر تأييد مى نهد و مى گويد: «خداوند سبحان فرموده است: اگر خدا را يارى کنيد، شما را يارى مى کند و گام هايتان را استوار مى دارد»؛ (فَقَدْ قَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ: (إِنْ تَنصُرُوا اللهَ يَنصُرْکُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ)). «و نيز فرموده است: کيست که به خداوند قرض نيکو دهد، تا چند برابر به او عطا کند؟ و براى چنين کسى پاداش والايى است»؛ (وَقَالَ تَعَالَى: (مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِيمٌ)).
حضرت در توضيح اين آيات مى افزايد: «به يقين خدا به سبب ضعف و ناتوانى، از شما يارى نطلبيده و قرض گرفتنش از شما (انفاق در راهش) به سبب کمبود نيست. او از شما يارى خواسته در حالى که لشکرهاى آسمان ها و زمين از آن اوست و شکست ناپذير و حکيم است و (همچنين) از شما درخواست قرض کرده در حالى که گنج هاى آسمان ها و زمين به او تعلق دارد وبى نياز و شايسته ستايش است. او خواسته شما را بيازمايد که کدام يک نيکوکارتريد؟»؛ (فَلَمْ يَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ، وَلَمْ يَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ ؛ آسْتَنْصَرَکُمْ وَلَهُ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَآلْأَرْضِ وَهُوَ آلْعَزِيزُ آلْحَکِيمُ وَآسْتَقْرَضَکُمْ وَلَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَآلْأَرْضِ وَهُوَ آلْغَنِيُّ آلْحَمِيدُ وَإِنَّمَا أَرَادُ أَنْ يَبْلُوَکُمْ أَيُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا).
اشاره به اين که خداوند نهايت لطافت را در سخن به کاربرده تا هر کس کمترين آمادگى را نيز براى اطاعت داشته باشد با اين تعبيرات مملوّ از لطف ومهربانى، پند گيرد و در راه اطاعت او گام بردارد.
در حقيقت، کلام امام (عليه السلام) پاسخ به اين سؤال است که مگر مى شود خداوندى که لشکر آسمان ها و زمين را در اختيار دارد از بنده ضعيف و ناتوانى که هر چه دارد از خداست يارى بطلبد؟ يا کسى که همه خزائن آسمان و زمين در اختيار اوست از من ضعيفى که سرتاپايم غرق نعمت اوست قرض بگيرد؟ اگر خدا مى خواهد ضعيفى را يارى کند چرا خودش يارى نمى کند و اگر مى خواهد فقيرى بى نياز شود چرا خودش اقدام نمى کند؟! امام7 مى فرمايد: هدف از همه اين ها آزمودن مردم است. شايان توجّه است که همه گفته هاى امام (عليه السلام) در اين جا، برگرفته از قرآن مجيد است. در يک جا مى فرمايد: (وَلَوْ يَشَاءُ اللهُ لانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلکِنْ لِّيَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ)؛ «و اگر خدا مى خواست، خودش آن ها را مجازات مى کرد امّا مى خواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر بيازمايد».
در جاى ديگر مى فرمايد: (الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَکُمْ أَيُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا)؛ «(خداوند) آن کسى (است) که مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد که کدام يک از شما بهتر عمل مى کنيد» و آيات ديگر.

* * * .
پاورقی ها
«يفن» به معناى پيرمرد کهن سال است.
«لهز» از ريشه «لهز» بر وزن «محض» به معناى آشکارشدن و آميختن و نفوذ کردن در چيزى است. «قتير» در اصل نوک ميخ هايى است که در سر حلقه هاى زره قرار دارد. سپس به هر امر مشکل زا و کار سخت گيرانه اطلاق شده است و چون دوران پيرى يکى از مشکلات شديد است واژه قتير به پيرى نيز اطلاق شده و در خطبه بالا نيز به همين معناست. «التحمت» از ريشه «لحم» بر وزن «فهم» به معناى در هم فرورفتن و محکم شدن آمده است و مفهوم آن در جمله بالا اين است که طوق هاى آتشين به استخوان هاى گردن مى چسبد و «لاحم» به معناى پرکردن شکاف چيزى و به اصطلاح لحيم کردن است. و «لحم» به معناى گوشت نيز از همين معنا سرچشمه گرفته که ميان استخوان ها را پر مى کند. «نشبت» از ريشه «نشب» بر وزن «رجب» به معناى بستن و پيوند دادن است. «جوامع» جمع «جامعه» به معناى غل و زنجير است که دستها را به گردن مى بندد. «سواعد» جمع «ساعد» به معناى ساق دست است. «رهائن» جمع «رهينه» به معناى گروگان است. «اسهروا» از ريشه «سهر» بر وزن «سفر» به معناى شب بيدارى است. «اضمروا» از ريشه «ضمور» بر وزن «عبور» به معناى لاغر شدن است و چون به باب افعال مى رود (اضمار) لاغر کردن معنا مى دهد. محمد، آيه 7. حديد، آيه 11. محمد، آيه 4. ملک، آيه 2.