تفسیر بخش پنجم

إلْزَمُوا آلْأَرْضَ، وَآصْبِرُوا عَلَى آلْبَلاءِ. وَلا تُحَرِّکُوا بِأَيْدِيکُمْ وَسُيُوفِکُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ، وَلا تَسْتَعْجِلُوا بِما لَمْ يُعَجِّلْهُ آللهُ لَکُمْ. فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَهُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَحَقِّ رَسُولِهِ وَأَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً، وَوَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى آللهِ، وَآسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ، وَقَامَتِ آلنِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاتِهِ لِسَيْفِهِ؛ فاِنَّ لِکُلِّ شَيْءٍ مُدَّةً وَأَجَلاً.

ترجمه
بر جاى خود باشيد (و بدون اجازه دست به نبرد نزنيد). در برابر مشکلات وبلاها شکيبا باشيد، دست ها و شمشيرهاى خود را در راه هواى نفس و آنچه بر زبانتان جارى مى شود به کار نگيريد و براى آنچه خداوند تعجيل آن را لازم ندانسته شتاب نکنيد، زيرا آن کس از شما که در بستر خويش بميرد ولى معرفت پروردگار خود و رسول او و اهل بيتش را به طور شايسته داشته باشد، شهيد از دنيا رفته است، پاداش او بر خداست و ثواب اعمال صالحى را که قصد آن را داشته، مى برد و نيّتش جاى ضربات شمشيرش را مى گيرد. (بدانيد) هر کارى وقتى دارد و سرآمدى.
شرح و تفسیر
هر کارى وقتى دارد!
امام (عليه السلام) در بخش پايانى اين خطبه به کسانى که براى شهادت بى تابى و عجله مى کردند و اصرار داشتند که نابه هنگام و بدون برنامه، امام (عليه السلام) آن ها را به مبارزه با دشمن دعوت کند، چنين دستور مى دهد: «بر جاى خود باشيد (و بدون اجازه دست به نبرد نزنيد). در برابر بلاها و مشکلات شکيبا باشيد، دست ها وشمشيرهاى خود را در راه هواى نفس و آنچه بر زبانتان جارى مى شود به کار نگيريد و براى آنچه خداوند تعجيل آن را لازم ندانسته شتاب نکنيد»؛ (إلْزَمُوا آلْأَرْضَ، وَآصْبِرُوا عَلَى آلْبَلاءِ. وَلا تُحَرِّکُوا بِأَيْدِيکُمْ وَسُيُوفِکُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ، وَلا تَسْتَعْجِلُوا بِما لَمْ يُعَجِّلْهُ آللهُ لَکُمْ).
همان گونه که گروهى، از جهاد فى سبيل الله فرار مى کنند، گروهى به عکس عجله دارند و نابه هنگام طالب جهاد و گاه شهادت در راه خدا هستند. گرچه نيّات اين گروه مقدّس است ولى اعمال بدون برنامه و بى موقع به يقين آثار منفى و نادرستى دارد. به همين دليل امام (عليه السلام) از اين کار نهى مى کند.
سپس به صورت دليل چنين مى فرمايد: «زيرا آن کس از شما که در بستر خويش بميرد ولى معرفت پروردگار خود و رسول او و اهل بيتش را به طور شايسته داشته باشد شهيد از دنيا رفته است. پاداش او بر خداست و ثواب اعمال صالحى را که قصد آن را داشته، مى برد و نيّتش جاى ضربات شمشيرش را مى گيرد»؛ (فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَهُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَحَقِّ رَسُولِهِ وَأَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً، وَوَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى آللهِ، وَآسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ، وَقَامَتِ آلنِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلاتِهِ لِسَيْفِهِ).
در پايان در جمله اى فشرده مى افزايد: «(بدانيد) هر کارى وقتى دارد وسرآمدى»؛ (فاِنَّ لِکُلِّ شَيْءٍ مُدَّةً وَأَجَلاً).
اين جمله هاى حکيمانه در هر عصر و هر زمان کارآيى دارد و پاسخ خوبى است براى افراد تندرو و وقت ناشناس که نيّات پاکى دارند و چه بسا عاشق جهاد و شهادت اند، ولى زمان مناسب آن را تشخيص نمى دهند. پيوسته بى تابى مى کنند و به رهبر خود فشار مى آورند، ولى رهبر آگاه، تسليم فشارها نمى شود و ميوه را بى موقع نمى چيند؛ اما آنان را بشارت مى دهد که خداوند پاداشى را که مى خواهند به سبب نيّتشان به آن ها مى دهد. اگر در ادّعاى خود صادق باشند و ايمانشان به مبدأ و معاد و پيامبر و خاندانش (عليهم السلام) محکم باشد، مشمول ثواب مجاهدان راه خدا و شهيدان مى شوند.
اين سخن نه تنها درمورد جهاد و شهادت، بلکه درباره همه کارهاى خير، صادق است که بايد به موقع اقدام کرد و در غير موقع، نيّت هاى خالص، کار اعمال صالح را انجام مى دهد.
شبيه همين نکته مهم را در خطبه پنجم با تعبير ديگرى بيان کرده، مى فرمايد: «وَمُجْتَنِى الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتٍ ايناعِها کَالزِّارعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ؛ کسى که ميوه را پيش از رسيدن بچيند، همانند کسى است که بذر خود را در زمين نامناسب و شوره زار بپاشد».
اين سخن در عصر و زمان ما نيز صادق است؛ گروهى براى مبارزه با منافقان داخلى و دشمنان خارجى بى تابى مى کنند و در انتظار زمان مناسب و برنامه ريزى نيستند و يا براى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) و جان فشانى در رکابش سخت بى تابند. به همه آن ها مى توان گفت که اگر پايه هاى ايمان شما محکم و نيّاتتان خالص باشد، خداوند پاداش مجاهدان و شهيدان را به شما عنايت مى کند. نکته
قيام هاى نابهنگام
در جوامعى که تحت فشار شديد دشمن خارجى يا داخلى قرار دارند، گاه کاسه صبر گروهى از مردمى ساده انديش لبريز مى شود و دست به قيام هاى نابهنگام مى زنند که نه تنها به شکست مى انجامد، بلکه دشمن را بيدار مى کند و فرصت هاى آينده را نيز بر باد مى دهد. يکى از مشکلات رهبران مدير و مدبّر، همين گروه ها هستند.
در تاريخ شيعه از اين نوع قيام ها، بعد از واقعه کربلا مواردى ديده مى شود که امامان اهل بيت (عليهم السلام) از آن نهى مى کردند؛ ولى گاه بعضى از شيعيان مخلص نيز با آن ها همراهى مى نمودند.
مسئله مهم اين است که مبارزه و قيام براى سرکوب دشمن شرايط زيادى را مى طلبد که رهبران مدير و مدبّر تلاش مى کنند همه آن شرايط فراهم گردد تا قيام به نتيجه قطعى برسد. اگر ديگران «مو» را مى بينند آن ها «پيچش مو» را مى بينند و اگر ساده انديشان «ابرو» را مى بينند آن ها به «اشارت ابرو» نگاه مى کنند.
از خطبه مورد بحث استفاده مى شود که اميرمؤمنان (عليه السلام) با اين که بزرگ ترين مبارز ومجاهد اسلام بود، گرفتار چنين اشخاصى شده بود که نقطه مقابل آن ها کندروان بى حال و تنبل بودند.
گاه عشق به شهادت پس از شنيدن آيات و روايات مربوط به مقامات شهدا، افرادى را به پيمودن اين راه دعوت مى کرد؛ ولى امام (عليه السلام) در اين خطبه بهترين راه را به آن ها نشان مى دهد و مى فرمايد: «عجله نکنيد، بى تاب نباشيد، هر کارى زمان و وقتى دارد و بدانيد که اگر مؤمن و مخلص باشيد خدا به نيّات شما همان ثوابى را مى بخشد که به شهيدان راهش مى دهد».
* * *