تفسیر بخش چهارم

إِنَّ آللهَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى لا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا آلْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِي لَيْلِهِمْ وَنَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَأَحَاطَ بِهِ عِلْماً. أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَجَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَضَمَائِرُکُمْ عُيُونُهُ، وَخَلَوَاتُکُمْ عِيَانُهُ.

ترجمه
به يقين آنچه بندگان در شب و روز انجام مى دهند بر خداوند منزّه و متعال پوشيده نيست، به طور دقيق از اعمال آن ها آگاه است و با علم بى پايانش به آن ها احاطه دارد، اعضاى شما گواهان، او اندام شما سپاهيان او، و ضمير و وجدانتان جاسوسان وى هستند، و خلوتگاه هاى شما در برابر او آشکار و عيان است!
شرح و تفسیر
در خلوت و جلوت با شماست
امام (عليه السلام) در بخش هاى گذشته اين خطبه به سه موضوع مهم که از ارکان اوامر الهى است، اشاره فرمود: نماز و زکات و حفظ امانت، و در اين بخش به چيزى اشاره مى کند که به منزله عامل اجرايى اين دستورات مهم است و آن احاطه علمى پروردگار در همه حال به انسان هاست.
به تعبير ديگر، انسان هنگامى درپى اطاعت اين اوامر است که احساس کند در همه حال در محضر خداست و چشم علم او ناظر همه احوال وى است همان گونه که قرار دادن مراقبين بشرى در داخل شهرها و جاده ها مردم را به رعايت قوانين بشرى دعوت مى کند. مى فرمايد: «به يقين آنچه بندگان در شب و روز انجام مى دهند بر خداوند منزه و متعال پوشيده نيست، به طور دقيق از اعمال آن ها آگاه است و با علم بى پايانش به آن ها احاطه دارد»؛ (إِنَّ آللهَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى لا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا آلْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِي لَيْلِهِمْ وَنَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَأَحَاطَ بِهِ عِلْماً).
تعبير به «عباد» تعبير گسترده اى است که شامل همه انسان ها، مسلمان و کافر، کوچک و بزرگ، و عالم و جاهل مى شود و مقدم داشتن شب بر روز براى اين است که شب، مخفى گاهى است براى بسيارى از گنهکاران.
جمله «لَطُفَ بِهِ خُبْرآ» با توجّه به اين که يکى از اوصاف پروردگار «لطيف» است و لطيف به کسى گفته مى شود که با امور ظريف و دقيق آشناست ناظر به اين معناست که حتى کوچک ترين و مخفى ترين اعمال بندگان از او پنهان نمى ماند: (يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى الصُّدُورُ)؛ «او چشم هايى را که به خيانت مى گردد و آنچه را که سينه ها پنهان مى دارند، مى داند».
همه اين ها به سبب آن است که علم خدا به همه اشيا، علم حضورى است، او همه جا حاضر و ناظر است و تمام عالم هستى، محضر خداست، بنابراين، چيزى بر او مخفى نمى ماند.
گاه بعضى به مثالى تمسک مى جويند و مى گويند: اگر چيزى در کف دست ما باشد و به آن نگاه کنيم آيا امکان دارد که بر ما مخفى بماند؟ علم خداوند به موجودات از اين هم فراتر و بالاتر و والاتر است.
در ادامه اين سخن و براى اثبات مراقبت هاى شديد الهى از انسان ها، مى افزايد: «اعضاى شما گواهان او، اندام شما سپاهيان او، و ضمير و وجدانتان جاسوسان وى هستند و خلوتگاه هاى شما در برابر او آشکار و عيان است»؛ (أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَجَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَضَمَائِرُکُمْ عُيُونُهُ، وَخَلَوَاتُکُمْ عِيَانُهُ). «اعضا» جمع «عضو»، مفهوم عامّى دارد که شامل عضوهايى مى شود که انسان با آن ها کارهايى انجام مى دهد، مانند دست و پا، و عضوهايى که به ظاهر با آن ها کارى انجام نمى دهد، مانند دنده ها و پهلوها؛ ولى «جوارح» جمع «جارحه» با توجّه به ريشه لغوى آن، که «جرح» به معناى اکتساب است، تنها اشاره به اعضايى است که انسان با آن ها عملى انجام مى دهد و کار نيک مى کند يا کار بد مرتکب شود، بنابراين، ذکر جوارح بعد از اعضا ازقبيل ذکر خاص بعد از عام است.
«ضماير» جمع «ضمير» به معناى باطن و درون انسان است و در اين جا مى تواند اشاره به وجدان انسان باشد که قاضى و داورى درونى است.
«خلوات» جمع «خلوة» به معناى جايى است که عموم مردم به آن راه ندارند واز آن جا که بسيارى از گناهان در خلوتگاه انجام مى شود در جمله مذکور روى آن تکيه شده است.
بعضى از شارحان نهج البلاغه «خلوات» را به معناى اعمالى که در خلوتگاه انجام مى شود دانسته اند که ازقبيل حذف مضاف خواهد بود.
به هرحال هدف امام (عليه السلام) از بيان چهار جمله اخير اين است که بگويد: نه تنها علم خداوند، به همه اعمال شما احاطه دارد، بلکه اعضا و جوارح و ضماير خود شما نيز شهود و جنود و عيون او هستند و جاى جاى مکان ها حتى خلوتگاه ها بر اعمال شما گواهى مى دهند.

* * * .
پاورقی ها