تفسیر بخش دوم
وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ الصَّفِيُّ، وَأَمِينُهُ الرَّضِيُّ (صلي الله عليه و آله) أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ آلْحُجَجِ، وَظُهُورِ آلْفَلَجِ، وَإِيضَاحِ آلْمَنْهَجِ ؛ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعآ بِهَا، وَحَمَلَ عَلَى آلْمَحَجَّةِ دالاّ عَلَيْهَا، وَأَقَامَ أَعْلامَ آلاِْهْتِدَاءِ وَمَنَارَ الضِّيَاءِ، وَجَعَلَ أَمْرَاسَ آلاِْسْلامِ مَتِينَةً، وَعُرَا آلاِْيمَانِ وَثِيقَةً.
ترجمه
و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده برگزيده و امين مرضىّ اوست ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ (خداوند) او را براى بيان حجت هاى لازم وپيروزى آشکار (حق بر باطل) و روشن ساختن راه حق فرستاد. او رسالت خود را آشکارا ابلاغ کرد و انسان ها را بر مسير حق قرار داد در حالى که راه پيشرفت را به آن ها نشان داده بود، پرچم هاى هدايت را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى (خيمه) اسلام را محکم کرد و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت.
شرح و تفسیر
ابعاد وجودى پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)
امام (عليه السلام) به دنبال بخش اوّل اين خطبه که متکفّل بيان دقيق ترين صفات جمال وجلال خدا بود، به اصل دوم دين، يعنى شهادت به رسالت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى پردازد و او را با صفاتى که بيانگر همه ابعاد وجودى آن حضرت است وصف مى کند و مى گويد: «و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده برگزيده و امين مرضىّ اوست، درود خدا بر او و خاندانش باد»؛ (وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ الصَّفِيُّ، وَأَمِينُهُ الرَّضِيُّ (صلي الله عليه و آله)).
به يقين اگر خداوند کسى را برمى گزيند و او را امين مى داند و از وى راضى مى شود به دليل خلوص کامل و صفا و پاکى او در همه جهات است و اين تعبيرات اشاره اى به مسئله عصمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) از هرگونه خطا و گناه است.
سپس به برنامه هاى مختلف و اهداف بعثت آن حضرت پرداخته، چنين مى فرمايد: «او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشکار (حق بر باطل) و روشن ساختن راه حق فرستاد»؛ (أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ آلْحُجَجِ، وَظُهُورِ آلْفَلَجِ، وَإِيضَاحِ آلْمَنْهَجِ).
به اين ترتيب اين در جمله هاى سه گانه اهداف بعثت را که اتمام حجت شوپيروزى حق بر باطل و روشن ساختن راه سعادت است بيان فرموده است.
آنگاه به برنامه هاى عملى پيامبر (صلي الله عليه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «او رسالت خود را آشکارا ابلاغ کرد، و انسان ها را بر مسير حق قرار داد، در حالى که راه پيشرفت را به آن ها نشان داده بود، پرچم هاى هدايت را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى (خيمه) اسلام را محکم کرد و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت» (فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعآ بِهَا، وَحَمَلَ عَلَى آلْمَحَجَّةِ دالاّ عَلَيْهَا، وَأَقَامَ أَعْلامَ آلْإِهْتِدَاءِ وَمَنَارَ الضِّيَاءِ، وَجَعَلَ أَمْرَاسَ آلْإِسْلامِ مَتِينَةً، وَعُرَا آلْإِيمَانِ وَثِيقَةً).
در آغاز، سخن از ابلاغ رسالت الهى به طور کلى است، همان گونه که در قرآن مجيد مى فرمايد: (فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِينَ)؛ «آنچه را که مأموريت دارى آشکار ساز و از مشرکان روى گردان». سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد که پيامبر (صلي الله عليه و آله) مردم را از بيراهه به جاده اصلى دعوت کرد و دلايل ونشانه ها را براى پيمودن اين راه به آن ها گوشزد فرمود و چراغ هاى نورانى بر سر هر راه نهاد تا به هنگام تاريکى نيز از ادامه مسير بازنايستند و سرانجام با بيانات کافى و تدبيرهاى سازنده رشته هاى اسلام را محکم ساخت ودستگيره هاى ايمان را استحکام بخشيد.
کمتر کلامى را مى توان پيدا کرد که در عين کوتاهى و فشردگى اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و آله) بيان کند.
جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ آلْإِسْلامِ مَتِينَةً» گويا اسلام را به خيمه اى تشبيه مى کند که ريسمان هاى محکمى از هر سو آن را به زمين هاى اطراف متّصل کرده اند تا تندبادها نتوانند آن را از جا برکنند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات وحجّ و زکات و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر هستند که هميشه حوزه اسلام را حفظ و از آن دفاع مى کنند، هر جا اين تعليمات اسلامى پياده شود اسلام بيمه مى شود و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد.
جمله «وَعُرَى آلْإِيمَانِ وَثِيقَةً» ايمان را تشبيه به طنابى کرده که دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است که اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشد نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلکه گرفتار سقوط خطرناکى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى واجتماعى هستند که در احاديث نيز به آن اشاره شده است. ازجمله در حديث آمده است که پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) روزى از يارانش سؤال کرد: «أىّ عُرَى الإيمانِ أَوْثَق؟؛ کدام يک از دستگيره هاى ايمان محکم تر است؟» جمعى گفتند: خدا وپيامبرش آگاه ترند، و بعضى، نماز يا زکات و... نام بردند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود : «آنچه گفتيد، داراى فضيلت است؛ ولى پاسخ اصلى نيست»، «وَلکِنْ أوْثَقُ عُرَى الإيمانِ الحُبُّ فِى اللهِ وَالبُغْضُ فِى اللهِ وَتَولّي اَوْلِياءَ اللهِ وَالتّبري مِنْ اَعْداءِ اللهِ؛ محکم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، ومحبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است».
البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توکّل و تفويض و تسليم و رضا و صبر و يقين ومانند آن ها نيز که در روايات به آن اشاره شده، مى تواند به عنوان دستگيره هاى ايمان معرفى شود و هيچ کدام با يکديگر منافاتى ندارند.
* * *
امام (عليه السلام) به دنبال بخش اوّل اين خطبه که متکفّل بيان دقيق ترين صفات جمال وجلال خدا بود، به اصل دوم دين، يعنى شهادت به رسالت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى پردازد و او را با صفاتى که بيانگر همه ابعاد وجودى آن حضرت است وصف مى کند و مى گويد: «و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده برگزيده و امين مرضىّ اوست، درود خدا بر او و خاندانش باد»؛ (وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ الصَّفِيُّ، وَأَمِينُهُ الرَّضِيُّ (صلي الله عليه و آله)).
به يقين اگر خداوند کسى را برمى گزيند و او را امين مى داند و از وى راضى مى شود به دليل خلوص کامل و صفا و پاکى او در همه جهات است و اين تعبيرات اشاره اى به مسئله عصمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) از هرگونه خطا و گناه است.
سپس به برنامه هاى مختلف و اهداف بعثت آن حضرت پرداخته، چنين مى فرمايد: «او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشکار (حق بر باطل) و روشن ساختن راه حق فرستاد»؛ (أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ آلْحُجَجِ، وَظُهُورِ آلْفَلَجِ، وَإِيضَاحِ آلْمَنْهَجِ).
به اين ترتيب اين در جمله هاى سه گانه اهداف بعثت را که اتمام حجت شوپيروزى حق بر باطل و روشن ساختن راه سعادت است بيان فرموده است.
آنگاه به برنامه هاى عملى پيامبر (صلي الله عليه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «او رسالت خود را آشکارا ابلاغ کرد، و انسان ها را بر مسير حق قرار داد، در حالى که راه پيشرفت را به آن ها نشان داده بود، پرچم هاى هدايت را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى (خيمه) اسلام را محکم کرد و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت» (فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعآ بِهَا، وَحَمَلَ عَلَى آلْمَحَجَّةِ دالاّ عَلَيْهَا، وَأَقَامَ أَعْلامَ آلْإِهْتِدَاءِ وَمَنَارَ الضِّيَاءِ، وَجَعَلَ أَمْرَاسَ آلْإِسْلامِ مَتِينَةً، وَعُرَا آلْإِيمَانِ وَثِيقَةً).
در آغاز، سخن از ابلاغ رسالت الهى به طور کلى است، همان گونه که در قرآن مجيد مى فرمايد: (فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِينَ)؛ «آنچه را که مأموريت دارى آشکار ساز و از مشرکان روى گردان». سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد که پيامبر (صلي الله عليه و آله) مردم را از بيراهه به جاده اصلى دعوت کرد و دلايل ونشانه ها را براى پيمودن اين راه به آن ها گوشزد فرمود و چراغ هاى نورانى بر سر هر راه نهاد تا به هنگام تاريکى نيز از ادامه مسير بازنايستند و سرانجام با بيانات کافى و تدبيرهاى سازنده رشته هاى اسلام را محکم ساخت ودستگيره هاى ايمان را استحکام بخشيد.
کمتر کلامى را مى توان پيدا کرد که در عين کوتاهى و فشردگى اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و آله) بيان کند.
جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ آلْإِسْلامِ مَتِينَةً» گويا اسلام را به خيمه اى تشبيه مى کند که ريسمان هاى محکمى از هر سو آن را به زمين هاى اطراف متّصل کرده اند تا تندبادها نتوانند آن را از جا برکنند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات وحجّ و زکات و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر هستند که هميشه حوزه اسلام را حفظ و از آن دفاع مى کنند، هر جا اين تعليمات اسلامى پياده شود اسلام بيمه مى شود و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد.
جمله «وَعُرَى آلْإِيمَانِ وَثِيقَةً» ايمان را تشبيه به طنابى کرده که دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است که اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشد نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلکه گرفتار سقوط خطرناکى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى واجتماعى هستند که در احاديث نيز به آن اشاره شده است. ازجمله در حديث آمده است که پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) روزى از يارانش سؤال کرد: «أىّ عُرَى الإيمانِ أَوْثَق؟؛ کدام يک از دستگيره هاى ايمان محکم تر است؟» جمعى گفتند: خدا وپيامبرش آگاه ترند، و بعضى، نماز يا زکات و... نام بردند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود : «آنچه گفتيد، داراى فضيلت است؛ ولى پاسخ اصلى نيست»، «وَلکِنْ أوْثَقُ عُرَى الإيمانِ الحُبُّ فِى اللهِ وَالبُغْضُ فِى اللهِ وَتَولّي اَوْلِياءَ اللهِ وَالتّبري مِنْ اَعْداءِ اللهِ؛ محکم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، ومحبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است».
البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توکّل و تفويض و تسليم و رضا و صبر و يقين ومانند آن ها نيز که در روايات به آن اشاره شده، مى تواند به عنوان دستگيره هاى ايمان معرفى شود و هيچ کدام با يکديگر منافاتى ندارند.
* * *
پاورقی ها
«فلج» به معناى پيروزى است؛ خواه پيروزى در استدلال باشد يا در عمل.
«صادع» از ريشه «صدع» بر وزن «صبر» در اصل به معناى شکافتن است و از آن جا که به هنگام شکافتن زمين گياهان ظاهر مى شوند، معناى ظهور نيز در آن نهفته است. «امراس» جمع «مَرَس» بر وزن «مرض» و «مرس» نيز جمع «مرسه» به معناى طناب است. «عرى» جمع «عروه» به معناى دستگيره و دستاويز است. حجر، آيه 94. کافى، ج 2، باب الحب فى الله و البغض فى الله، ص 125، ح 6.
«صادع» از ريشه «صدع» بر وزن «صبر» در اصل به معناى شکافتن است و از آن جا که به هنگام شکافتن زمين گياهان ظاهر مى شوند، معناى ظهور نيز در آن نهفته است. «امراس» جمع «مَرَس» بر وزن «مرض» و «مرس» نيز جمع «مرسه» به معناى طناب است. «عرى» جمع «عروه» به معناى دستگيره و دستاويز است. حجر، آيه 94. کافى، ج 2، باب الحب فى الله و البغض فى الله، ص 125، ح 6.