تفسیر بخش دوم

اللَّهُمَّ إِنْ فَهِهْتُ عَنْ مَسْأَلَتِي، أَوْ عَمِيتُ عَنْ طِلْبَتِي، فَدُلَّنِي عَلَى مَصَالِحِي، وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَرَاشِدِي، فَلَيْسَ ذلِکَ بِنُکْرٍ مِنْ هِدَايَاتِکَ، وَلابِبِدْعٍ مِنْ کِفَايَاتِکَ.
اللَّهُمَّ آحْمِلْنِي عَلَى عَفْوِکَ، وَ لا تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِکَ.

ترجمه
خداوندا! اگر از بيان خواسته خود عاجز شوم يا در پيدا کردن راه ورسم درخواست خود نابينا گردم، تو مرا به مصالح خودم راهنمايى کن و قلبم را به سوى آنچه رشد و صلاح من است رهبرى فرما که اين کار از هدايت هاى تو دور نيست و برآوردن چنين خواسته هايى براى تو تازگى ندارد.
خداوندا! با عفو و بخشش خود با من رفتار کن و با عدل و دادگريت رفتار مکن.
شرح و تفسیر
خدايا تو پناه منى
بعد از بيان مقدمات دعا و آمادگى قلب و روح براى درخواست از خداوند که در بخش سابق آمد، امام (عليه السلام) در اين بخش به اصل دعا مى پردازد و به جاى اين که انگشت روى تک تک خواسته ها بگذارد، به ذکر يک اصل کلى پرداخته و تمام خواسته هاى خود را در آن خلاصه مى کند، عرضه مى دارد: «خداوندا! اگر از بيان خواسته خود عاجز شوم يا در پيدا کردن راه و رسم درخواست خود نابينا گردم، تو مرا به مصالح خودم راهنمايى کن و قلبم را به سوى آنچه رشد و صلاح من است رهبرى فرما که اين کار از هدايت هاى تو دور نيست و برآوردن چنين خواسته هايى براى تو تازگى ندارد»؛ (اللَّهُمَّ إِنْ فَهِهْتُ عَنْ مَسْأَلَتِي، أَوْ عَمِيتُ عَنْ طِلْبَتِي، فَدُلَّنِي عَلَى مَصَالِحِي، وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَرَاشِدِي، فَلَيْسَ ذلِکَ بِنُکْرٍ مِنْ هِدَايَاتِکَ، وَ لا بِبِدْعٍ مِنْ کِفَايَاتِکَ).
اين گونه دعا، نهايت ادب را در پيشگاه خدا در بر دارد و در ضمن، جامعيّتى درباره تمام درخواست ها در آن ديده مى شود و اين واقعيت را بيان مى کند که ما هراندازه از خواسته ها و مصالح خودآگاهى داشته باشيم باز هم امور زيادى وجود دارد که يا ازنظر ما پنهان مى شوند و يا در تشخيص آن ها به خطا مى افتيم؛ ولى خداوند به مصالح و مفاسد ما از ما آگاه تر است، از او مى خواهيم که ما را به مصالحمان راهنمايى کند و آنچه را که از خدا مى خواهيم همان باشد که خير وصلاح ما در آن است و اين از لطف خدا هرگز بعيد نيست.
هم دعا از تو، اجابت هم ز تو *** ايمنى از تو، مهابت هم ز تو
در اين جا حديث جالبى از امام زين العابدين على بن الحسين (عليه السلام) نقل شده است: به آن حضرت عرض کردند: حسن بصرى چنين مى گويد: «لَيْسَ الْعَجَبُ مِمَّن هَلَکَ کَيْفَ هَلَکَ وَ إنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجى کَيفَ نَجى؛ تعجب نيست از کسانى که گمراه مى شوند چگونه گمراه شدند، بلکه تعجب از کسانى است که هدايت مى يابند چگونه هدايت مى يابند؟».
امام (عليه السلام) فرمود: امّا من چيز ديگرى مى گويم، مى گويم: «لَيْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجى کَيْفَ نَجى وَ أَمَّا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَيْفَ هَلَکَ مَعَ سَعَةِ رَحْمَةِ اللهِ؛ تعجب نيست از کسانى که نجات يافته اند چگونه نجات يافته اند، تعجب از کسانى است که گمراه شدند، چگونه گمراه شدند با آن همه وسعت رحمت الهى؟». سپس در پايان اين دعا عرضه مى دارد: «خداوندا! با عفو و بخشش خود با من رفتار کن و با عدل و دادگريت رفتار مکن»؛ (اللَّهُمَّ آحْمِلْنِي عَلَى عَفْوِکَ، وَلاتَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِکَ).
گويى امام (عليه السلام) در اين جمله عفو و عدل الهى را مرکبى راهوار شمرده است. عدل مرکبى است نگران کننده، در حالى که عفو مرکبى است آرام بخش و از خداوند تقاضا مى کند که مرا بر آن مرکب آرام بخش سوار کن تا آسوده خاطر به جوار قرب تو آيم و فارغ البال از مجازات هاى دردناک، در سايه لطف تو قرار گيرم، و اين همان مضمون جمله معروفى است که به عنوان دعا در نمازها و غير نمازها خوانده مى شود: «إلهَنا عامِلْنا بِفَضْلِکْ وَ لاتُعامِلْنا بِعَدْلِکَ يا کَريمُ».
در حديثى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مى خوانيم که فرمود: «وَالَّذى نَفْسى بِيَدِهِ ما مِنَ النّاسِ أحَدٌ يَدْخُلُ الْجَنَّةِ بِعَمِلِهِ؛ احدى از مردم به سبب عمل خود وارد بهشت نمى شود».
اصحاب گفتند: «وَ لا أنْتَ يا رَسُولَ اللهِ؛ تو نيز با عملت وارد بهشت نمى شوى؟» فرمود: «وَ لا أنَا إلّا أنْ يَتَغَمَّدَنِيَ اللهُ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى فَوْقِ رَأْسِهِ وَ طَوَّلَ بِها صَوْتَهُ؛ من نيز به سبب عملم وارد بهشت نمى شوم جز اين که خداوند مرا در رحمتش و فضلش بپوشاند. هنگامى که پيغمبر اين سخن را مى گفت، دست خود را بر سر نهاد و صداى خود را بلند و طولانى کرد». نکته
دعاهاى روح پرور معصومين (عليهم السلام)
بخش مهمى از تعليمات دينى در دعاهاى پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و امامان معصوم (عليهم السلام) نهفته شده است. قرائت اين دعاها علاوه بر اين که انسان را به جوار قرب خدا نزديک و از شيطان و وسوسه هايش دور مى کند و روح را لطافت خاصّى مى بخشد، اثر عميقى در تقويت پايه هاى ايمان و تهذيب نفوس و پرورش اخلاق فاضله دارد.
از آن جا که اين دعاها از روح بلند معصوم سرچشمه گرفته همه آن ها در يک سطح عالى است و با قرائت آگاهانه آن انسان به اوج معرفت و کرامت انسانى نزديک مى شود.
اگر اين دعاها گردآورى شود ـ که اخيرآ بعضى از محققان به اين کار همّت گمارده اند ـ گنجينه گران بهايى از معارف دينى و دروس اخلاقى و آيين سير و سلوک الى الله تشکيل مى دهند.
در لابه لاى خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه حدود سى دعا ذکر شده که همگى شاهد گفته ماست.
دعاهايى همچون دعاى صباح، کميل، عرفه امام حسين (عليه السلام)، دعاهاى صحيفه سجاديه و دعاهايى مانند دعاى ندبه و غير آن که از امامان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، هر يک شاهد گوياى ديگرى بر اين مدعاست و اى کاش پيروان مکتب اهل بيت (عليهم السلام) که در اين قسمت بر همه مذاهب اسلامى پيشى گرفته اند، جوانان خود را ملزم به حفظ بخش هايى از اين دعاها مى کردند (همراه با فهم معانى آن ها) تا آنان را دربرابر هجوم امواج گناه ـ که مخصوصآ در عصر ما بيداد مى کند ـ حفظ نمايند.
* * *