تفسیر بخش چهارم

و منها: أَلاَ لاَيَعْدِلَنَّ أَحَدُکُمْ عَنِ آلْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا آلْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لايَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَکَهُ وَ لاَيَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَکَهُ؛ وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ، فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ، وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ کَثِيرَةٌ؛ وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ آلْمَوَدَّةَ.

ترجمه
در ادامه همان خطبه آمده است: آگاه باشيد! هيچ يک از شما نبايد از بستگان نيازمند خود، روى گردان شود و از آنان چيزى را دريغ کند که نگه داشتنش مايه فزونى نيست و از بين رفتنش، کمبودى براى او نمى آورد. آن کس که دستِ دهنده خويش را از بستگانش بازدارد، تنها يک دست را از آن ها بازداشته، و در مقابل، آنان دست هاى بسيارى را از کمک کردن به او بازمى دارند. و آن کس که در برابر بستگانش، متواضع و نرم خو و پرمحبّت باشد، دوستى آنان را براى خود هميشگى خواهد ساخت.
شرح و تفسیر
خويشاوندان، پشت و پناه يکديگرند
در آخرين بخش اين خطبه، بار ديگر امام (عليه السلام) مردم ـ به خصوص افراد متمکّن ـ را به کمک کردن به بستگان و خويشاوندان، تشويق و ترغيب مى کند و با سه تعبير مختلف بر اين مسئله تأکيد مى نمايد.
نخست مى فرمايد: «آگاه باشيد! هيچ يک از شما نبايد از بستگان نيازمند خود روى گردان شود و از آنان چيزى را دريغ کند که نگه داشتنش مايه فزونى نيست و از بين رفتنش کمبودى براى او نمى آورد»؛ (أَلاَ لاَيَعْدِلَنَّ أَحَدُکُمْ عَنِ آلْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا آلْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لايَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَکَهُ وَ لاَيَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَکَهُ).
اين تعبير، ممکن است اشاره به يکى از اين دو معنا باشد: يا اشاره به جنبه معنوى اين کار، که محروم ساختن بستگان از امکاناتى که در اختيار دارد، برکت را از مال و زندگى انسان برمى چيند و مايه فزونى مال و ثروت او نمى شود و بر عکس، کمک کردن به آنان برکات الهى را به دنبال دارد و نقيصه ظاهرى، به زودى به لطف پروردگار جبران مى شود.
و يا اشاره به جنبه ظاهرى و مادّى اين کار است؛ چرا که مشکلات بستگان و خويشاوندان، به هر حال به انسان منتقل مى شود و فکر او را آزار مى دهد و روح او را به خود مشغول مى کند و آبرو و حيثيت او را به خطر مى اندازد و در مجموع، مشکلات زندگى اش را بيشتر مى کند، پس چه بهتر که به يارى آن ها بشتابد تا هم ثواب آخرت و هم برکات دنيوى و ذکر خير و آبرو و شخصيت و آرامش خاطر براى خود کسب کند.
در حديث آمده است که على (عليه السلام) فرمود: «اَلْبَرَکَةُ فِي مالٍ مَنْ آتَى الزَّکاةَ وَ وَاسَى الْمُؤمنِينَ وَ وَصَلَ الاْقْرَبِينَ؛ برکت، در مال کسى است که زکات بدهد و با مؤمنان مواسات کند و درباره نزديکان، صله رحم به جا آورد».
حضرت، در بيان دوم مى فرمايد که چرا انسان از کمک کردن به عشيره و بستگانش چشم بپوشد، در حالى که زيان و خسران بزرگى دامن او را مى گيرد؟! «آن کس که دستِ دهنده خويش را از بستگانش بازدارد تنها يک دست را از آنها بازداشته و در مقابل، آنان دست هاى بسيارى را از کمک کردن به او بازمى دارند»؛ (وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ، فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ، وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ کَثِيرَةٌ).
هيچ عاقلى دست به چنين کارى نمى زند و حاضر نمى شود سود بزرگى را به دليل از دست دادن منافع کوچکى از خود دور کند.
حضرت در سومين و آخرين تعبير به نکته ديگرى اشاره کرده، مى فرمايد: «آن کس که در برابر بستگانش متواضع و نرمخو و پرمحبّت باشد، دوستى آنان را براى خود هميشگى خواهد ساخت»؛ (وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ آلْمَوَدَّةَ).
بسيار ديده ايم که از ميان يک فاميل يا قبيله، فرد يا افرادى متمکّن مى شوند و به دليل تکبّر و بخل، از همه بستگان خود فاصله مى گيرند و دوستانِ ديروزشان، مبدّل به دشمنان امروز مى شوند، در حالى که اگر به شکرانه اين نعمت ها، فروتنى و سخاوت را در برنامه خود قرار مى دادند، نه تنها محبّت خويشاوندانشان کم نمى شد بلکه فزونى مى يافت.
اين موضوع، قابل توجّه است که تعبير به «حاشيه» در اين کلام امام (عليه السلام) باشد ـکه در تفسير بالا آمد ـ و ديگر اين که اشاره به اطرافيان و کارگزاران باشد. بنابراين، تفسيرِ مفهومِ جمله، چنين مى شود: کسى که اطرافيان او د ربرابر مردم، خوش برخورد و متواضع و پرمحبّت اند، دوستى اقوام دور و نزديکش را همواره به او جلب مى کنند.
بسيار ديده ايم کسانى را که خودشان آدم هاى خوبى هستند، ولى براثر خشونت اطرافيان و سوء برخوردشان با مردم، همه از اطرافشان پراکنده شده اند. نکته
برکات پيوند محکم با خويشاوندان
گرچه در آيات و روايات، مسئله صله رحم و برقرار ساختن رابطه صحيح با خويشاوندان به عنوان يک وظيفه الهى و انسانى مطرح شده که بايد با انگيزه هاى الهى به سراغ آن رفت، ولى بى شک انجام اين وظيفه الهى و انسانى، از نظر ظاهر نيز برکات فراوانى دربر دارد که در فرازهاى اخير اين خطبه، با تعبيرات بسيار پرمعنا و زيبايى، به آن اشاره شده است.
مهم اين است که انسان بتواند اين پيوند را محکم کند و با کارهاى اشتباه موجب قطع آن نشود. انسان بايد هنگام نعمت و آرامش، به آن ها نيکى کند تا آنان در هنگام بروز مصيبت و ظهور بحران ها و طوفان ها، به حمايت او برخيزند. حقيقت اين است که غلبه بر بسيارى از مشکلات زندگى، کار يک فرد نيست و حمايت گروه يا گروه هايى را مى طلبد. حال، چه کسى بهتر از اقوام و بستگان و خويشاوندان که هم يکديگر را به خوبى مى شناسند و هم پيوندِ خون و عاطفه، آن ها را به هم مربوط ساخته است؟! امّا افسوس که بسيارى از افراد، همين که به نوايى رسيدند، همه اين مسائل را فراموش کرده و از آنان فاصله مى گيرند و اين ذخيره هاى روز درماندگى را از دست داده و سنگر خود را در برابر حوادث سخت، درهم مى شکنند. تعبيرات لطيفى که در روايات آمده، دقيقآ ناظر به همين معانى است.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجِوارِ، يُعَمِّرانِ الدِّيارَ وَ يَزِيِدانِ فِي الاْعْمارِ؛ صله رحم و پيوند با خويشاوندان و نيکى با همسايگان، خانه و شهرها را آباد و عمرها را زياد مى کند».
در حديث ديگرى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «صِلَةُ الاْرحامِ وَحُسْنُ الْجِوَارِ، زيَادَةً فِي الاْموَالِ؛ صله رحم و نيکى با همسايگان، سرمايه ها را فزونى مى بخشد».
در روايت ديگرى از همان امام همام (عليه السلام) چنين آمده است: «صِلَةُ الاْرْحَامِ تُزَکِّي الاْعمَالَ وَ تُنْمِي الاْموالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِي الاْجَلِ؛ صله رحم، اَعمال انسان را پربار و اَموال او را زياد مى کند و بلاها را برطرف ساخته و حساب قيامت را آسان مى کند و مرگ را به تأخير مى اندازد».
در مقابل، قطع رحم و بريدن پيوندهاى خويشاوندى، آثار دردناکى در زندگى انسان در دنيا، و مجازات سختى در آخرت براى او دارد.
اين سخن را با حديث ديگرى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پايان مى دهيم، در اين حديث آمده است: «أَخْبَرَنِي جَبْرَئيلُ إنَّ رِيحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِيرةِ أَلْفِ عامٍ ما يَجِدُهَا عاقٌّ وَ لا قاطِعُ رَحِمٍ وَ لا شَيْخٌ زانٍ؛ جبرئيل به من خبر داد که بوى بهشت از هزار سال راه، به مشام مى رسد، ولى سه گروه، آن را احساس نمى کنند: کسى که عاق (پدر و مادر) باشد و کسى که رابطه خويش را با خويشاوندان قطع کند و پيرمردى که زنا کند».
تعبير فوق، بسيار پرمعناست و مفهومش اين است که اين سه گروه، نه تنها وارد بهشت نمى شوند، بلکه هرگز نزديک آن نيز نخواهند شد.
ممکن است سؤال شود که منظور از صله رحم چيست؟ منظور اين است که پيوندِ محبّت، ميان خويشاوندان برقرار باشد، در مشکلات، به يارى هم بشتابند، از حال هم غافل نشوند و در شرايط مختلف، به مقتضاى آن شرايط عمل کنند. حتّى گاه با يک سلام و يک تلفن، بخشى از تکليف صله رحم انجام مى شود. در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «صِلُوا أرْحامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسليمِ؛ صله رحم را به جا آوريد، هر چند با يک سلام کردن باشد».
درباره صله رحم و اهمّيت و آثار مادّى و معنوى آن، مطالب ديگرى در آينده به خواست خدا خواهد آمد.
در انتهاى اين خطبه مرحوم سيّد رضى توضيحى دارد. او در اين توضيح چنين مى گويد: «اَلْغَفِيرَةُ هاهُنا الزِّيادَةُ وَ الْکَثْرَةُ؛ مِنْ قَوْلِهِمْ لِلْجَمْع الْکَثِيرِ: ألْجَمُ الغَفِيرُ، وَ الْجَماءُ الْغَفِيرُ. و يُرْوي «عِفْوة مِنْ أهلٍ أو مالٍ» وَ الْعفْوَةُ: الْخِيارُ مِنَ الشَّيءِ. يُقالُ: «أکلْتُ عِفْوَةَ الطّعامِ». أي: خِيارَهُ. وَ مَا أحْسَنَ المَعْنِىَ الَّذِي أرَادَهُ (عليه السلام) بِقَوْلِهِ : «وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ...». إلَى تَمامِ الْکَلامِ؛ فَإنَّ الْمُمْسِکَ خَيْرَهُ عَنْ عَشِيرتِهِ اِنَّما يَمْسِکُ نَفْعَ يَدِ وَاحِدةٍ، فَإذا احْتاجَ إلىَ نُصْرَتِهِمْ، وَ اضْطَرَّ إلَى مُرافَدَتِهِمْ، قَعَدُوا عَنْ نَصْرِهِ، وَ تثَاقَلُوا عَنْ صَوْتِهِ، فَمُنِعَ تَرافُدَ الاْيْدِي الْکَثِيرَةِ، وَ تناهُضَ الاْقْدامِ الْجَمَّةِ».
«اَلْغَفيüرَة» در اينجا به معناى «مِن أَهْلٍ أَوْ مالٍ» بوده است. و «عِفْوَة» به معناى «نمونه خوبى که از ميان يک جنس انتخاب شود» است. چنان که گفته مى شود: «أَکَلْتُ عِفْوَةَ الطَّعامِ»، يعنى قسمت هاى خوب غذا را خوردم.
و چه عالى است مطلبى که امام (عليه السلام) در جمله «وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشْيِرَتِهِ» تا آخر سخن، ايراد کرده است! زيرا کسى که نيکى هاى خود را از بستگانش قطع کند، تنها يک ياور از آن ها گرفته است، ولى هنگامى که نياز و احتياج شديد به يارى آنان داشت، آنها به نداى او پاسخ نمى گويند، پس او خود را از ياوران بسيارى محروم ساخته است.